دستگیری فاطمی به دست مولوی
دو روزی که در بیمارستان بود تا جان ببازد، شاید روزهای اوج خدمت یا خیانتش، از خاطرش عبور میکرد.
کمتر از 19 سال پیش از این، برای دستگیری حسین فاطمی تشویق شد و بعدتر نیز با کنترل شدید و سختگیرانه مصدق در تبعیدگاهش، پلههای ترقی را طی کرد. روزی نیز از فرماندهانی بود که مدرسه فیضیه را به خاک و خون کشید، اما علیاکبر مولوی، سرگردِ روزهای کودتای 28 مرداد 32 و سرتیپِ اردیبهشت 51، پس از سقوط هلیکوپترش، دو روز در بیمارستان ماند تا جان بدهد.
مولوی 64 سال پیش در چنین روزی یعنی بیستودوم اسفند 1332، حسین فاطمی وزیر امور خارجه کابینه محمد مصدق را دستگیر کرد و به زندان انداخت. او یازدهم اسفند 1336، درست یک سال پس از تاسیس ساواک، در بخش پیمانها، به خدمت ساواک درآمد. او که در دوران «حکومت نظامی» زیردست تیمور بختیار کارآزموده شده بود، پس از ورود به ساواک، پست تشریفات را بهعهده گرفت و از نهم شهریور 1339 به عنوان ریاست ساواک تهران منصوب شد. در آن زمان رسیدن به این مرحله از جایگاه و موقعیت، برای هرکسی امکانپذیر نبود. او مدتها در کلاسهایی که کارآموزی ریاست ساواک را تدریس میکردند، دوره دید. معرفانش به ساواک، سپهبد تیمور بختیار نخستین رییس ساواک، وشمگیر و دکتر ناصر مالک بودند. مولوی که روحیه ارتشی و تربیت نظامی را از خانه پدری کسب کرده و پدرش در طول عمر به عنوان افسر ارتش روزگار گذرانده بود، با همان اخلاق و روحیات در جامعه حضور یافت. به همین دلیل پس از فعال شدن در ساواک دو قطعه نشان تاج4، نشان لژیون کشور فرانسه، و 14 مورد تقدیرنامه از مقامات لشکری و کشوری دریافت کرد.
اطاعت از مافوق در او شاید به صورت استثنایی بوده، و برخورد شدید در او نهادینه شده بود. در کتاب «مهدیقلی علویمقدم به روایت اسناد ساواک» صفحه 235 آمده است: «مولوی مدتی به عنوان رییس ساواک تهران انتخاب و در دستگیری، بازجویی، شکنجه مخالفان رژیم پهلوی نقش تعیینکنندهیی داشت. وی در کنار مسوولیت فوق، در تاریخ چهاردهم آذر 1336 ریاست ویژه پیمان بغداد را قبول کرد و به عنوان فردی که در ورزش تخصص دارد، در سال 1337 به عنوان سرپرست تیم بسکتبال ارتش برای مسابقه به فرانسه رفت.»
اما همه این اقدامات مولوی پایانی تلخ داشت و تنها نامی نامیمون، از مردی که کمتر از او اسمی در تاریخ برده شده است، باقی ماند.