نباید کسب وکار کشور را معطل برجام نگه داشت

۱۳۹۷/۰۳/۰۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۲۲۵۰۴
نباید کسب وکار کشور را معطل برجام نگه داشت

گروه ایران|

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر روز چهارشنبه در دیدار سران قوا و جمعی از مسوولان و کارگزاران نظام با اشاره به دشمنی مبنایی، عمیق و مستمر امریکا با اصل نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران تاکید کردند: شکست امریکا در ماجرای اخیر در صورت ادای وظایف مسوولان، قطعی و بدون تردید خواهد بود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار در سخنان مهمی در دو محور «رفتار صحیح در قبال امریکا، برجام و اروپا» و نیز «لوازم و ضرورت‌های حرکت راهگشای اقتصادی در داخل کشور»، چندین تجربه عبرت‌آموز در روابط ایران و غرب را یادآوری و تضمین‌های لازم اروپا برای ادامه یافتن برجام را تشریح کردند. به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ‌مشروح بیانات

مقام معظم رهبری به این شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

و الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم المصطفی محمد و علی‌الله الطیبین الطاهرین المعصومین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدین.

خوشامد عرض می‌کنم به برادران و خواهران عزیز، مسوولان محترم در بخش‌های گوناگون کشور و نخبگان سیاسی و مدیریتی در مجموعه جمهوری اسلامی ایران. جلسه بسیار مهمی است؛ از جناب آقای رییس‌جمهور هم تشکر می‌کنم که بیانات خوب و قوی‌ای در زمینه‌های گوناگون ذکر کردند.

ماه رمضان یک فرصت ویژه است برای طراوت بخشیدن به روح ایمان و صفا و معنویت در درون ما؛ روزه، تلاوت قرآن، دعا، مناجات، شنیدن مواعظ، مجموع اینها یک فضایی را به وجود می‌آورد که دل‌های ما به قدر استعداد، به قدر ظرفیت، از این محیط معنوی و روحانی بهره‌مند می‌شود. شاید بشود گفت که در مجموع دوازده ماه دوران سال، این یک ماه، در حکم همان دو، سه ساعت قبل از فجر در مجموع شبانه‌روز است؛ همچنان‌که آن یکی، دو ساعت، دو، سه ساعت قبل از اذان صبح خصوصیتی دارد و معنویت انسان، صفای انسان [بیشتر است] -در آیات قرآن هم اشاره شده، تصریح شده به بیداری آن ساعات و در روایات هم که فراوان [آمده]- نشان‌دهنده این است که آن ساعات در ٢۴ ساعت یک خصوصیتی دارند که ساعات دیگر ندارند این خصوصیت را؛ ماه رمضان در مجموع دوازده ماه، مثل همان چند ساعت است؛ خصوصیتی دارد. خب، برای همه مردم این فرصت وجود دارد منتها برای فضای نخبگانی و مدیریتی کشور، این خصوصیت یک امتیاز مضاعفی دارد؛ چون مسوولیت سنگینی بر دوش من و شماست. مردم عادی مشغول کارهای زندگی خودشان که این‌بار سنگین را بر دوش ندارند، بنیه معنوی آنها می‌تواند آنها را حرکت بدهد؛ [اما] ما که مسوولیت داریم، اگر بنیه معنوی خودمان را تقویت نکنیم نخواهیم توانست آن کار لازم را، آن مسوولیت سنگین را به سرمنزل برسانیم. شما ملاحظه کنید خداوند متعال به کسی مثل پیغمبر، به انسان والایی مثل رسول‌الله در سوره مزمل [می‌فرماید]: بسم‌الله الرحمن الرحیم * یا ایها المُزمل * قُم الیل الا قلیلًا * نصفهُ او انقُص منهُ قلیـلًا * او زد علیه و رتل القُرءان ترتیلًا؛ نیمی از شب -یا زیادتر یا کمتر- برخیز عبادت کن، دعا کن، مناجات کن، قرآن بخوان، آن ساعات را مشغول باش؛ چرا؟ انا سنُلقی علیک قولًا ثقیلًا؛ کارت مشکل است، کار سنگینی بر دوش تو است، قول ثقیلی را به تو القا خواهیم کرد؛ باید آن را بتوانی تحمل کنی. اگر این بیداری نیمه‌شب، این تضرع، این دعا، وجود داشت، می‌توانی این‌بار را تحمل کنی و ببری و به منزل برسانی؛ اگر نه، نه. وضع ما این‌جوری است. عزیزان من! ما اگر بنیه معنوی خودمان را تقویت نکنیم [نمی‌توانیم]؛ هرجا که هستیم -از این حقیر که مسوولیتم از همه سنگین‌تر است تا مدیران رده‌های مختلف- همه مخاطب این خطابیم که «انا سنُلقی علیک قولًا ثقیلًا»؛ باید خودمان را آماده کنیم.

