هزینه 7000میلیارد دلاری برای تسلط بر انرژی منطقه

۱۳۹۷/۰۱/۳۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۰۲۰۱
هزینه 7000میلیارد دلاری برای تسلط بر انرژی منطقه

محمود خاقانی|

کارشناس بین‌المللی انرژی|

در روزگار جنگ تحمیلی صدام علیه ایران وقتی در بعضی از جلسات گفته می‌شد که صدام به جزیره خارک حمله خواهد کرد من جزو کارشناسانی بودم که با تحلیل‌هایی که در آن روزگار داشتم حمایت غرب از صدام برای حمله نظامی به جزیره خارک را بعید می‌دانستم. یادم می‌آید که آن قدر به این تحلیل خوشبین بودم که خواستم به ماموریت خارک بروم. تازه وارد خارک شده بودم که اخبار پیروزی‌های پی درپی رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ تحمیلی همه راخوشحال کرده بود و همه منتظر شنیدن خبر پیروزی‌های بعدی بودند. ناگهان گزارش شد که فرانسه به رژیم صدام هواپیماهای سوپر اتاندارد وموشک‌های اگزوست را تحویل داده است. هدف نخستین حمله این هواپیما‌ها جزیره خارک بود. درهمان زمان انگلیس از پایگاه‌های خود در خلیج فارس و قبرس به عراق اطلاعات نظامی می‌داد تا علیه ایران استفاده کند و امریکا در خلیج‌فارس با حمله به سکوی‌های نفتی ایران به نیروهای رژیم صدام که درحال شکست و عقب‌نشینی بودند روحیه می‌داد. صورت حساب هزینه‌ها را هم رژیم آل سعود می‌پرداخت.

 تکرار تاریخ

سفر چند هفته‌یی اخیرشاهزاده مستبد سعودی «بن سلمان» به لندن، پاریس و واشنگتن خاطره پرداخت هزینه‌ها از سوی عربستان به رژیم صدام برای جنگ علیه ایران توسط خانواده آل سعود را زنده کرد. تغییر رژیم در تهران برای خانواده آل سعود بصورت یک رویا و آرزو درآمده و اینک تصور می‌کنند با تغییر دولت بشار اسد در سوریه با یک تیر دونشان می‌زنند. درواقع دونالد ترامپ رییس‌جمهوری امریکا صراحتا  گفت: «ما تا سه ماه قبل هفت تریلیون دلار طی هفده سال اخیر در خاورمیانه هزینه کرده‌ایم و هیچ، هیچ دست آوردی نداشته‌ایم. من همواره گفته‌ام که باید بر نفت منطقه مسلط باشیم. آیا مسلط بوده‌ایم؟ کی سود نفت را برده است؟ داعش. اشاره ترامپ به این واقعیت است که خانواده آل سعود با توجه به حمایتی که از داعش و خلق داعش توسط دولت اوباما کرده است بیشتر از همه بهره‌مند شده و سرکار باقی مانده است. بنابراین، ترامپ در گفت‌وگو با خاندان آل سعود صراحتا از آنها خواسته است که اگر می‌خواهند از حمایت نظامی امریکا برخوردار باشند و جلوی نفوذ ایران در منطقه گرفته شود باید صورت حساب هزینه‌های نظامی امریکا و متحدان‌اش را پرداخت کنند.

