12هزار ساختمان روی گسل شمال تهران
گروه راه و شهرسازی| آزاده کاری|
تقریبا همه ما با شنیدن خبر زلزله دچار هراس و نگرانی میشویم و اگر شهروند تهران باشیم قطعا یاد زلزله بزرگ تهران که بسیاری از کارشناسان وعده وقوع آن را دادهاند میافتیم. سالهاست که با وقوع کوچکترین زلزلهیی گمانهزنیها درباره زلزله بزرگ تهران که به نظر عدهیی وقوع آن 35 سال به تاخیر افتاده است، شدت میگیرد؛ اما تمام نظرات کارشناسی و باید و نبایدها در حد حرف باقی میماند. حتی بعد از زلزله ملارد سال گذشته که تهران هم لرزید و برای چند ساعت هرج و مرج و هراس شهر تهران را فراگرفت تا یک ماه زلزله بحث روز مدیران شهر مسوولان و رسانهها بود اما خیلی زود فراموش شد و به نظر میرسد این موضوع دغدغه جدی نیست. فقط باید امیدوار بود که مانند همه اتفاقات دیگر روزی نیاید که حسرت بخوریم که ای کاش کمی به هشدارهای کارشناسان توجه میکردیم.
شهرتهران 6 گسل اصلی و 25 گسل فرعی دارد که هر یک به تنهایی تهدیدی برای شهر محسوب میشود و در صورت فعال شدن میتواند اثرات مخربی داشته باشد. علی بیتالهی، رییس پژوهشکده ساختمان و مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در گفتوگو با «تعادل» از گسلهای شهر تهران، زلزله احتمالی در پایتخت، راهکارها و معضلات بعد از آن سخن گفت. مشروح این گفتوگو را میخوانید.
کدام گسلهای شهر تهران تهدید بیشتری برای شهر داشته و در صورت فعال شدن آثار ویرانگری بیشتری دارند؟
علاوه بر 6 گسل اصلی بالغ بر 25 گسل فرعی کوچک و بزرگ در شهر تهران و اطراف آن وجود دارد که وجود آنها ثابت شده است. این گسلها لایههای زمین را جابهجا کرده ولایههای ارتفاعی ایجاد کردهاند و از روی شواهد واضح، قابل اثبات هستند. موضوعی که باید در نظر داشت این است که این گسلها بر اثر چه عواملی به وجود میآیند؟ لایهیی به ضخامت 20 تا 30 کیلومتر در طول 30 تا 50 کیلومتری زمین چگونه میشکند و با چه نیرویی جابهجا میشود؟ در جواب باید گفت، این عارضه در اثر نیروهای لزرهیی عظیمی رخداده که شاید در آن زمان تهرانی وجود نداشته است. گسلها بر اساس طول و نوع رسوباتی که جابهجا میکنند، تقسیمبندی میشوند. ایتم مهم در درجهبندی گسلها طول آنهاست. در واقع طول گسل معرف این است که گسل چه نوع زلزلهیی به لحاظ بزرگی و کوچکی ایجاد کند. هر چه طول گسل بیشتر باشد، بزرگی زلزله نیز بیشتر است و بالعکس.
همچنین دوری و نزدیکی گسل به شهرها نیز عامل مهمی به شمار میرود. هر چه گسلها به شهر و مناطق مسکونی نزدیکتر باشند خطرناکتر خواهند بود، زیرا فاصله باعث میشود تا شدت زلزله کاهش یابد. بیشترین نیروی زلزله در نزدیکی گسلهاست. بر این اساس واقعیتهای مشهود نشان میدهد که گسل شمال تهران در درجه اول اهمیت قرار دارد. زیرا در بسیاری نقاط در داخل شهر است. گسل جنوب و شمال ری در درجه دوم قرار دارد. در حوالی ری دو گسل موازی وجود دارد که گسل شمالیتر دقیقا در محدوده شهر ری و مناطق 17 و 20 قرار گرفته است. گسل مهم دیگری که در حریم شهر واقع نشده اما بسیار مهم است گسل مشا است. این گسل بسیار حساس و لرزه زا در گوشه شمال شرقی خارج تهران قرار داشته و با گسل شمال تهران با یک حالت اریب در منطقه دماوند بهم میرسند که حدود 40 کیلومتر از تهران فاصله دارد. البته زلزلههای بزرگ حتی در فاصله 40 یا 50 کیلومتری نیز مخرباند. نمونه این را در زلزله کرمانشاه میتوان دید. زلزله از شهر سرپل ذهاب 40 کیلومتر فاصله داشت اما به دلیل بزرگی 7.2 ریشتری خرابیهای بسیار به بار آورد. این قضیه در مورد تهران نیز صدق میکند.
