چهارضلعی چالشهای فراروی بخش آب
نویسندگان:
کامران داوری – حمید عمرانیان – احمد قندهاری
1- مقدمه
بهطور حتم توجه به چالش پایداری ما را در توسعه و استفاده بهتر از روشهای ممکن در جهت رفع نیازها و انتظارات نسل حاضر و آینده کمک میکند. به هر حال شناسایی و کاهش عدم قطعیتها در مسائل محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی نسل آینده نیازمند به کار بردن «اصول راهبردی» برای دستیابی به پایداری در سامانههای آبی است. لازم به ذکر است در دستیابی به پایداری، افزایش درک نهادهای اقتصادی و اکوسیستمی از پیچیدگی، پویایی و ناهمگونی (در طول زمان و مکان) بسیار اهمیت دارد. به همین منظور جهت دستیابی به پایداری توصیه میشود وزارت نیرو باید تهیه و بهکارگیری دستورالعملهای مدیریت ریسک، مدیریت راهبردی و... را جزیی از وظایف اصلی بدنه خود قرار دهد.
در دهههای گذشته و در اغلب حوضههای آبریز کشور روند مدیریت منابع و مصارف آب، منجر به بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب (به ویژه منابع زیرزمینی) شده است. بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب به خودی خود بحرانزا نیست. وخیم شدن وضعیت منابع آب باعث کاهش میزان تابآوری جامعه انسانی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی و غیره خواهد شد.
از طریق غفلت در برآورد عواقب تصمیمات، میزان آمادگی در برابر وقوع مخاطرات کاهش یافته در نتیجه احتمال و امکان بروز بحران افزایش خواهد یافت. در حقیقت غفلت از مواردی چون توجه به شرایط اقلیمی، مدیریت تقاضا، جامعنگری در برنامهریزی و یکپارچگی در تخصیص و نیز عدم مشارکت مردم در مدیریت از عوامل اصلی بروز بحران شناخته شده است. برخی از دلایل بروز ناخواسته بحران در حوزه منابع و مصارف آب را میتوان به شرح ذیل ذکر کرد:
1- نبود تفکر سیستمی: محیط طبیعی همواره در تعامل با محیط انسانی است و بازخورد محیطهای اجتماعی در محیطهای طبیعی نمود مییابد. همچنین هر دو محیط دارای پویایی بوده و درک فضای آینده نیازمند آیندهپژوهی است؛ بنابراین عدم جامعنگری محیط انسانی و طبیعی و نیز عدم توجه به پویایی این دو محیط عواقب نامشخصی را در بخش طبیعی رقم خواهد زد که میتواند منجر به ناپایداری توسعه شود.
2- خطاهای مدیریتی: منظور از خطای مدیریتی عدم توجه به اصول و مبانی مدیریت عمومی آب است. به عنوان مثال بودجهها و منابع مالی متناسب با ظرفیتهای بومی مناطق توزیع نشده است.
به خصوص در استانهای شرق کشور که با مشکل کمآبی دسته و پنجه نرم میکنند، تنها منابع موجود آنها منابع زیرزمینی هست. بدیهی است که رفع مشکلات منابع آب در چنین استانهایی نیازمند تفکرات غیر سازهیی هست. از آنجا که برای تفکرات سازهای ایده ساختوساز وجود دارد، منابع مالی نیز در نظر گرفته میشود؛ اما برای تفکرات غیرسازهیی در شرق کشور هیچ منبعی مالی در نظر گرفته نمیشود و گاهی عبث خوانده میشود. لذا با کوچکترین تغییر در وضعیت منابع موجود بحران وقوع مییابد.
3- رفتارهای احساسی: همواره ترجیح انسان به طی راهها و مسیرهای آشناتر است. حتی اگر این روش منجر به تلاش غلط شود. از آن بدتر به دلیل آشنا بودن با این مسیرها، غالبا آنها با سرعت بالا و اعتماد به نفسی بیشتر انجام میشوند. طبیعی است که طبقه حاکم، تحت رهبری مهندسان، به پروژههای عظیم برای تولید برق، ذخیرهسازی، استخراج آب برای آبرسانی و انتقال آب به نواحی کمآب علاقهمند خواهند بود. چنین اقدامی به شکلی احساسی صورت میگیرد و از لحاظ سیاسی نیز توجیه دارد.
خیز ناآگاهانه برای حل یک مشکل، مشکل دیگری میآفریند. به عنوان نمونه راهحلهای سطحی و به ظاهر معقولِ دیروز برای رفع مساله ناامنی غذایی، امروزه به مشکلات جدید کمی و کیفی منابع آب منجر شده است.
4- حرکت در فضای موهوم: مجموعه اقداماتی که تاکنون در کشور در ارتباط با مدیریت آب با انجام شده، بدون پیشبینی رویدادهای غیرمتعارف بوده و کمتر توجهی به مدیریت ریسک شده است. در واقع حل مساله در وزارت نیرو به جای آنکه تابع برنامه باشد به فرد متکی است. در واقع شناخت فرصتها و چالشها و عوامل موثر بر آنها در یک تفکر سیستمی مسیری نیست که وزارت نیرو به آن پایبند باشد.
