عدم تعادل بازار ارزی در روزهای تعادل بهاری
داریوش صارمی
تحلیلگر اقتصادی
خبر عبور دلار از مرز 5 هزار تومان در نخستین روزهای فروردین در حالی که کشور در تعطیلات نوروز بهسر میبرد، این پیغام را به صاحبنظران و فعالان اقتصادی یادآوری کرد که بعد از پایان تعطیلات نوروز و در نخستین روزهای سال 1397 اقتصاد لرزان کشور، تلاطمهای فراوانی را از تکانهای نرخ ارز در پیش دارد. هجوم سیلآسای مردم به صرافی و دلارفروشان خیابان فردوسی جهت خرید دلار و بهدنبال آن جهش ناگهانی قیمت ارز، نظریه «چارلز برگر» اقتصاددان برجسته را در رابطه با فروپاشی اقتصاد در اذهان اقتصاددانان تداعی میکند. ایشان در کتاب «جنون، هراس، سقوط» تجربه فروپاشی اقتصادی و مالی، تعدادی از کشورها را در اواخر قرن هیجدهم میلادی تا سال 1970 را
مورد بررسی قرار میدهد. چارلز برگر بیان میدارد که: انتظارات افزایش قیمت در آینده، نقش مهمی در فروپاشی مالی و اقتصادی دارد. انتظار افزایش قیمت دارایی در آینده، مردم را ترغیب میکند، برای حفظ ارزش دارایی و سرمایه خود، به بازار برای خرید هجوم آورند، این افزایش تقاضای سوداگرانه، موجب افزایش قیمت دارایی و شکلگیری دور جدیدی از انتظار افزایش قیمت در آینده میشود. انتظارات تورمی در آینده موجب افزایش بسیار شدید قیمت میشود. چارلز برگر از این مرحله به جنون خرید و سرمایهگذاری نام میبرد. در مرحله بعد بر اثر اتفاق و افزایش بیش از حد قیمت، سرمایهگذاران، از ترس کاهش قیمت در آینده نزدیک و زیانهای ناشی از آن، به صورت شتابزده و هراسان اقدام به عرضه دارایی خود میکنند، عرضه بیش از حد دارایی موردنظر، موجب کاهش هر چه بیشتر قیمت میشود. هنگامی که تعداد قابلتوجهی از سرمایهگذاران برای فروش دارایی خود اقدام به عرضه میکنند، بازار دارایی موردنظر فرو میپاشد.
باید توجه داشت که انتظارات، هراس بانکی و هراس ارزی در هر دوره این پتانسیل را دارد که اقتصادهای کشورهای مختلف را مورد تهدید جدی قرار دهد. این نظریه حتی در مورد اقتصادهای پیشرفته با توان و زیرساختهای قوی صدق میکند. برای درک بهتر این مفهوم، فرض کنید در کشوری که از یک نظام پرقدرت بانکی برخوردار است، بهدلیل تحولات سیاسی، لحظه به لحظه اخبار نگرانکنندهیی درمورد وقوع یک جنگ تمامعیار در آینده نزدیک، به گوش مردم میرسد. طبیعی است که سرمایهگذاران بهدلیل عدم امنیت جهت نجات سرمایه و دارایی خود به بانکها هجوم میبرند و اقدام به دریافت سپردههای خود میکنند، نظام بانکی پویا جدای از سپردههای قانونی نزد بانک مرکزی، سایر سپردههای جمعآوری شده را در قالب اعتبارات، در اقتصاد به گردش درآورده است. پرواضع است که بخشی از سپردهها در پروژههای سرمایهگذاری شده است که هنوز به مرحله بهرهبرداری نرسیده، بنابراین این بخش از نقدینگی از گردونه منابع شبکه بانکی خارج شده است. کاملا روشن است که شبکه بانکی توانایی پاسخگویی به پرداخت قسمت عمده سپردههای ناشی از هراس بانکی را ندارد. همین فرمول در مورد بازار ارز نیز صادق است. اگر امکان وقوع هراس بانکی و هراس ارزی در اقتصادهای پیشرفته وجود دارد، واضح است که این امکان در اقتصاد ایران با عملکرد بسیار ضعیفتر از آنها به مراتب بیشتر است. بنابراین یکی از وظایف اصلی دولتها برطرف نمودن هراسهای از این جنس در سطح عمومی جامعه است. دولتمردان و در مواردی شخص ریاست محترم جمهور بارها و بارها بیان نمودهاند که منابع ارزی کشور به میزان کافی در بانک مرکزی موجود است. گرچه درستی این اظهارات توسط صاحبنظران اقتصادی مورد تردید است، ولی اگر اقتصاددانان و فعالان حوزه ارز، درستی اظهارات فوق را بپذیرند، در واقع قبول نمودهاند که ریشه بحران ارزی چند روز اخیر اقتصادی نبوده و ناشی از تغییر و تحولاتی جدای از مشکلات اقتصادی است. در چند روز اخیر در پی بروز بحران شدید ارزی صاحبنظران گمانههای زیادی در رابطه با ریشه ایجاد بحران فوق متصور بودهاند. عدهیی تهدیدهای خارجی و از جمله احتمال خروج یکجانبه ترامپ از توافق برجام و تبعات بعدی این تصمیم را منشا ایجاد هراس ارزی میدانند. عدهیی نیز بر این باورند که ریشه ایجاد هراس فوق سیاسی بوده و جناح رقیب دولت بر کورس آن میکوبد. عدهیی دیگر بر این باورند که همواره دولتها در نظام بودجهریزی سالانه، بخشی از منابع را برای جبران کسری بودجه از محل تسعیر نرخ ارز کسب میکنند؛ ادعایی که همواره دولت آن را واهی خوانده و شدیدا آن را رد میکند. اگر واقعبینانه بحران چند روز اخیر را مورد بررسی قرار دهیم، به دلیل جهش ناگهانی قیمت دلار و سایر ارزهای معتبر میتوان نظریه هراس ارزی را برای بحران ایجاد شده در فروردین 1397 قائل شد. بنابراین برای عبور از بحران فوق ضرورت دارد نه تنها دولت بلکه بخشهای مختلف حاکمیت خواه مخالف دولت و خواه موافق دولت به طرق مختلف هراس فوق را از اذهان مردم بزدایند.