گسل نیاوران، گسل قصر فیروزه، محمودیه، تلویزیون و نیز گسلی که در تپههای کوی گیشا وجود دارد از گسلهای فرعیاند که میتوانند برای تهران خطرساز باشند.
سال گذشته کارشناسان از پیدایی گسل جدیدی خبر دادند که به نام گسل پردیسان معروف شده، این گسل تا چه اندازه میتواند برای تهران خطرآفرین باشد؟
به گفته دوستان زمینشناس، پردیسان گسل ممتدی است که از غرب تا انتهای شرقی تهران را در مینوردد. تکههای این گسل قبلا شناخته شده بود اما اکنون با مطالعات جدید به این نتیجه رسیدهاند که این یک گسل ممتد بوده که در صورت فعال شدن برای شهر خطرناک است.
عنوان کردید که گسل شمال تهران مهمترین گسل شهر است، درباره این گسل توضیح دهید.
طبق آخرین تحقیقاتی که به شکل میدانی انجام دادیم، متوجه موضوع مهمی شدیم و آن وجود تاسیسات، ساختمانهای بسیار مهم و ابنیه خاص در حریم گسل تهران بود. همچنین حدود
12 هزار ساختمان روی این خط گسل بنا شده است. از میان این 12 هزار ساختمانی که از روی عکسهای ماهوارهیی و شمارش میدانی به دست آوردیم بیش از 250 سایت مهم مانند مراکز آتشنشانی، بیمارستانها، پمپ بنزینها و حتی ساختمانهای مدیریتی مانند سازمان مدیریت بحران روی این حریم گسل قرار دارند. همانطور که گفتم هنگام زلزله در مجاورت گسلها بیشترین نیرو و در نتیجه تخریب را خواهیم داشت و باید برای این موضوع فکری کرد.
نکته مهم دیگر، درباره گسل شمال تهران این است که در منطقه شمال تهران هم بافت فرسوده وجود دارد. منطقه گلابدره، دارآباد و فرحزاد دقیقا روی خط گسل شمال تهران قرار دارد که نیاز به توجه جدی مسوولان دارد. همچنین خطوط لوله آب، گاز و نفت نیز از روی این گسل عبور میکند. بسیاری از مخازن آب را به دلیل اینکه بتوانند آب را به همه نقاط انتقال دهند در ارتفاعات نصب میکنند. مخزن سوخت شهران نیز درست روی گسل شمال تهران قرار دارد که خطر حوادث بعد از زلزله را دوچندان میکند.
وی ادامه داد: واقعیتی که هنگام زلزله در زمین اتفاق میافتد این است که در خط گسل، نیرویی لایههای سنگی به قطر 20 تا 30 کیلومتر در طول 50 تا 60 کیلومتر را برش میدهد و باعث حرکت آنها میشود. واضح است که ساختمانهای ما هر چقدر هم قوی باشند نمیتوانند در برابر نیروی عظیمی که زمین را جابهجا میکند مقاومت کنند. بنابراین تاکید داریم که ساختمانها نباید در حریم گسلها ساخته شوند.
گفته میشود برج میلاد نیز روی گسل پردیسان ساخته شده است، در صورتی که این گسل فعال شود چه اتفاقی برای برج میلاد میافتد؟
برج میلاد در جوار بزرگراه حکیم واقع شده است و گسل پردیسان نیز دقیقا از زیر این بزرگراه و نیز برج میلاد میگذرد. این گسل بعد از اینکه شناسایی حریم گسلهای تهران به پایان رسید، شناسایی شد و موقعیت دقیق حریم آن هنوز بطور کامل مشخص نیست و باید روی آن کار کنیم. اما واقعیت این است که غیر از حریم گسل که زون جابهجایی است، اگر اطراف آن ساختمان بلند داشته باشیم، بهتر است زیرا در نزدیکی گسل ارتعاش تند خواهیم داشت و ساختمانهای بلند تحت تاثیر فرکانسهای بالا قرار نمیگیرند. اگر برج میلاد در خارج از زون شکستگی قرار داشته باشد در صورت وقوع زلزله خطر زیادی آن را تهدید نمیکند اما ساختمانهای کوتاه مرتبه آسیب بسیاری میبینند. این خاصیت زلزله است. با دور شدن زلزله، امواج با دوره طولانی
(long period) حاکم میشوند و در فاصله نسبتا دور ساختمانهای بلند آسیب بیشتری خواهند دید. در زلزله ملارد و کرمانشاه نیز ساکنان ساختمانهای بلند و در طبقات بالا بیشتر زلزله را احساس کردند.