 رژیم سعودی در خطر؟

یک کارشناس آشنا به مسائل شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس معتقد است که رژیم سعودی در حال سرنگونی است و بن سلمان با راهنمایی لندن، پاریس و واشنگتن دست به اصلاحاتی زده است که خطر یک شورش داخلی را کم کند. درهمین حال برای سرکوب مخالفان در داخل باید یک سیاست خارجی مبارزه با دشمن را هم تعریف کنند. درواقع حمله به سفارت عربستان در تهران، رویداد‌های دیماه سال 96 که در مشهد شروع شد و ایجاد بحران ارز و... درایران هزینه هایی دارد که خانواده آل سعود پرداخت کرده و می‌کند. دوستان آنها هم امیدوارند که با به شکست کشاندن نظام مردم‌سالاری در ایران و دولت دوازدهم آنها روی کار بیایند و با تشکیل یک دولت دیکتاتورو برقراری یک جو امنیتی، سانسور و خفقان بتوانند بر تمامیت منابع ثروت ایران و در راس آن نفت و گاز تسلط کامل پیدا کنند. بعد هم امریکا و متحدان‌اش با رفع تحریم‌های دلاری و غیره مردم را متقاعد کنند که دیکتاتور به قدرت رسیده در تهران توانسته است مشکلات ایران که در واقع خود همین گروه قدرت طلب به وجود آورده‌اند را برطرف کنند. این کارشناس معتقد است که تمامی این سیاست‌ها با توجه به شکست رویداد‌های دیماه 96 و بحران ارزی 96 و 97 درایران و پیروزی‌های اخیر دولت سوریه در نبرد با داعش، سرنگونی رژیم آل سعود را نوید  می‌دهد اگر چه برای مدتی محدود ممکن است به تاخیر افتاده باشد.

 چرا داعش پا به عرصه وجود گذاشت؟

جنگ درعراق و سوریه نه برای نفت است و نه برای آب. فقط و فقط برای گاز طبیعی است. بن سلمان توانست با تعهد به پرداخت هزینه‌ها که بقرار معلوم چند تریلیون دلار تخمین زده می‌شود، دو استعمار‌گر سنتی در منطقه یعنی انگلیس و فرانسه و نیز امریکا که نمی‌خواهد تسلط دلار بربازار نفت و گاز تضعیف شود را متقاعد کند که به سوریه حمله موشکی کنند. درواقع دونالد ترامپ بدلیل بحران شخصی‌اش درداخل امریکا تصمیم گرفت برای منحرف کردن افکار عمومی در امریکا سیاست خارجی اوباما در منطقه را دنبال کند. اوباما با تاسیس پایگاه نظامی در قطر و بحرین هدفی نداشت جزاینکه گاز منطقه را تحت تسلط داشته باشد.

 ماجرا از کجا شروع شد؟

درسال 2009 قطر به سوریه پیشنهاد داد که اجازه دهد یک خط لوله گاز طبیعی به طول 1500 کیلومتر از مسیر حلب (Aleppo) به ترکیه و اروپا کشیده شود. زیرا، برای صادرات گاز طبیعی قطر محدود به صادرات گاز طبیعی مایع LNG است و فقط می‌تواند به آسیا و مقدار محدودی به اروپا صادر کند. در مسیر خشکی هم وابسته به خط لوله دولفین از مسیر امارات متحده عربی به عمان بود وهست. خط لوله گاز طبیعی مورد نظر قطر پس از عبور از خاک عربستان، اردن و سوریه به ترکیه می‌رسید. اما سوریه که این پیشنهاد را نپذیرفت، زیرا نمی‌خواست سهم روسیه با سوریه روابط خوبی داشت در بازار اروپا با ورود گاز قطر کم شود. متعاقبا سوریه، و عراق با ایران توافقی کردند که گاز طبیعی ایران از مسیر سوریه و عراق به اروپا صادر شود. برخی این خط لوله را «خط لوله گاز اسلامی» نامیدند. برخی هم گفتند «خط لوله گاز طبیعی شیعیان.» سوریه در تمام طول جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران بین سال‌های 1980 تا 1988 میلادی با کشورهای عربی خلیج فارس سیاست متفاوتی داشت و از جمهوری اسلامی ایران حمایت می‌کرد و با روسیه نیز از سال 1944 میلادی روابط خوبی داشت ودارد.

