پیامدهای توسعه بدون فرهنگ

۱۳۹۷/۰۱/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۱۹۳۳۴
پیامدهای توسعه بدون فرهنگ

 منصور بیطرف   

سردبیر

اوایل قرن هیجدهم در فرانسه شخصیتی ظهور کرد که عملا تمام حقوق و قوانین اعصار بعدی خود را تحت تاثیر قرار داد. این فرد کسی نبود جز مونتسکیو. او با نوشتن کتاب «روح القوانین» دنیای آن زمان را وارد عرصه‌یی کرد که در اصل می‌توان حقوق و قوانین مدرن فعلی را به دو زمان قبل از او و بعد از او تقسیم کرد. کتاب روح القوانین هر چند که در ایران ترجمه شد اما فقط از آن یک نکته استخراج شد و آن تقسیم حوزه‌ها و قوای مدنی است، ‌یعنی تقسیم قدرت به سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه؛ اما آنچه برای ما مبهم باقی مانده، همان روح این قوانین است که به گفته ویلیام تامس جونز تمام مقصود و هدف مونتسکیو از نوشتن آن را در بر گرفته است.

مونتسکیو در این کتاب جدا از تقسیم قوای قدرت به یک نکته بسیار مهم اشاره می‌کند و آن سیر تطور و تحول قوانین است. به اعتقاد این اندیشمند که بسیاری اندیشه‌های او را شارح قوانین مدرن می‌دانند، نهادهای انسانی و عرف و عادات و قوانین هر کشوری محصول شرایط اقلیمی و حتی جنس خاک ‌است. جالب است که قوانین و مقررات را نمی‌توان از جای دیگری برداشت و در کشور دیگری به کار گرفت؛ قوانین و نهادها به مثابه گیاهی و انسان‌هایی هستند که باید در همان اقلیم به‌طور طبیعی رشد و نمو کنند در غیر این صورت بازدهی و ثمره مطلوبی را که در جای دیگر داشته است، نمی‌دهد و نباید هم انتظار داشت که بدهد.

270سال از انتشار روح القوانین می‌گذرد و با این حال هنوز این سوال برای ما هست که چرا قوانین ما به درستی بار نمی‌دهند؟ چرا قوانین توسعه‌یی کشور جواب نداده‌اند و ایران هنوز کماکان در مدار توسعه نیافتگی می‌چرخد و این مدار هر سال از مرکز توسعه یافتگی دورتر و دورتر می‌شود؟ چرا قوانین ضد فساد در کشور ثمره‌یی ندارد و با وجود برخوردهای سختگیرانه دایره فساد گسترده‌تر می‌شود؟ چرا سیاست‌های پولی و ارزی که در کشورهای دیگر – کشورهایی که ما این سیاست‌ها را از آنها نسخه‌برداری کرده‌ایم- موفق بوده‌اند اما در کشور ما جواب نمی‌دهد؟ دهه‌ها می‌گذرد و سوال‌هایی از این قبیل همواره و هر ساله تکرار می‌شوند بدون آنکه جواب مکفی و قانع‌کننده‌یی برای آن وجود داشته باشد، زیرا اگر جواب‌ها قانع‌کننده می‌بودند، ‌طرح مجدد این سوالات بدون شک کار بیهوده‌یی می‌بود.

بدون شک یکی از زیانبارترین رویدادهای گذشته برای ما نسخه‌برداری صرف از فن و قوانین جوامع دیگر است بدون آنکه فرهنگ آن را منتقل کنیم. اگر این گفته کانت را قبول داشته باشیم که «فرهنگ مهارت استفاده» است در این صورت آیا فرهنگ توسعه را داریم یا خیر؟ به نظر می‌آید که پاسخ به این سوال می‌تواند گره از خیلی سوالات دیگر بگشاید از جمله اینکه چرا تولید ایرانی تا به حال موفق نبوده است و نتوانسته‌ایم با آنکه خیلی زودتر از شرکت‌هایی نظیر کیا ‌تولید خودرو را آغاز کرده‌ایم، نه تنها در صدر صادرکنندگان خودرو قرار بگیریم بلکه در داخل با مشکل فروش مواجه هستیم.

 فرهنگ و توسعه رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. نگاهی به تاریخچه کشورهای پیشرفته و توسعه یافته چه در گذشته و چه در حال نشان می‌دهد که بدون ارتقای فرهنگی، اقتصادی توسعه نیافته است. رنسانس اروپا نه از اقتصاد که از فرهنگ آغاز شد، آن هم زمانی که به این سوال فلسفی پاسخ دادند که «چگونه باید زندگی کنند؟» نه اینکه «چطور باید زندگی کنند؟» در واقع علت عقب ماندن ما هم در این است که «نمی‌دانیم چگونه باید زندگی کنیم؟»