یکی از مباحثی که کارشناسان زلزله درباره آن بسیار صحبت میکنند، دوره برگشت زلزله تهران است. به گفته این کارشناسان هر
158 سال در تهران یک زلزله بزرگ در مقیاس
7 ریشتر به وقوع پیوسته و اکنون 35 سال از زمان دوره برگشت گذشته است و به تعبیری تهران اکنون در وقت اضافه قرار دارد. نظر شما در این باره چیست آیا واقعا تهران باید منتظر یک زلزله بزرگ بالای 7 ریشتر باشد؟
دوره بازگشت یک مفهوم زلزلهشناسی است و معنای آن چیزی نیست که شما عنوان میکنید. این مفهوم را با یک مثال برایتان توضیح میدهم. اگر در 100 سال 10 مورد زلزله داشته باشیم مفهوم دوره بازگشت این است که 100 سال را تقسیم بر 10 کرده و میگوییم بطور متوسط هر 10 سال یک زلزله شدید رخ خواهد داد، این مفهوم دوره بازگشت است. اما ممکن است در این 100 دو سال پشت سر هم زلزله رخ دهد و 30 سال زلزله نیاید اما در کل مجموع تعداد این زلزلهها 10 تاست. نکته مهم این است که دوره بازگشت به معنای الزام رخداد یک زلزله قطعی نیست. اینکه در رسانهها عنوان میکنند در پایان دوره برگشت حتما باید منتظر وقوع زلزله بزرگ در تهران باشیم غیرکارشناسی است.
آیا این دوره بازگشت را علمی میدانید؟
بله. در روشهای متوسطگیری که برای تحلیل زلزله و خطرات آن انجام میدهیم، برای تهران و اطراف آن تا شعاع 100 کیلومتری دوره بازگشت 185 ساله را برای زلزلههای 7 ریشتر به بالا پیشبینی کردهایم. بعد از زلزله دماوند که در سال 835 میلادی رخ داد و ساختمان سفارت انگلستان را در تهران آسیب زد، زلزله بزرگی در اطراف تهران رخ نداده است با وجود این بر اساس شواهد تاریخی که درباره زلزلههای تهران داشتهایم متوسطگیری کرده و به این نتیجه رسیدیم که هر 185 سال یک زلزله بزرگ 7 ریشتری در تهران به وقوع پیوسته است. اما همانطور که گفتم این بدان معنا نیست که حتما بعد از 185 سال باید منتظر وقوع زلزله 7 ریشتری باشیم.
برخی کارشناسان معتقدند به دلیل اینکه 35 سال از وقوع زلزله 7 ریشتری گذشته، چنانچه زلزلهیی بیاید به دلیل ذخیره نیروی زمین با شتاب بیشتری رخ خواهدداد و به جای زلزله 7 ریشتری، 7.3 ریشتری خواهد بود. حتی دکتر عکاشه پدر علم زلزلهشناسی ایران عنوان کرده بود که انرژی که زمین در زلزله آینده تهران تخلیه میکند چندین ده برابر حادثه هیروشیما خواهد بود. نظر شما در این باره چیست؟
احتمال قوی وجود دارد در یک زون لرزه خیز که مدت زیادی زلزله نیامده، انرژی لرزهیی ذخیره شود. زیرا طبیعت و سرشت کشور ما فعال بودن است. از یک طرف اندازهگیریهای قطعی نشان از این دارد که صفحه عربستان به زیر صفحه ایران حرکت میکند و سرعت حرکت آن نیز حدود 3 تا 5 میلیمتر در سال برآورد شده است. وقتی یک جسم صلب با یک جسم صلب دیگر برخورد میکند تنش به وجود خواهد آمد. این فشار و تنش اگر رها شود نکته مثبتی است. سمت زاگرس زلزلههای زیادی رخ میدهد این باعث میشود که انرژی زیادی در این قسمت ذخیره نمیشود و زلزلهها اکثرا متوسط هستند. اما درلایهیی مانند البرز که زلزلهیی به بزرگی بیشتر از 7.5 ریشتر را به وجود میآورد، این زلزلهها خیلی زیاد نیست و اگر زلزلهیی مانند ملارد به بزرگی 5.2 ریشتر رخ میدهد برای مردم غیرعادی است و دچار وحشت میشوند. بنابراین به دلیل ذخیره شدن انرژی زمین به مدت طولانی وقتی زلزلهیی رخ میدهد زلزله بزرگی خواهد بود. خطر زلزله در تهران یک خطر کاملا جدی است. اما هیچ کس نمیتواند نظر نهایی بدهد که این زلزله با چه بزرگی، کی و کجا رخ خواهد داد. کسانی که ادعاهای اینچنینی را مطرح میکنند اطلاعات ملموسی از زلزله ندارند وصحبتهایشان پایه علمی ندارد. طبیعت زمین بسیار پیچیده است و ما در عمق 20 کیلومتری زمین هیچ دستگاه و سنسوری نداریم که دقیقا وضعیت را نشان دهد.