 در سال 2010 میلادی، اسراییل از طرق مختلف برای سوریه پیام فرستاد که آمادگی دارد بلندی‌های جولان را به سوریه بازگرداند مشروط براینکه روابط‌اش با تهران و حزب‌الله لبنان را قطع کند و علیه آنها موضع بگیرد. اسراییل در چارچوب این پیشنهاد متذکر شد که با همکاری متحدان عرب‌اش در خلیج فارس به دمشق کمک خواهد کرد تا تمامی مشکلات سیاسی و اقتصادی سوریه حل شود و منافعی که ازضربه زدن به حزب‌الله در لبنان و تغییر رژیم در ایران به دست خواهد آمد سهم خواهد داشت. درغیر اینصورت اوضاع داخلی سوریه بهم خواهد ریخت. دولت بشار اسد این پیشنهاد را به‌شدت رد کرد. در همین ایام «بیداری اسلامی» یا آنچه رسانه‌های غربی به آن «بهار عربی» نام نهادند رخ داد. رژیم آل سعود، شیخ‌نشین‌های خلیج فارس از جمله قطر و... متحدان و حامیان غربی آنها دچار ترس و واهمه از سرایت قیام‌های مردمی به منطقه و به ویژه عربستان شدند. مهم‌ترین نگرانی آنها بانضمام ترکیه و اسراییل از اتحاد مثلث تهران، بغداد و دمشق + حزب‌الله در لبنان (اتحاد اسلامی 1+3) بود. علاوه براین اتحاد آنها نگران اوضاع در مصر هم بودند. به همین دلیل کودتای نظامی با پرداخت هزینه‌ها توسط رژیم آل سعود درمصر برنامه‌ریزی و اجرا شد. درتونس تلاش بعمل آمد و موفق هم بودند که با هزینه‌های زیاد اجازه ندهند که بقایای دولت قبلی فراری و متلاشی شوند تا به تدریج با کمک فرانسه بتوانند اوضاع را تحت تسلط داشته باشند. درالجزایر و سایر کشورهای عربی هم به همین نحو عمل شد.

درسال 2011 میلادی با پرداخت هزینه توسط آل‌سعود و متحدان‌اش و کمک امریکا، انگلیس، فرانسه و به‌طور کلی اروپا آن دسته از نیروهای نظامی و الیگارش‌ها (اصحاب ثروت و قدرت) سوریه که تصمیم به همکاری برای سرنگونی دولت بشار اسد و روی کار آمدن خودشان گرفته بودند به ترکیه رفتند و دولت ترکیه برای آنها تسهیلات لازم برای تشکیل Syrian National Council فراهم آوردو آنها با حمایت دولت اوباما فعالیت‌شان با شعار برکناری بشار اسد را شروع کردند. علت اقدامات انگلیس، فرانسه، امریکا، ترکیه و الیگارش‌های مخالف بشار اسد در سوریه توافقی بود که در سال 2011 میلادی بین سوریه، ایران و عراق برای احداث خط لوله گاز پارس جنوبی به اروپا بعمل آمده بود. قرار بود که در صورت احداث این خط لوله درسوریه که از مسیر لبنان هم می‌گذشت سوریه به عنوان محور و محل جمع‌آوری و توزیع گازهای تولیدی منطقه که در این مسیر به هم می‌رسیدند مد نظر قرارداده شود.

 در این میان اسراییل فاش کرد که منابع عظیم گازی در آب‌های شرق دریای مدیترانه کشف کرده است. سوریه هم به موضوع خط لوله گاز از مسیر عربستان –کویت – عراق – سوریه به اروپا علاقه‌یی نشان نداد. اگرچه رژیم آل سعود نظر مثبتی به احداث خط لوله از مسیر کویت نداشت برای اینکه فرصت بهتری برای بهره‌برداری قطر از این مسیر فراهم می‌شد. این درحالی بودکه قطر هم از اخوان المسلمین در مصر حمایت می‌کرد و آل سعود از این سیاست قطر راضی نبود. بنابراین، رژیم آل سعود سیاست بشار اسد باید برکنار شود را تعریف و هزینه‌های آن را تقبل کرد. قطر هم به این سیاست پیوست. پایگاه مهمی که برای حمله به رژیم صدام در اختیار امریکایی‌ها گذاشته بود توسعه پیدا کرد. همه دست به دست هم دادند تا داعش و مخالفان بشار اسد متحد شوند و بخش‌های مهم مسیر خطوط لوله فعلی و آتی گاز در عراق و سوریه را تصرف کنند.

