راه طی شده
داریوش صارمی
تحلیلگر اقتصادی
خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریمهای یکجانبه، بهطور مشخص زیرساختهای اقتصاد ایران را هدف قرار داده است. صنعت نفت، عمدهترین و تاثیرگذارترین بخش اقتصادی ایران است که حیات بخش بزرگی از اقتصاد ایران به آن وابسته است، بنابراین تمام تلاش کارگردانهای بازی تحریم آن است که از دو مسیر مختلف این بخش از اقتصاد ایران را به زانو درآورند. نخست آن که با محدودیتهای بانکی و همچنین تهدید خریداران نفت، مانع از فروش نفت ایران شوند. دوم این که به طرق پیشبینی شده در متن سندهای تحریمی مانع از سرمایهگذاری شرکتهایی شوند که قصد توسعه و نوسازی صنعت نفت ایران را دارند. موفقیت یا عدم موفقیت یا بهطور کلی شدت تاثیر تحریمهای یکجانبه امریکا به روی اقتصاد ایران و بهطور مشخص صنعت نفت، بستگی به ماموریت جناب آقای ظریف با طرفهای باقیمانده در برجام دارد. چنانچه پنج کشور باقیمانده در برجام بتوانند منافع موردنظر ایران را تامین کنند -که به نظر میآید کردهاند- و صد البته تضمینهای لازم را در این رابطه به طرف ایرانی خود بدهند -که بازهم به نظر میآید دادهاند- شدت ضربه تحریمهای یکجانبه امریکا گرفته خواهد شد. ترامپ در زمان تبلیغات ریاستجمهوری بارها و بارها از بد بودن توافق برجام سخن به میان آورد و این وعده را به تندروهای جمهوریخواه داد که چنانچه سکان هدایت امریکا را به دست گیرد بیدرنگ برجام را پاره خواهد کرد، گرچه پیروزی شخصیت غیرقابل پیشبینی مانند ترامپ در جامعه امریکا ناباورانه بود ولی سرانجام ترامپ میهمان چهار ساله
کاخ سفید شد. در طول مدتی که از ریاستجمهوری ترامپ میگذرد سایه تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران، احتمالا بسیاری از شرکتها را برای سرمایهگذاری در ایران مردد کرده بود، بههمین دلیل بسیاری از کارشناسان سیاسی و اقتصادی بر این باورند که اقدام امریکا حداقل این حسن را داشت که اقتصاد ایران را از حالت بلاتکلیفی بعد از انتخاب ترامپ خارج کرد. از سویی ایران پیش از خروج امریکا از برجام گزینههای مختلفی را برای واکنش به این تصمیم احتمالی ترامپ درنظر گرفته بود، تلاشهای شبانهروزی وزارت امور خارجه و در راس آنها جناب آقای ظریف در مقطع کنونی این واقعیت را برجستهتر میکند که هیچ اقدامی به اندازه تلاش برای به حداقل رساندن خسارات خروج امریکا از برجام برای اقتصاد ایران، حیاتی نیست.
گرچه باتوجه به ضربالاجل ۱۸۰ روزه وزارت خزانهداری امریکا به شرکتهای خارجی برای پایان دادن به مراودات نفتی خود با ایران، احتمال کاهش درآمدهای نفتی دولت ایران طی ماههای آتی دور از انتظار نخواهد بود. ولی بعید به نظر میرسد که اینبار کاهش صادرات نفت ایران به اندازه میزان کاهش آن در دوران تحریمهای قبلی (پیش از برجام) باشد. ایران بهعنوان سومین تولیدکننده بزرگ نفت در بین اعضای اوپک، در ماههای اخیر بهطور متوسط روزانه 2.5میلیون بشکه نفت و میعانات گازی صادر کرده است، در حالی که متوسط روزانه صادرات نفت ایران در فاصله سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ کمتر از نصف رقم کنونی آن بوده است. شاید نتایج نظرسنجی بلومبرگ از کارشناسان حوزه انرژی، این پیشبینی را کرده باشد که با بازگشت تحریمهای یکجانبه امریکا علیه ایران، صادرات نفت این کشور روزانه ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یابد اما نباید از یاد برد که در لیست بزرگترین کشورهای واردکننده نفت از ایران، کشور چین در صدر قرار دارد که خود از بزرگترین مخالفان تحریمهای ثانویه امریکا علیه ایران است. همچنین نباید از یاد برد که تنها فروش نفت دغدغه دولتمردان ایران نیست، چراکه بازگشت مبالغ حاصل از فروش نفت از درجه اهمیتی بهمراتب بالاتر از فروش آن برخوردار است. تحریمهای بانکی مانع بزرگی برای وصول مطالبات نفتی ایران به حساب میآید. گرچه ایران از ماه گذشته انجام معاملات نفتی بر پایه ارزهایی جز دلار امریکا را آغاز کرده و اعلام نموده است که ارز مرجع خود را به یورو تغییر خواهد داد، ولی به گفته اقتصاددانان و کارشناسانی که در زمینه تحریمها مطالعه میکنند، روی آوردن ایران فقط به یورو نمیتواند نقش زیادی در محافظت از شرکتهای اروپایی که شدیدا به نظام بانکی بینالمللی وابستهاند، داشته باشد. اگر ایران بتواند برای تحریمهای بانکی نیز چارهیی بیندیشد ضربه به اقتصاد ایران از تیر رها شده چله دیوانه ترامپ کاهش چشمگیری خواهد داشت.