آیا این بدان معنی است که خیال شهروندان بابت زلزله راحت باشد؟
اصلا چنین چیزی نیست. نباید خوش خیال باشیم. همین الان هم ساخت و سازهای جدید در برابر زلزله مقاوم نیستند. برای مثال در زلزله کرمانشاه در شهر اسلامآباد غرب که فاصله زیادی با زلزله داشت، بسیاری از خانههای عادی و ساخت بنایی سالم ماندنداما در عوض بیمارستان و مسکن مهر تخریب شدند. اگر مهندسان این ساختمانها اندکی وجدان داشتند و ساختمانها طبق اصول و ضوابط ساخته میشد زلزله نمیتوانست تاثیری بر آنها داشته باشد. همانطور که گفتم بسیاری از زلزلههای 185 سال اخیر مربوط به گسلهای تهران نبوده و در شهرهای اطراف تهران رخ دادهاند. پس نمیتوان گفت که قطعا در حوزه شهری تهران زلزله به وقوع خواهد پیوست که اگر این اتفاق بیافتد ویرانگری غیر قابل تصوری خواهیم داشت.
همانطور که گفتم علاوه بر بحث ساختمانها که باید نظارت دقیقی هنگام ساخت روی آنها صورت گیرد، بسیاری از اماکن مهم و حیاتی روی خط گسل قرار دارند. وجود ایستگاههای پمپ گاز و بنزین روی گسل واقعا خطرناک است. فشار گاز خانگی 25 صدم psi است در حالی که فشار گاز در پمپ گاز 2 هزار و 500 psi بوده و این بسیار خطرناک است. هدف ما این نیست که مردم نگران شوند بلکه باید آگاه شوند تا خود را برای شرایط بحرانی آماده کنند. برای مثال در ساخت و سازها این خود مردم هستند که میتوانند نقش بسیار پررنگی داشته و اجازه ندهند مهندسان و سازندگان ساختمانهای بیکیفیت تحویل آنها دهند. گاهی نیز لازم است که مردم نگران شوند تا احتیاطهای لازم را به عمل بیاورند.
اکنون در شهر تهران چند دستگاه شتاب نگار زلزله وجود دارد و آیا میتوان پیشبینی کرد شتاب زلزله بعدی تهران چه میزان خواهد بود؟
شتاب زلزله محرک نیروی وارده بر ساختمانهاست و پارامتر بسیار مهمی است که در شدت تخریب زلزله تاثیرگذار است. برای اندازهگیری این کمیت از دستگاههای شتاب نگار استفاده میشود. در کشور بیش از هزار و 100 ایستگاه شتاب نگاری داریم و به لحاظ تعداد از کشورهای پیشرو محسوب میشویم. به لحاظ کیفیت باید بگویم که اکثر دستگاههای ما از حدود 30 سال پیش خریداری شدند و باید به روز شوند. دستگاههای قدیمی بلوتوث و وای فای ندارند اما دستگاههای امروزی این قابلیتها را دارند و از راه دور میتوان دستگاهها را کنترل کرده ودیتاها را بررسی کنیم. البته در تهران برخی از این دستگاهها به روز هستند.
در زلزله سرپل ذهاب شتاب زلزله حدود نزدیک به 7 دهم G بود. G شتاب ثقل زمین است یعنی اگر روی جسمی که روی زمین قرار دارد شتاب یک جی وارد شود آن جسم معلق میشود. زلزله بم یک جی بود و آن همه خرابی به بار آورد. موج زلزله از پایین به بالا میآید و یک حالت بیوزنی به ساختمانها میدهد. از سوی دیگر زلزله یک موج برشی نیز دارد که واقعا مخرب است. در برخی زمینها که خاک نرم دارند این شتاب تقویت میشود. برای مثال، در صورت وقوع زلزله به دلیل نرمی خاک در جنوب تهران خرابیهای این قسمت بیشتر از شمال شهر خواهد بود که خاک سفتتری دارد.