خب، درباره مسائل روز، بحث خوبی را آقای رییس‌جمهور مطرح کردند، بنده هم در همین زمینه‌ها مطالبی را عرض خواهم کرد. ما در یک مقطعی قرار داریم؛ مقاطع گوناگونی را جمهوری اسلامی از اول تا امروز گذرانده است و در هر مقطعی یک تجربه‌ای، یک آزمایشی، یک آزمون مهمی مطرح شده؛ جمهوری اسلامی هم با قدرت، با استقامت، با حوادث گوناگون این مقاطع مواجه شده است و پیش رفته است. این هم یک مقطعی است که با این هم ان‌شاءالله جمهوری اسلامی با قدرت، با توانایی، با تدبیر مواجه خواهد شد و پیش خواهد رفت؛ تجربه‌هایی داریم که باید این تجربه‌ها را استفاده کنیم و به کار ببندیم.

مساله اصلی در این قضیه خاص این است که ما یک دشمنی از اول انقلاب تا امروز در مقابل خودمان مشاهده کرده‌ایم؛ از ساعات اول انقلاب این دشمن ظهور پیدا کرد، حضور پیدا کرد و شروع کرد به مخالفت کردن و این دشمن، دولت ایالات متحده امریکا بود؛ از همان اول -البته از وقتی که گیجی‌شان برطرف شد و آن ایامی که نمی‌دانستند چه دارد اتفاق می‌افتد گذشت- شروع کردند به مخالفت کردن، معارضه کردن. امریکایی‌ها تا امروز که ما داریم اینجا صحبت می‌کنیم، انواع و اقسام دشمنی‌ها و ترفندها و حیله‌های گوناگون را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی پیش برده‌اند، یعنی واقعا هیچ نوع معارضه‌یی را شما سراغ ندارید که اینها نسبت به جمهوری اسلامی انجام نداده باشند؛ سازماندهی کودتای نظامی کردند، قومیت‌ها را تحریک کردند، صدام را به جنگ با ایران و حمله به ایران تحریک کردند؛ بعد در دوران جنگ به انواع و اقسام طرق از او حمایت کردند، پشتیبانی کردند؛ تحریم کردند؛ در سازمان ملل علیه ما اعمال نفوذ کردند؛ تبلیغات شبانه‌روزی کردند؛ از هنر استفاده کردند؛ از هالیوود استفاده کردند برای ساختن فیلم علیه ما، نه یکی، نه دو تا؛ در برهه‌های مختلف حرکت نظامی کردند؛ هواپیمای ما را ساقط کردند؛ به برخی مراکز ما در خلیج‌فارس حمله نظامی [کردند]؛ همه‌جور کاری را علیه‌ جمهوری اسلامی انجام دادند؛ مخالفت‌های امنیتی، سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی، فرهنگی؛ همه‌جور. هدف همه این کارها هم براندازی بود؛ حالا [اینکه] امروز این کلمه در تعبیرات مسوولان امریکایی تکرار می‌شود، چیز جدیدی نیست؛ از روز اول هدفشان همین بود. حتی همان رییس‌جمهوری که تکرار می‌کرد و اصرار می‌کرد که هدف ما براندازی نیست، او هم هدفش براندازی بود که کاملا این معنا واضح شد. خب در همه این قضایا هم مهم این است و جالب اینجا است که این‌همه علیه جمهوری اسلامی ضربه و حمله و نقشه و توطئه و مانند اینها [بود]، همه شکست خورده. شما امروز ملاحظه کنید، جمهوری اسلامی را مشاهده کنید، بعد از گذشت حدود چهل سال، با قدرت، با استقامت با توانایی‌های گوناگون -که حالا به بعضی ممکن است اشاره کنم، بعضی را [هم] آقای دکتر روحانی اشاره کردند- دارد حرکت می‌کند، دارد پیش می‌رود؛ یعنی تمام آنچه آنها انجام دادند، همه نیرویشان را مصرف کردند، از طرق مختلف استفاده کردند، همه اینها شکست خورده؛ مثل آن گربه معروف داستان «تام و جری»، (۵) در همه این تدابیر با حجم فراوان، بالاخره ناکام ماندند. خب امروز هم یک مقطع دیگر است، باز هم شکست خواهد خورد؛ در این قضیه هم قطعا و یقینا شما بدانید امریکا شکست خواهد خورد، جمهوری اسلامی سرفراز و سربلند با سینه ستبر از ماجرا بیرون خواهد آمد.

