آشکارسازی ارزش کار خانگی در رشد
گروه اقتصادکلان|
وضعیتی را تجسم کنید که در آن تمام شاغلان هیچ مزدی دریافت نمیکنند و به ازای فعالیت خود تنها غذا و سرپناه به آنها دادهاند. چنین وضعیتی را میتوان در مورد زنان خانهدار متصور شد. در حال حاضر بیش از 20میلیون زن خانهدار در ایران وجود دارد که تقریبا 25درصد از کل جمعیت کشور را شامل میشود. این زنان خانهدار گرچه در جمعیت فعال در نظر گرفته نمیشوند اما فعالیتهای آنان که بیشتر با عنوان «کار خانگی» شناخته میشود، دارای ارزش اقتصادی است؛ بیآنکه دستمزدی برای آن در نظر گرفته شده باشد. میزان ارزش کار خانگی تاکنون محاسبه نشده و معیارهای دقیقی هم برای ارزش اقتصادی آن در دسترس نیست.
به گفته کارشناسان، کار خانگی مشخصههایی دارد که آن را از رده مشاغل متمایز میکند و بر این اساس نمیتوان آن را شغلانگاری یا دستمزدی برای آن تعیین کرد. شاید همین ویژگیهای متمایز کار خانگی است که همواره ایده بیمه زنان خانهدار را ناکام گذاشته و شغلانگاری آن را با چالش همراه کرده است. اما پیچیدگیهای کار خانگی سبب انکار ارزش افزوده حاصل از فعالیت یک زن خانهدار در اقتصاد خانواده نمیشود، چراکه اگر قرار بود خدمات ارائه شده در قالب کار خانگی از بازار تهیه شود، باید بخش مهمی از هزینههای مصرفی خانوار به این مساله اختصاص مییافت.
با این حال کار خانگی یک کار بازتولیدی است و به همین دلیل است که کارشناسان، حرکت بیشتر زنان به سمت کار تولیدی و مشارکت تمام اعضای خانواده در کار خانگی را توصیه میکنند. جالب است که در گزارشهای بینالمللی وضعیت اقتصاد و بازار کار ایران یکی از مهمترین توصیهها در حوزه افزایش مشارکت اقتصادی زنان است، چراکه زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند اما تنها بخش کمی از آنها در کارهای تولیدی مشغول به فعالیت هستند. اهمیت این مساله با بالا رفتن میزان تحصیلات و مهارتآموزی زنان شدت هم یافته است. به این دلیل که سالهای پی در پی هزینههای سنگینی صرف آموزش دختران در دانشگاهها میشود اما در نهایت بخش مهمی از آنها تنها به کار خانگی میپردازند که به معنای هدررفت سرمایهگذاریهای انجام شده در راستای آموزش آنهاست.
ارزش اقتصادی کار خانگی
نشست کار خانگی که روز دوشنبه با سخنرانی نجمه واحدی جامعهشناس و فعال زنان برگزار شد، به مساله کار خانگی و ابعاد مختلف آن پرداخت. واحدی در این نشست ابتدا به ارزش اقتصادی فعالیت کار خانگی پرداخت و در ادامه رویکردهای متفاوت در خصوص کار خانگی را مورد نقد و بررسی قرار داد. این کارشناس بر این باور است که توازنی در سهم اعضای خانواده در زمینه کار خانگی برقرار شود و زنان به جای آنکه تمام وقت خود را صرف کار خانگی کنند، بیشتر به سمت کارهای تولیدی روی بیاورند.
این کارشناس در ابتدا با مثالی ساده به تفهیم ارزش اقتصادی کار خانگی پرداخت و گفت: «وضعیتی را تصور کنید که در یک کشور تمام کسانی که کار ساختمانی انجام میدهند، هیچ مزدی در ازای کار خود دریافت نکنند و فقط خورد و خوراک و محل زندگی آنها تامین شود. اگر این کشور را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، قطعا رشد و توسعه آن از کشورهای دیگر پیشی خواهد گرفت؛ چراکه میتواند بخشی از بودجهاش را ذخیره کند. حال تصور کنید که جای این کارگران ساختمانی قشری را قرار میدهیم که کار خانگی را انجام میدهند. این کار به رایگان انجام میشود و دولتها بودجهیی را صرف آن نمیکنند. به همین دلیل میتوان گفت که اگر دولت ناچار بود بودجهیی را به کار خانگی اختصاص دهد، رشد اقتصادی کشور در جایی که امروز ایستاده است، قرار نداشت. اگر قرار بود برای کار خانگی دستمزدی در نظر گرفته شود، احتمالا رفاه جامعه ما کمی پایینتر میآمد. بنابراین به خوبی میتوان ارزشمندی اقتصادی کار خانگی را درک کرد.»
