چگونگی تاثیر ICT بر ارتقای سطح رقابتپذیری اقتصادی کشورها
کمیسیون فناوری اطلاعات و ارتباطات و اقتصاد رسانه جدیدترین گزارش خود با عنوان «چگونگی تاثیر ICT بر ارتقای سطح رقابتپذیری کشورها» منتشر کرد. در این گزارش آمده است: بررسی سرمایهگذاری روی حوزه فاوا در اقتصاد کشورهای مختلف میتواند برآوردی مناسب از مرزها و قابلیتهای این فناوری نوظهور را فراهم آورد، در واقع، میزان و چگونگی اثرگذاری فاوا بر اقتصاد از پرسشهای اساسی سیاستگذاران کشورهای در حال توسعه است. پژوهشهای بسیاری با موضوع اثر فاوا روی ابعاد مختلف اقتصادی انجام شده است که در این گزارش هدف ارائه تصویر کلی از نقش و جایگاه فاوا در اقتصادهای ملی است.
در این گزارش چندین مطالعه تطبیقی میان کشورهای مختلف بررسی شده است، بر اساس پژوهشها میتوان ادعا کرد که در بلندمدت اثر فاوا روی رشد اقتصادی مثبت است و همچنین با افزایش 10 درصد سرمایهگذاری روی فاوا بهطور متوسط کمی بیشتر از نیم درصد به رشد اقتصادی افزوده میشود. پس از گذر از این حد آستانه آغازین، اثر سرمایهگذاری روی فاوا بر رشد اقتصادی قویتر میشود، در کشورهای توسعهیافته با توجه به قانون بازده نزولی میتوان انتظار داشت که این اثر به تدریج کمتر شود.
همچنین یک الگوی هفتبخشی، شامل ابعاد «دسترسی و اتصالپذیری فاوا»، «استفاده از فاوا»، «چارچوب قانونی و مقررات فاوا»، «تولید و تجارت فاوا»، «مهارتها و منابع انسانی فاوا»، «امنیت سایبری» و «کاربردهای تازه فاوا»، پیشنهاد میشود که برای سیاستگذاری جامع در حوزه فاوا میتواند به کار گرفته شود. کشورهای در حال توسعه با برقراری ارتباط مناسب با نهادهای جهانی و اقتصادهای پیشرو میتوانند از تجربه و دانش جهانی بهره بگیرند که شتاب حرکت آنها در مسیر رشد اقتصادی را بیشتر خواهد کرد. این کشورها در صورت شبکهسازی مناسب در سطح بینالمللی و رویکرد تعاملی میتوانند با هزینه بسیار کمتری از مزایای و دستاوردهای فاوا بهرهمند شوند. همچنین بررسی تجربههای موفق نوآوری در کشورهای مختلف میتواند ابعاد و چالشهای پیش رو را نشان دهد، برای این کار نیاز است که نخست صورتبندی درستی از موضوع ارائه شود و سپس با بررسی نمونههای موفق؛ پیشرانها و عوامل اثرگذار شناسایی شود.
مفهوم اساسی در این بررسی «زیستبوم نوآوری» (innovation eco-System) است که به شبکه گستردهیی گفته میشود که بازیگران نوآوری در آن زیست میکنند و باهم ارتباط میگیرند. مهمترین درسی که از تجربههای جهانی موفق مانند ایالاتمتحده امریکا، کرهجنوبی، فرانسه و سنگاپور میتوان گرفت، این است که نخستین گام در سیاستگذاری و حرکت به سوی نوآوری ارزش افزا به رسمیت شناختن مفهوم «زیستبوم» است؛ نگرش پروژه محور و تکبخشی و فنی صرف در بسترسازی برای نوآوریهای ارزش افزا ناتوان است و باید مجموعه گسترده از عوامل و پیشنیازها را در نظر داشت.