2- پایداری معیار تصمیمگیریها
مدیران آب علاوه بر تامین نیازهای نسل امروز، بایستی تقاضاهای نسل آینده را برآورد کنند. آنها ملزم به ایجاد زیرساختهای با اعتمادپذیری بالا و هزینههای پایین جهت تامین کمیت و کیفیت مناسب آب هستند. همچنین آنها باید سلامت اکوسیستم را برای نسل آینده حفظ کنند. اگر فعالیتهای مدیریتی و توسعه سامانههای آبی منجر به تخریب محیط طبیعی و انسانی شود، بهطور حتم این سامانهها پایدار نخواهند بود. در سالهای اخیر مثالهای زیادی وجود دارد که در آنها مدیریت پایدار منابع آب مورد توجه نبوده است. اگر معیارهای پایداری در مواقع تصمیمگیری مدنظر قرار گیرد، ناپایایی در سامانههای آبی هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
در واقع هر حرکتی که آینده را موردتوجه قرار دهد، نیازمند درک بر همکنشهای تصمیمات در مقیاسهای مختلف مکانی و زمانی خواهد بود. چنین حرکتهای به آگاهی و حمایت عمومی مردم نیز وابسته است. کسانی که منابع طبیعی بالاخص آب و خاک را مدیریت میکنند، باید از تصمیمات عموم مردم و نمایندههای آنها نیز آگاه باشند.
اخذ نظرات و شناسایی تصمیمات ذینفعان و کنشگران آب منجر به درک بهتر آثار سوء «مکانی و زمانی»، «کوتاه و بلندمدت» و «تهاتر» در مدیریت آب خواهد شد. پس در فرآیند برنامهریزی و مدیریت سامانههای آبی باید مجموعهیی از معیارها برای ارزیابی نظرات ذینفعان و کنشگران مرتبط با هر پروژه مدنظر قرار گیرد.
3- شاخصهای پایداری
پایداری دلالت بر شرایطی دارد که در آن احتمال و شدت مخاطرات بر جامعه در طول زمان کاهش مییابد. تغییرپذیری در کمیت و کیفیت آب یک پدیده طبیعی است؛ اما اگر قرار است چنین سیستمهایی با ماهیت طبیعی محافظت شوند، بایستی معیارهای پایداری مرتبط با آنها مدنظر قرار گیرد.
لذا در ارزیابی سیستمهایی با ماهیت طبیعی (دارای عدم قطعیت)، پاسخ به سوالات ذیل ضروری است: 1. چه عواملی منشا مخاطره و اشتباه هستند؟ 2. حداکثر درستنمایی تصمیمگیران جهت رفع مخاطرات چقدر است؟ 3. عواقب تصمیمات اشتباه چیست؟ 4. سناریوهای دسترس برای کاهش و پاسخ به مخاطرات کدامند؟ 5. گزینههای جایگزین بر حسب هزینه، سود اجتماعی- اقتصادی و ریسکهای آنها چه مواردی هستند؟ 6. آثار سوء تصمیمات مدیریتی روی انتخابهای آینده چه مواردی هستند؟
شناسایی و کاهش عدم قطعیتها در مسائل اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی نسل آینده نیازمند «اصول راهبردی» برای رسیدن به پایداری در سامانههای آبی است. لازم به ذکر است توجه به «سنجههای پایداری» در برنامههای راهبردی موجب مداخله حداقلی غیر متخصصین خواهد شد. این سنجهها به کمک برخی از روشهای معین قابل تعریف هستند.
یک روش آن، بیان سطوح نسبی پایداری به صورت ترکیبهای مجزا یا وزن داده شدهای از معیارهای اعتمادپذیری، برگشتپذیری، آسیبپذیری کم، ریسک حداقلی، اجماع و انصاف هستند. معیارهایی که با سود و هزینه اجتماعی-اقتصادی بشر در ارتباط میباشند و در طول زمان و مکان تغییر مینمایند. این معیارها میتوانند در زمینههای اقتصادی، محیطزیستی، اکولوژیکی و اجتماعی تعریف شوند. برای این منظور ابتدا بایستی مجموعهای از معیارها شناسایی شوند سپس مشخص گردد که این معیارها در چه دامنهای رضایتبخش شناخته میشوند. این معیارها ذهنی بوده و عموما بر اساس قضاوت فردی یا اهداف اجتماعی تعریف میشود.
4- چه باید کرد؟
با وجود مسائل و چالشهایی که در ارتباط با توسعه و مدیریت سامانههای آبی وجود دارد منطقی و مناسب به نظر میرسد که این سوال را مطرح نماییم که با وجود این مسائل و مشکلات چه باید کرد؟ هیچ تخصص و رشتهیی نمیتواند ادعا نماید که به تنهایی قادر به پاسخگویی به این سوال است؛ اما با ورود کثرت تخصصها، علاقهمندان، ذینفعان و تصمیمگیران میتوانند به روشنی مشخص نمایند که چه چیزهایی برای رسیدن به سطوح بالاتر پایداری در موقعیتهای خاص باید انجام گیرد. چالش دیگری که مطرح میشود، اینکه تصمیمگیری درباره آنچه باید امروز انجام شود هم مشخص است و هم نه. تعیین اینکه این تصمیمات چه هزینه و مضراتی خواهد داشت و اینکه چه کسانی باید تاوان آن را بپردازند، بسیار دشوار است.