 برای بهتر فهمیدن دلیل شروع جنگ داخلی در سوریه و عراق اینک می‌توان با مروری به واقعیت‌های کشف گاز طبیعی در عمق آب‌های دریای مدیترانه در سال 2009 توجه کرد. اسراییل، قبرس و مصر در آبهای دریای مدیترانه منابع بزرگ گازی کشف کردند ومعلوم شدکه آبهای لبنان هم دارای منابع غنی گاز طبیعی است. توافق شد که به‌طور بالقوه اسراییل گاز طبیعی‌اش را به مصر، اردن و ترکیه صادر کند. دراین راستا با محمود عباس و حکومت خودگردان فلسطین هم توافق شده بود. اما مشکل در قبرس بود که با ترکیه سر موضوع قبرس شمالی اختلاف داشت و هنوز دارد.

 هیچ‌کس جرات ندارد آن را توطئه بنامد؟

از اواخر قرن نوزدهم تا امروز، سردمداران و الیگارش‌ها (اصحاب ثروت و قدرت) برای سلطه برسیاست و اقتصاد کشورها فعال هستند تا یک نظام دیکتاتوری داشته باشند. آنها برای بیمار کردن اقتصاد کشور‌ها و بهره‌برداری به نفع اهدافشان دست به هرکاری می‌زنند تا یک دولت مردم سالار و منتخب مردم که عزم را راسخ کرده است تا با فساد واختلاس مبارزه کند سرنگون شود. کما اینکه انگلیسی‌ها با همکاری و هماهنگی با امریکا و سایر متحدان شان دولت مصدق را سرنگون و رژیم سلطنتی را با روش‌های مختلفی که درآن دوران هیچکس جرات نداشت آن را توطئه بنامد برمردم ایران حاکم کردند. نگاهی به تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد که همان روش‌های سنتی برای مبارزه با مردم سالاری در ایران ادامه دارد. ماجرای تحریم‌های اقتصادی و به ویژه تحریم‌های صنعت نفت وگاز و انرژی ایران تا ماجراهای اخیر در دیماه 96 که در مشهد شروع شد و بحران بازار ارزو... تبلیغ اینکه سعی دارند با نفوذ ایران در منطقه مبارزه کنند. درواقع آنها نگران این هستند که ایران به عنوان دروازه طلایی بین دریای خزر و خلیج فارس با تبدیل گاز به برق یا صادرات گاز از طریق خط لوله تبدیل به یک محور برای تامین امنیت انرژی منطقه و فرا منطقه شود. آنها نگران این واقعیت هستند که حضور ایران دربازارهای جهانی نفت و گاز و نیز تبدیل گاز به برق (انرژی) می‌تواند نقش متحدان امریکا درمنطقه و از همه مهم‌تر نقش امریکا به عنوان یک صادر‌کننده نفت وگاز در بازار را تحت الشعاع قرار دهد. امریکا سعی دارد اروپا را متقاعد کند برای تامین امنیت گاز وارداتی به اروپا به امریکا تکیه کند وتا سال 2020 تا حدود نصف حجم گاز وارداتی‌اش را از امریکا و شرق مدیترانه (اسراییل، مصر و...) وارد نماید. بنابراین، تمامی دلیل حمایت امریکا و متحدان‌اش با

هزینه‌هایی که خانواده آل سعود و سایر متحدان آل سعود در منطقه می‌پردازند از داعش و امثالهم در عراق، سوریه، افغانستان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج ایران مرتبط است با تولید و صادرات گازطبیعی (از طریق خط لوله، تبدیل گاز به برق و یا...).