برای سیاستگذاری موثر در حوزه نوآوری فاوا و پروراندن زیستبوم پیشنهاد میشود که یک الگوی ششبخشی مورد توجه قرار گیرد؛ در دو بخش «فراهم آوردن زیرساختها» و «بهبود محیط قانونی» دولت نقش اصلی را بر عهده دارد. هرچند در بخشهایی مانند «شبکهسازی»، «سازوکارهای ارتباط بخش عمومی (دولتی) و خصوصی» و «سرمایههای انسانی» هم دولت بخشی از ماجراست، هدایت و هماهنگی امور باید به بخش خصوصی سپرده شود. همچنین برای هماهنگی و پیشبرد کارها و تسهیل ارتباط میان گروه مختلف ذینفع باید برای «ساختار رسمی راهبری» هم چارهیی اندیشید. «ناکارآمدی دمودستگاه دولت»، «محدودیت ارتباط گسترده با جهان» هم دو چالش اساسی است که در سیاستگذاری در 6حوزه بالا باید با آنها دستوپنجه نرم کرد و کار را برای دستاندرکاران بسیار دشوار خواهد کرد.
در بخشی از این گزارش آمده است: فاوا یکی از فناوریهای پایهیی به شمار میآید که اثر اقتصادی آن میتواند بهصورت مستقیم و غیرمستقیم نمایان شود. در بسیاری از صنایع در حوزههای تولیدی و خدماتی با بهرهگیری از این فناوری توانستهاند مدلهای کسبوکار تازهیی را پیشنهاد کنند و بهرهوری خود را افزایش دهند. بانکداری، خردهفروشی، حملونقل، آموزش، رسانه و سلامت نمونهیی از حوزههایی به شمار میآیند که فاوا روی آنها اثر زیادی داشته است. به زبان دیگر، سرمایهگذاری روی فاوا تنها به خود این صنعت محدود نمیشود و میتوان اثر مثبت سرریز را روی دیگر بخشها و حوزههای اقتصاد هم دید. اقتصاد دیجیتالی اصطلاحی رایج برای توصیف بخشی از اقتصادی جهان به شمار میآید و با بهرهگیری از فاوا نوع تازهیی از کسبوکارها مانند وجود آمدهاند که برای توصیفشان از مفهوم اقتصاد اشتراکی استفاده میشود؛ این نوآوریها چنان بنیادی است که حتی گفته میشود شاخصهای رایج در اقتصاد کلان تولید ناخالص داخلی را باید دوباره تعریف کرد.
یافتههایی از اثر «فاوا» بر اقتصادهای ملی
پژوهشهای بسیاری با موضوع اثر فاوا روی ابعاد مختلف اقتصادی انجام شده است. در پژوهشی که به بررسی تطبیقی 9 کشور عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، یعنی استرالیا، کانادا، فنلاند، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالاتمتحده امریکا، پرداخته است، پاسخ به این پرسش دنبال شده است که سرمایهگذاری روی فاوا چه اثری بر رشد اقتصادی این کشورها داشته است. در این بررسی نشان داده شده است که طی دو دهه 1980 و 1990 سرمایهگذاریها روی فاوا توانسته است سالانه از 0,2 تا 0,5 درصد بر نرخ رشد اقتصادی این کشورها بیفزاید و البته در انتهای این دوره یعنی نیمه دوم 1990 این رقم افزایش زیادی داشته و برای کشورهای مختلف بین 0,3 تا 0,9 متغیر بوده است.
زیستبوم کارآفرینی/نوآوری چیست؟
سه نوع کارآفرینی متفاوت را باید از هم جدا کرد؛ کارآفرینی بهرهور، کارآفرینی نابهرهور و کارآفرینی ویرانگر. کارآفرینی بهرهور به خلق و ایجاد بنگاههای ارزشآفرین در اقتصاد اشاره دارد، در نوع نابهرهوری کارآفرینی به دنبال کردن فعالیتهای رانت جویانه پرداخته میشود و کارآفرینی ویرانگر هم خریدوفروش و قاچاق کالا و خدمات غیرقانونی است. هر سه نوع کارآفرینی نوعی فعالیت اقتصادی به شمار میآیند، ولی لازم به گفتن نیست که تنها نوع نخست است که در توسعه و پیشرفت جامعه اثرگذار است. بسیاری از کشورها در تلاشاند با سیاستگذاری درست این موتور رشد اقتصادی را به کار بیندازند و فضا را به شکلی مهیا کنند که شهروندان کارآفرینی بهرهور را بیشتر و بیشتر دنبال کنند؛ با این حال کار چندان ساده نیست.