اول؛ مسائل برای رسیدن به پایداری نیاز به بحث و اتفاقنظر دارد و در این بحث باید علاقهمندان، ذینفعان و ذینفوذان دخالت نماید و تصمیمات باید تحت همین شرایط اتخاذ گردد؛ بنابراین این چالش که چه باید کرد و چطور باید عمل نمود پیش روی تمام کسانی است که برای توسعه و مدیریت سامانههای آبی احساس مسوولیت میکنند.
دوم؛ بهطور حتم مدیریت ریسک و لذا علاج واقعه قبل از وقوع یک راهکار مناسب برای حل مشکلات سیستمی تصمیمات هست. شناخت ریسکها فرصتها و چالشها و عوامل موثر بر آنها دریک تفکر سیستمی مسیری است که وزارت نیرو نیز به آن پایبند باشد و آن را یکی از وظایف خود بداند.
سوم؛ متعارفترین برخورد با مشکل آب کشور همین رفتارهای احساسی مدیران، عدم تفکر سیستمی در تصمیمات، بیتوجهی به اصول مدیریتی و... باید مورد توجه قرار گیرد. اینکه به اصول مدیریتی آب (مدیریت ریسک در برنامهها، مدیریت تقاضا، مدیریت تطبیقی و...) توجه نمیشود یک مشکل زیرساختی است، زیرا هیچ دستورالعمل الزامآور برای مدیران در این زمینه وجود ندارد. دستگاهها باید مکلف به انجام فرایندهای ایزو باشند و دستورالعملهای مناسب در این زمینه تدوین مشوقها و تنبیهات معلوم شود. باید نقش دولت و بخش غیردولتی تعریف گردد و فرآیندهای مدیریتی در گامهای عملیاتی مشخص و همه ارکان تصمیمگیر بر آن وفاق نمایند.
چهارم؛ وزارت نیرو لازم است حاکمیت سیستمی خود را اعمال کند هرچند که با وجود داشتن قدرت قانونی و تولیگری آب نتوانسته آنگونه که باید در حاکمیت خود قدرتمند باشد. خود چند دلیل دارد که باید برای آن چارهیی اندیشیده شود: 1. انحصارطلبی وزارت نیرو و به عهده گرفتن تمام امور و عدم توانایی تفکیک امور حاکمیتی از غیر آن 2. ضعف تدریجی بنیه مدیریتی و کارشناسی وزارت نیرو و عقبماندگی در این دو بخش 3. روزمرگی تمامعیار سیستم دولتی و به تبع آن وزارت نیرو 4. شرکتی اداره شدن ارکان اجرایی وزارت نیرو.
جمعبندی
بهطور حتم توجه به چالش پایداری ما را در توسعه و استفاده بهتر از روشهای ممکن در جهت رفع نیازها و انتظارات نسل حاضر و آینده کمک مینماید. باید روشهایی که امکان حفظ منابع را برای نسل آینده فراهم میکنند توسعه یابند و از آنها استفاده نمود. در نهایت باید راههای بهتری برای شناسایی و کمی کردن مقادیر توزیع سود و هزینه با در نظر گرفتن تهاتر بین استفاده از منابع و مصرف آنها بین نسل حاضر و نسل آینده یافت.
معیارهای پایداری همچون سنجههای ریسک حداقلی به عنوان بخشی از نظام ارزیابی در پی شناخت مخاطرات و پیامدهای محتمل و گزینههای جایگزین محتمل هستند. ارزیابی سامانههای آبی باید شامل تمام علاقهمندان و تمام کسانی که توسط این سیستمها تحت تاثیر قرار میگیرند، باشد. با این حال خطوط راهنما برای برنامهریزی و مدیریت پایدار در سامانههای آبی عبارت است از:
ارائه دیدگاه مشترک از اهداف مطلوب اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی جهت فراهم نمودن نیازمندیهای نسل امروز و همچنین نسل آینده با مشارکت تمام ذینفعان یک حوضه آبریز؛
ارائه روشهای همسنگ میان سازمانهای ذینفع و علاقهمند برای دستیابی به اهداف مذکور با همکاری تمام گروداران از طریق ایجاد یک برنامه راهبردی؛
حمایت از فعالیتهایی اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی و تبلیغاتی در رابطه با اهداف فوق؛
احترام به حقوق اشخاص و همکاری با گروداران خصوصی برای دستیابی به اهداف مشترک؛
درک پیچیدگی، پویایی و ناهمگونی نهادهای اقتصادی و اکوسیستمی در طول زمان و مکان و تهیه مکانیسمهای مدیریتی جهت تهیه دستورالعملهای مدیریت ریسک، مدیریت تقاضا و... در بدنه وزارت نیرو؛
پایش و ارزیابی فعالیتها برای تعیین اهداف قابل دستیابی.
منبع: شمس