ما در شکست دشمن شک نداریم؛ بنده هیچ تردیدی ندارم. هرکسی که با معارف اسلامی آشنا باشد، می‌داند که «ان تنصُرُوا‌الله ینصُرکم» و لینصُرن‌‌الله من ینصُرُه‌؛ یا همین آیه‌یی که تلاوت کردند که «و ما النصرُ الا من عند‌الله»، اینها مسلم است و در این تردیدی نیست. می‌دانیم که شکست می‌خورند؛ می‌دانیم که سرنوشت رییس‌جمهور کنونی هم بهتر از سرنوشت اسلافش -بوش و نئوکان‌ها و دوروبری‌های ریگان و بقیه- نخواهد بود؛ این هم مثل همان‌ها در تاریخ گم خواهد شد و جمهوری اسلامی سربلند باقی خواهد ماند؛ در این هیچ تردیدی نداریم. ولیکن طبق سنت الهی، یک وظایفی بر عهده ماست؛ هرگز این نتیجه قطعی که پیشرفت و نصرت الهی نسبت به جمهوری اسلامی است، نباید ما را از وظایفمان غافل کند. یک وظایفی بر عهده ماست که اگر این وظایف را انجام ندهیم، نمی‌توانیم به آن نتایج مطمئن باشیم؛ باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم. خب، ما می‌خواهیم درباره این وظایف کنونی خودمان یک مقداری امروز اینجا بحث کنیم و این بحث به ما کمک کند تا در بخش‌های مختلف، در رده‌های مختلف -الحمدلله همه مسوولان هم تشریف دارید- یک همفکری‌ای در این زمینه‌ها به وجود بیاید. موضوع را در دو بخش ملاحظه می‌کنیم: یکی رفتاری که در قبال امریکا و برجام و مدعیان مقابل خودمان بایستی داشته باشیم -این یک بحث است- یک بحث دیگر این است که در داخل کشور چگونه حرکت کنیم و چه‌ کار کنیم که بتوانیم قدم‌ها را محکم‌ برداریم و به نتایج مورد نظر برسیم؛ دو بخش بحث اینهاست. بنده سعی می‌کنم با [استفاده از] فرصت و وقت، تا آن مقداری که می‌توانیم ان‌شاءالله این دو بخش را تبیین کنم.

در مورد اول، مقدمه لازم هر تصمیمی این است که ما به تجربه‌های گذشته خودمان مراجعه کنیم: من جرب المجرب حلت به الندامة؛ اگر از تجربه‌ها درس نگرفتیم، قطعا ضرر خواهیم کرد. باید تجربه‌ها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربه‌ها درس بگیریم. چند تجربه در مقابل ماست؛ من چهار، پنج‌ تجربه واضح را که عرض بکنم، همه تصدیق خواهید کرد؛ اینها در مقابل ما است. اینها، هم برای تصمیم‌گیری امروز ما مهم است، هم برای آیندگان مهم است؛ هم برای آن کسانی که در آینده می‌خواهند مواجه بشوند با مجموعه کارهای گوناگون، و جمهوری اسلامی را ان‌شاءالله با قدرت پیش ببرند، مهم است.

 

تجربه اول این است که دولت جمهوری اسلامی نمی‌تواند با امریکا تعامل کند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه امریکا پابند به تعهدات خودش نیست. نگویید اینها کار این دولت است و کار ترامپ است؛ نه، دولت قبل هم که با ما نشست، صحبت کرد و وزیر خارجه‌اش ده روز، پانزده روز در اروپا پابند جلسات بود، آنها هم تقریبا همین‌جور [بودند]؛ حالا به شکل دیگری عمل کردند ولی نقض کردند؛ آنها هم تحریم کردند، آنها هم برخلاف تعهدات خودشان عمل کردند. دولت امریکا برخلاف تعهدات خودش عمل می‌کند؛ این‌بار اول هم نیست؛ قضایای گوناگون قبلی هم همین را تایید می‌کند. مجموعه برخوردهایی که از اول با برجام کردند، به تعبیر حضرات دیپلمات‌های ما، نقض روح و جسم برجام بود؛ این را دیپلمات‌های محترم ما که خودشان این زحمت را کشیده بودند و واقعا تلاش شبانه‌روزی کرده بودند برای مساله برجام، بارها و مکرر در زمان این دولت و در زمان دولت قبل امریکا گفتند که برجام نقض شده؛ گاهی روح برجام و گاهی جسم برجام را نقض کردند. خب، دولتی با این خصوصیات که به این راحتی معاهده بین‌المللی را نقض می‌کند، بعد هم مثل آب خوردن زیر امضایش می‌زند و می‌گوید من از معاهده خارج شدم -با کارهای نمایشی تلویزیونی؛ امضایش را نشان می‌دهد که ما خارج شدیم از فلان [معاهده]- خب پیداست که با این دولت لااقل جمهوری اسلامی نمی‌تواند تعامل کند. این جواب آن کسانی که بارهاوبارها به ما در طول زمان می‌گفتند چرا با امریکا مذاکره نمی‌کنید، چرا با امریکا تعامل نمی‌کنید؛ این جوابش. امریکا البته با خیلی از کشورهای دیگر هم همین‌جور است؛ با دولت‌های گوناگون دیگر هم همین‌جور است که آن مورد بحث ما نیست؛ لااقل جمهوری اسلامی نمی‌تواند با امریکا تعامل کند، نمی‌تواند کار کند؛ این تجربه اول.