پرسش اساسی اینجاست برای به راه انداختن یک زیستبوم کارآمد چه باید کرد؟ در یک پژوهش جالب به برخی استراتژیهای کلی برای فعال کردن زیستبوم کارآفرینی اشارهشده است:
اول: در سیاستگذاری و اصلاح چارچوبهای قانونی و مقررات باید سهولت ورود کارآفرینان به بازار را در نظر داشت؛ سیاستهای درست بهجای پرداختن به منافع شرکتهای کنونی فعال راه را برای تازهواردها باز میکند و رویکردهای حمایتی و کاهشدهنده رقابت ندارند.
دوم: به کارآفرینان گوش فرا داد و آنها را در سیاستگذاری درگیر کرد، باید به یاد داشت برخلاف تصور رایج لازم نیست که سیاستگذاری برای مقابله با شکست بازار انجام شود.
سوم: تدوین نقشه زیستبوم (ecosystem map) ابزاری مناسب برای سیاستگذاری و بهبود به شمار میرود.
چهارم: سیاستگذاران زیستبوم کارآفرینی باید شعار «بزرگ فکر کن، کوچک شروع کن و سریع پیش برو» را همواره در نظر داشته باشند، به زبانی دیگر، همزمان با داشتن دیدگاه بلندمدت و کلان روی حوزههای زودبازده و مناسب تمرکز کنند تا دستاوردهای مثبت آن در کوتاهمدت آشکار شود و سپس تجربههای موفق را به سرعت تکرار کنند و کار را گسترش دهند.
پنجم: دستهبندیها و چارچوبهای سفتوسخت کمکی به سیاستگذاری نمیکنند و باید ابزارهای کلی و منعطفتری را به کار گرفت و در دورههای کوتاه سیاستها را بازنگری کرد، اعضای زیستبوم نوآوری نقشها و کارکردهای متفاوتی به خود میگیرند و محیط عمل آنها نیز بهشدت متغیر است، از اینرو باید در سیاستگذاری این سرعت تغییرات را در نظر داشت.
ششم: پیشبینی بحرانها و تلاش برای استفاده حداکثری از آنها در رشد و توسعه زیستبوم کارآفرینی بسیار اثرگذار است، کارآفرینی و نوآوری در ذات خود به هم زدن وضع موجود و طرحی نو درانداختن است، یکی از بزنگاههایی که کارآفرینان میتوانند بهخوبی به چشم بیایند، همین بحرانهاست، باید برای بهرهگیری از این فرصتها آماده بود.
نتیجهگیری
در قسمت نخست این پژوهش باهدف به دست آوردن تصویری کلی از اثر فاوا روی اقتصاد کشورهای مختلف به بررسی برخی مطالعات انجامشده پرداخته شد. پژوهشهای متعددی با رویکردها و تمرکزهای مختلف انجامشده بود و تلاش شد مواردی به کار گرفته شوند که رویکرد مقایسهیی و تطبیقی در میان کشورهای مختلف را دنبال کرده باشند و برخی از این پژوهشها مربوط به سالهای آغازین قرن حاضر و تعدادی دیگر از پژوهشهای جدیدتر و مربوط به سالهای اخیر از سال 2012 به بعد انتخاب شدند، هدف این بود که دو دوره متفاوت تاریخی، قبل و بعد از بحران مالی 2008، اطلاعاتی به دست آورده شود.
اثر مثبت فاوا در رشد بهرهوری و خروجی اقتصاد کشورها در همه پژوهشها تایید شد، فاوا بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در بهبود وضعیت اقتصادی اثرگذار بود. بر اساس پژوهشها میتوان ادعا کرد با افزایش 10درصد سرمایهگذاری روی فاوا میتوان انتظار داشت کموبیش چیزی نزدیک به نیم درصد به رشد اقتصادی افزوده شود. هرچند باید این را در نظر داشت در مراحل آغازین اثر سرمایهگذاری روی اقتصاد چندان پررنگ نیست، ولی بهتدریج و پس از گذشت زمان و با فرض شرایط نهادی و اجتماعی مناسب، دستاوردهای مثبت آن شکوفا خواهد شد. برای کشورهای درحالتوسعه پس از گذشت از این آستانه آغازین اثرگذاری فاوا بیشتر هم میشود و نباید از یاد برد بهطور متوسط اثر سرمایهگذاریها روی کشورهای در حال توسعه بیشتر از توسعهیافتههاست.