تعداد دستگاههای هشدار سریع زلزله چقدر است و این دستگاهها چقدر میتواند به کاهش اثرات زلزله کمک کند؟
زلزله دو نوع موج دارد. موج اولیه و موج ثانویه که موج ثانویه موج مخرب است. اگر زلزله در حدود 50 کیلومتر دورتر از ما باشد موج اولیه ممکن است 7 تا 8 ثانیه زودتر برسد. در کشورهایی مانند ژاپن با دریافت این موج برای خاموش کردن گاز و برق و دستگاههای موثر استفاده میکنند. در تهران نیز چند دستگاه هشدار سریع روی گسلها نصب شده اما بیشتر جنبه آزمایشی دارد زیرا تکنولوژیهای بعدی آن بسیار مهم است که ما در اختیار نداریم. سیستمهای گاز و برق باید به شکل الکترونیکی به این دستگاهها وصل باشند تا با دریافت نخستین موجها به شکل خودکار خاموش شوندکه ما هنوز این تکنولوژی را نداریم. البته به دنبال این هستیم که برای تهران این سیستم را راه بیاندازیم. الان ایستگاههای گاز در حال مجهز شدن به دستگاههای شتاب نگار هستند و تا سال آینده تکمیل میشوند.
چندین سال است که صحبت از زلزله، ایمنی ساختمانها و مدیریت بحران بحث روز مسوولان و رسانهها است، اما در عمل شاهدیم که هیچ کار خاصی صورت نگرفته است. چرا مسوولان نسبت به این موضوع مهم بیتوجه هستند؟
نمی توان گفت کار خاصی انجام نشده بلکه برعکس چند کار اساسی انجام شده است. یکی از مهمترین آنها شناسایی حریم گسلهاست که اکنون روی نقشه شهرسازی شهر تهران قرار دارد. یعنی از این به بعد مجوز ساخت برج روی حریم گسلها داده نمیشود. همچنین در زمینه تجهیز دستگاههای لرزه نگار و شتاب نگاری کارهایی انجام شده است. آموزش مردم یکی دیگر از اقدامهایی است که هر چند به شکل سیستماتیک نبوده اما خود مردم در فضای مجازی فعالیتهای خوبی در این باره انجام دادهاند. در این راه عدهیی دچار هراس و نگرانی شدند اما در مجموع فرهنگسازی خوبی در این زمینه صورت گرفت.
آیا آموزشها مردم را برای مقابله با زلزله آماده کرده است؟
ببینید آموزشهایی برای قبل زلزله، حین و بعد از آن وجود دارد که باید به مردم داده شود تا بدانند چگونه باید در هنگام بحران عمل کنند. متاسفانه اخلاق ما به گونهیی است که فقط در هنگام وقوع یک حادثه برای چندروز به آن توجه کرده و بعد از آن کم کم همهچیز را فراموش میکنیم. تجربه نشان داده زلزله زمانی رخ میدهدکه کسی به آن فکر نمیکند. بنابراین باید فرهنگ مقابله با زلزله را در شهروندان نهادینه کنیم و این کار از طریق آموزش به کودکان و خانمهای خانهدار ممکن خواهد شد.
همچنین مقررات ملی ساختمان به روز شده و آیین نامه 2800ویرایش چهارم آن انجام شده است. هرچند این فعالیتها کافی نیست و هنوز خیلی کار داریم زیرا مدت مدیدی از تهران غافل بودیم. ساخت وسازهای بیرویه و تراکم جمعیت بالا دراین مدت از اتفاقات ناخوشایند تهران بود. فقط در منطقه 12 گاه دو میلیون جمعیت ورودی و خروجی داریم. بازار، مولوی، خیام و دیگر خیابانهای منطقه 12 با معابر باریک و ساختمانهایی که از قدمت بسیار بالایی برخوردارند توانایی مقاومت در برابر زلزله را ندارند. تصوری که از ابعاد حادثه داریم را باید
واقعبینانه گفت. ما مثال پلاسکو را داریم که فقط یک ساختمان چه مشکلاتی برای شهر به وجود آورد حال تصور کنید چند ساختمان شبیه پلاسکو فقط در اطراف بازار تهران وجود دارد و آواربرداری از آنها چقدر زمان میبرد.