 سیاست‌های سردرگمی ترکیه؟

در این میان دولت اردوغان که با اقدام امریکا در حمایت محرمانه از کودتای نظامی شوکه شد نمی‌داند با توجه به تحولاتی که در منطقه اتفاق می‌افتد چه سیاستی اتخاذ کند. یک روز با ایران و روسیه توافق می‌کند و یک روز خودش سیاست نظامی‌گری در سوریه و... پیش می‌گیرد و دراین ایام از حمله امریکا و متحدان‌اش به سوریه استقبال و خواهان برکناری بشار اسد می‌شود. درهرحال ترکیه توانسته است برای خود در سوریه از میان کسانی که به کشور خود وفادار نیستند هوادارانی پیدا کند و سعی دارد توسط آنها بخش هایی از خاک سوریه را درتصرف داشته باشد. اگر دولت اردوغان موفق شود که بخش هایی از خاک سوریه را تحت کنترل بگیرد سعی دارد با حضور نظامی که در قطر دارد طرح خط لوله گاز قطر از سوریه را حمایت کند و جایگاه ترکیه به عنوان یک محور برای صادرات نفت و گاز روسیه، حوزه دریای خزر و خلیج‌فارس و نیز شرق مدیترانه را تضمین کند. مشکل ترکیه، امریکا، خانواده آل سعود، انگلیس، فرانسه و بقیه کسانی که می‌خواهند ایران و روسیه در سوریه و عراق حضور نداشته باشند این است که روسیه و ایران مصمم هستند که میدان را برای آنها خالی نکنند. برای تحت فشار قرار دادن روسیه و ایران تحریم دلاری و بازی باقیمت‌های نفت و گاز در بازارهای بین‌المللی و با بازار ارز داخلی این کشورها از طریق بهره‌برداری از حرص و طمع شایعه‌سازان و سفته‌بازان و نیز کسانی که سعی دارند زمام حکومت را دراین دوکشور با حمایت آنها به دست آورند برفشارها از همه گونه می‌افزایند. البته نباید فراموش کرد که بدلیل اینکه سه کشور امریکا انگلیس و فرانسه دارای حق وتو درشورای امنیت سازمان ملل متحد هستند خیالشان از این بابت راحت است که هرپیشنهادی علیه آنها در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شود را وتو و به شکست

می‌کشانند.

 اختلافات در میان شیوخ خلیج فارس؟

همواره بین اعراب برسر رهبری دنیای عرب اختلاف و رقابت وجود داشته است. سرپیچی قطر از اینکه خانواده آل سعود را به عنوان رهبر اعراب به رسمیت بشناسد موجب اختلاف و تحریم قطر شد. اگر چه امریکا و انگلیس بنظر می‌رسد به نوعی پشت پرده کارگردان این اختلافات هستند تا پایگاه امریکا در قطر حفظ شود. ترکیه هم توانست یک پایگاه نظامی درقطر دایر کند. انگلیس اخیرا پایگاه نظامی جدیدی دربحرین راه‌اندازی کرد. تمامی این طرح‌ها و بازی‌های شطرنج سیاسی و نظامی حاکی از این است که پرزیدنت ترامپ درست می‌گوید که در مدت 17 سال اخیر با هزینه هفت تریلیون دلار امریکا دستاوردی نداشته است. کی مقصر است؟ مردم مسلمان ایران که در برابر فشارهای سیاسی، نظامی، تحریم‌های مختلف، خیانت کسانی که بعدا به صف فاسدان و اختلاس‌گران پیوستند و... به‌طور کلی مشکلات عدیده اقتصادی نه تنها تاکنون مقاومت کرده‌اند بلکه با ایمان و اعتقاد در عراق و سوریه ایفای نقش داشته و دارند. تحمل سیاست مداران امریکا و متحدانش در اروپا و خلیج فارس به پایان رسیده است که نمونه آن حمله شتاب‌زده و شاید بی‌ثمر موشکی به سوریه در روز شنبه 25 فروردین ماه 97 بود.