موانع شغلانگاری کار خانگی
البته با وجود ارزش اقتصادی کار خانگی، واحدی بر این باور است که کار خانگی را نمیتوان شغل در نظر گرفت. او در این رابطه توضیح داد: «کار خانگی برخی مولفههای شغل را ندارد. به همین دلیل وقتی دیگر ویژگیهای شغل را ندارد، نمیتوانیم فقط دستمزد را برای آن شبیهسازی کنیم. به عنوان مثال کار خانگی ساعت مشخصی ندارد. البته برآوردها نشان میدهد که متوسط کار خانگی برای یک زن خانهدار 50 ساعت در هفته است. این در حالی است که متوسط ساعات کاری یک کارمند 44ساعت در هفته است. علاوه بر این محل کار زنان خانهدار هم از محل زندگی آنها جدا نیست و روز تعطیل یا مرخصی ندارند. امکان تغییر شغل هم در مورد کار خانگی وجود ندارد. دستمزد، بیمه، مزایا و هیچ تشکل صنفی هم برای زنان خانهدار وجود ندارد. بنابراین مساله چندان هم ساده نیست که بتوان کار خانگی را شغلانگاری کرد.»
وی افزود: «ویژگی مهم کار خانگی که مانع حذف شدن یا برونسپاری آن میشود، این است که کار خانگی یک کار بازتولیدی است. در جامعه دو نوع کار تولیدی و بازتولیدی وجود دارد. کارهای تولیدی به تولید کالا و خدمات منجر میشوند. اغلب مشاغلی را که در جامعه میبینیم، کالا یا خدمتی را تولید میکند. اما کار بازتولیدی مجموعه کارهایی را شامل میشود که هر نیروی تولیدی جامعه برای اینکه بتواند به بقای خود ادامه دهد به آن نیاز دارد. خدماتی که در این رابطه ارائه میشود، کارهای بازتولیدی هستند که معمولا بر عهده زنان گذاشته میشود.»
تمایزهای کار خانگی با مشاغل خدماتی
واحدی با بیان اینکه کار خانگی به نوعی کار خدماتی است، توضیح داد: «اما کار خانگی ویژگیهایی دارد که آن را از کارهای خدماتی متمایز میکند. کار بازتولیدی هم به خدماتی که اشاره شد و هم به تولید نیروی کار یا تولد فرزندان گفته میشود. اما ویژگی مهم دیگر کار خانگی، بعد عاطفی آن است. کار خانگی مجموعهیی از کارهای بدنی و عاطفی است. یک زن خانهدار نه تنها غذا میپزد بلکه آن را بر اساس ذائقه و نیازهای اعضای خانواده تهیه میکند. این وجه از کار خانگی را نمیتوان به راحتی از دیگر نیروهای کار توقع داشت. همین وضعیت هم مساله دستمزد را در مورد کار خانگی بیمعنی میکند.»
این کارشناس با بیان اینکه بسیاری از زنان در عرصههای اجتماعی محروم هستند، افزود: «در بازار اشتغال برای زنان یک سقف شیشهیی وجود دارد و از آن سطح بالاتر نمیتوانند بروند. در سطح جامعه هم زنان جایگاهی که استحقاق آن را دارند، به دست نیاوردهاند. بنابراین واکنش اولیه زنان این است که در خانه موقعیت را حفظ کنند. بر این اساس، زنان برای کاهش فشار روانی ناشی از کار خانگی سعی میکنند آن را مسالهیی پیچیده و تخصصی جلوه دهند و به نوعی به آن وجاهت میدهند. این در حالی است که بخش انتهایی جدول نیازهای مازلو، نیاز به رشد و خودشکوفایی است. وقتی انسان دچار کاری هر روزه و کسالتبار میشود، رشد و خودشکوفایی را از خود سلب کرده است.»
واحدی افزود: «کاری که همه ما باید برای انجام آن تلاش کنیم، کار تولیدی است. کارهای بازتولیدی وظیفه همه اعضای یک جامعه است. این تبعیض است که کارهای بازتولیدی تنها به دوش زنان نهاده شود و از عواید آن عده دیگری سود ببرند. حتی زنانی که سر کار میروند هم بار کارهای بازتولیدی را روی دوش خود احساس میکنند. بنابراین باید کار خانگی با مشارکت تمام افراد انجام شود تا زنان هم بتوانند بیشتر در مشاغل تولیدی فعالیت کنند.»
3 رویکرد به کار خانگی
این کارشناس حوزه زنان در ادامه 3 رویکرد را در خصوص کار خانگی مطرح کرد و گفت: «رویکرد اول مبتنی بر شغلانگاری کار خانگی است. برخی بر این باورند که باید کار خانگی را شغل در نظر گرفت. دولتهای مختلفی هم تاکنون حرف از بیمه زنان خانهدار زده است. اما این مساله هیچوقت اجرایی نشده است. به این دلیل که زنان درآمدی ندارند که حق بیمه بپردازند. کار خانگی مولفههای شغل را ندارد. بنابراین تعیین دستمزد یا بیمه به تنهایی نمیتواند، مساله کار خانگی را حل کند.»
واحدی افزود: «رویکرد دوم نسبت به کار خانگی برونسپاری آن است. بر این اساس باید بخش زیادی از کار خانگی به بازار سپرده شود. اما همه ساعاتی را که صرف کار خانگی میشود، نمیتوان از بیرون خریداری کرد. اما آخرین و عاقلانهترین رویکردی که باقی میماند، تقسیم کار خانگی است. بر اساس این رویکرد باید مردها را به مشارکت در کار خانگی و زنها را به حرکت به سمت کار تولیدی تشویق کرد.»