یکی از نگرانیها درباره وقوع زلزله تهران آتش سوزی بعد از زلزله است و گفته میشود تعداد کشتهشدگان بر اثر آتشسوزی بیشتر از خود زلزله است.
دقیقا همین طور است. در زلزله کوبه ژاپن نیز این اتفاق افتاد و خسارت آتشسوزی از خسارت خود زلزله بیشتر بود. همانطور که میدانیم علمکهای گاز در بیرون در خروجی خانهها قراردارد وگاه شاهد بودهایم که موقع تخریب یک دیوار لولههای گاز شکسته میشود. این موضوع موردغفلت واقع شده ونیاز به توجه جدی دارد.
تصور شما از تهران بعد از زلزله چگونه است؟
اکنون حدود یک میلیون و 100 هزار پلاک در تهران وجود دارد که ممکن است در هر ساختمان 20 واحد مسکونی کمتر یا بیشتر وجود داشته باشد. ما دست پایین آن را در نظر میگیریم یعنی هر ساختمان 3 واحد مسکونی داشته باشد. این را هم میدانیم که حدود 200 هزار ساختمان در بافت فرسوده قرار دارد. از این 200 هزار ساختمان 50 درصد آن فاقد کیفیت لازم برای مقاومت در برابر زلزله است. در نتیجه 100 هزار ساختمان فقط در بافت فرسوده تخریب میشود و این به معنای 300 هزار واحد مسکونی است چنانچه این 300 هزار واحد هر کدام 3 نفر جمعیت داشته باشند نزدیک یک میلیون نفر دراین بافت فرسوده زندگی میکنند. اینکه زلزله روز بیاید یا شب نیز در این مورد تاثیرگذار است اما در مجموع فقط برای بافت فرسوده آن هم با در نظر گرفتن کمترین تعداد خانوار چیزی حدود یک میلیون نفر کشته و زخمی خواهیم داشت. درواقع زلزله تهران یک حادثه دهشتناک غیر قابل تصور خواهد بود.
نکته دیگر این است که بسیاری از عناصر و عوامل مدیریت بحران نیز آسیب خواهند دید بسیاری از سسیستمها از کار میافتند و فرصت امدادرسانی به شهروندان کاهش مییابد. اگر زلزله 50 کیلومتر دورتر رخ دهد آسیبها کمتر میشود و ما امیدواریم که اینچنین شود.
در حادثه پلاسکو شهرداری تهران عملکرد مناسبی نداشت و این شائبه به وجود آمده که شهرداری در زمان بحرانهای بزرگترمانند زلزله قدرت مدیریت شهر را ندارد. نظر شما چیست مدیریت بحران شهر باید بر عهده دولت باشد یا شهرداری؟
چنانچه زلزله در سطح شهر باشد مدیریت آن بر عهده شهرداری است. اما چنانچه زلزله بزرگ و ابعاد گسترده داشته باشد آن زمان است که استانداری باید وارد عمل شود. زلزله آتی تهران احتمالا بعد ملی پیدا میکند و امداد و نجات فقط بر عهده شهرداری تهران نیست. زیرا همانطور که گفتم ممکن است امکانات شهری آسیب ببینند و حتی خود مدیران شهری نیز ممکن است تحت تاثیر زلزله قرار گرفته باشند. بنابراین استانهای اطراف تهران را به عنوان استانهای معین در نظر گرفتهایم مانند قزوین، مازندران، گیلان، مرکزی قم و سمنان تا در موقع زلزله با امکانات امداد و نجات خود به کمک تهران بیایند. همچنین تعیین شده که هر کدام از این استانها باید به کدام یک از مناطق تهران امداد رسانی کنند.
آیا این استانها تجهیز هم شدهاند؟
اکنون این استانها تعیین شدهاند اما تجهیز نه. در واقع این استانها باید از تجهیزات خودشان به تهران کمک کنند. اینکه چه تعداد بیل مکانیکی، چه تعداد بیمارستان و آمبولانس میتوانند در اختیارمان قراردهند. البته موفقیت استانها در کمک به تهران نیاز به انجام مانور و آموزشهای بعدی دارد که تاکنون انجام نشده است. تقریبا تمام استانهای کشور غیر از استانهای دور و ضعیفتر درگیر این قضیه خواهند شد.