 ترکیه در بحران؟

کاهش نرخ برابر لیر ترکیه در برابر دلار امریکا که دولت ترکیه آن را توطئه‌یی علیه ترکیه می‌داند نمایانگر این است که ادامه سیاست اشغال بخش‌هایی از سوریه در توان اقتصادی ترکیه نیست. امریکا و متحدان‌اش سعی دارند که ترکیه را به اردوگاه ناتو بازگردانند و از گفتمان مشترک با ایران و روسیه بازدارند. اردوغان هم برای بازی و تغییر مواضع سیاسی در طول چند سال اخیر ثابت کرده است که سیاست مدار قابل اعتماد برای هیچ‌ یک از شرکاء بالقوه‌اش نیست. به همین دلیل روسیه و ایران می‌دانند که ترکیه بدلیل مشکلات متعدد امتیاز اینکه محوریت صادرات نفت وگاز حوزه دریای خزر و خلیج فارس را داشته باشد از دست داده است. نظام مقرراتی بخش پایین دستی انرژی (مقررات مرتبط با گاز طبیعی و...) در ترکیه بسیار ضعیف است، پرداخت یارانه‌های مختلف توسط دولت ترکیه، انحصار صنعت انرژی (بخش انتقال گاز طبیعی، خطوط لوله و...) در دست دولت و همراهان الیگارشی (اصحاب ثروت و قدرت) که از دولت حمایت می‌کنند، داشتن فقط دو ترمینال واردات گاز طبیعی مایع LNG، نداشتن ظرفیت ذخیره‌سازی نفت و گاز و... نکته قابل توجه دیگر اینکه زیر ساختار‌ها و شهرها نیز در سوریه به‌شدت ویران شده‌اند. بنابراین، ترکیه برای مرکزیت و محوریت صادرات گاز و... از مسیر سوریه فعلا نمی‌تواند خیلی امیدوار باشد. از سوی دیگر روسیه که اینک دبیرکلی مجمع کشورهای صادر‌کننده گاز که دبیرخانه آن در قطر است را به دست آورده است برای آینده بازار گاز طرح‌های تازه‌یی را دردست بررسی و برنامه‌ریزی قرارداده است. طرح شبکه انرژی خزر (تبدیل گاز به برق) و طرح کریدور انرژی شمال به جنوب برای رساندن برق به سوریه و عراق مورد توجه کشورهای منطقه قرار گرفته است. اروپا نیز نسبت به آن توجه نشان داده است. روسیه تلاش دارد که مشکل قبرس را بین یونان و ترکیه و دولت قبرس جنوبی برای اتحاد دو بخش ترک‌نشین و یونانی نشین حل کند. بدیهی است که در این صورت احداث یک خط لوله بین اسراییل و ترکیه می‌تواند محقق شود. دراین صورت روسیه می‌تواند توافق هایی با ترکیه و بقیه در سوریه داشته باشد و آنها بتوانند برای زیرساختار‌های لازم در ترکیه سرمایه‌گذاری کنند.

 نتیجه‌گیری:

اگرچه روسیه و ترکیه با امریکا و اروپا اختلاف دارند، نکته قابل توجه در این روابط این است که با هم رابطه دیپلماتیک دارند و سفارتخانه‌هایشان در کشورهای یکدیگر فعال است. بنابراین، حمله موشکی روز شنبه 25 فروردین ماه 97 یک ابتکار توسط امریکا و متحدان‌اش برای مذاکره با روسیه و ترکیه است. طبیعی است که سعی براین است که ایران را منزوی کنند و تردیدی نیست که فشار‌ها برایران به خصوص در رابطه با برجام افزایش خواهد یافت. مذاکرات اروپا، ترکیه، امریکا و شیوخ خلیج فارس (از جمله قطر) با روسیه بر سر این خواهد بود که بشار اسد از قدرت کناره‌گیری کند و دولتی در سوریه روی کار بیاید که با ایران و حزب‌الله درلبنان قطع رابطه کند. از سوی دیگر برای امریکا و متحدان‌اش موشک زدن یا حملات هوایی به سوریه میسر است ولی پیاده کردن پیاده نظام در سوریه دربرگیرنده خطرات بسیاری است که موجب نگرانی واشنگتن و سایر پایتخت‌های متحد آن است. باید منتظر شد و دید که ایران چگونه فشار‌های فعلی و آتی را تحمل و دربرابر آنها تاب خواهد آورد. درهرحال ایران باید به فعالیت‌های دیپلماسی و خنثی‌سازی تبلیغات منفی علیه ایران در خارج و داخل اهمیت بدهد.