ایران پابند بود، وفادار بود به این تعهد، یعنی هیچ بهانه‌یی اینها ندارند؛ آژانس بین‌المللی [انرژی] اتمی بارهاوبارها تصدیق کرده، دیگران هم تصدیق کردند که ایران پایبند بوده، [پس] هیچ بهانه‌یی ندارند؛ در عین‌ حال شما می‌بینید، راحت این معاهده بین‌المللی را به هم می‌زنند، زیر امضای خودشان می‌زنند، حرفشان را پس می‌گیرند و می‌گویند نه، قبول نداریم. خب با یک چنین دولتی نمی‌شود نشست و مذاکره کرد، نمی‌شود به او اطمینان کرد، نمی‌شود با او قرارداد امضا کرد، با او نمی‌شود کار کرد؛ این حاصل قضیه. البته اینکه گفتیم «با ما قابل اعتماد نیستند»، این‌ قدر مسلم قضیه است؛ بنده وقتی نگاه می‌کنم به قضایای منطقه و قضایای کشور خودمان و مانند اینها، می‌بینم با دیگران هم همین‌جور بودند. محمدرضای پهلوی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ یعنی ۲۵ سال، مطیع محض اینها بود. بارهاوبارها رفتاری با او کردند که شما خاطرات علم را که ملاحظه کنید، [می‌بینید] شاه در ملاقات با رفیق نزدیکش علم -البته جرات نمی‌کند در بیرون و علنی این حرف را بزند یا به خود امریکایی‌ها بگوید- بنا می‌کند از‌ امریکایی‌ها شکایت کردن که این کار را کردند، آن کار را کردند؛ لکن در نهایت، تسلیم آنهاست. بعد از آنکه سرنوشت آن بدبخت و روسیاه این‌جوری شد که از ایران گریخت و رفت، به امریکا راهش ندادند؛ یعنی اول رفت و یک مدتی در امریکا بود، بیرونش کردند. یعنی با یک نفر نوکر صمیمی ۲۵ ساله خودشان هم این‌جوری رفتار کردند. شبیه همین حسنی‌مبارک بود. در آن روزهای حساسی که انقلاب در مصر شروع شده بود و به اوج رسیده بود و هر آن ممکن بود یک حادثه‌یی اتفاق بیفتد، یک ساعت از حسنی‌مبارک حمایت کردند، چند ساعت بعدش رد کردند، چند ساعت بعدش جور دیگر حرف زدند، بعد هم رهایش کردند رفت؛ تمام شد؛ حسنی‌مبارکی که سی سال در اختیار کامل اینها بود و هر کار گفتند عمل کرد در قضیه فلسطین و غیر فلسطین. اینها این‌جوری‌ هستند دیگر؛ امریکایی‌ها این‌جوری‌ هستند؛ دولت امریکا، رژیم امریکا این‌جوری است؛ این تجربه اول.

تجربه دوم؛ تجربه دوم، عمق دشمنی امریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنی عمیق است، دشمنی سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مساله‌یی مثل مساله اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینهاست. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه حساس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلم‌های امریکا مخالفت می‌کند، نسبت به امریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمی‌کند، روحیه مقاومت را در منطقه توسعه می‌دهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقا مخالفند. مساله آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت می‌کنند یعنی ملت ایران هم منفور سران حکومت‌های امریکایند. یکی از معاونان رییس‌جمهور امریکا -نه این رییس‌جمهور، یکی از روسای جمهور قبلی- صریحا گفت که ما باید ریشه ملت ایران را -نه ریشه جمهوری اسلامی را- بکنیم. خب، پس مساله امریکا با جمهوری اسلامی مساله این نیست که حالا دعوای اینها مثلا سر قضیه هسته‌یی یا سر قضیه موشک یا مانند اینها باشد؛ نخیر، قضیه هسته‌یی و موشک و امثال اینها هم یک داستان دیگری دارد یعنی تکیه روی آنها -این را حالا شاید در ضمن صحبت عرض کردم- برای این است که عناصر مولفه قدرت جمهوری اسلامی را اینها می‌خواهند از بین ببرند. اینها مولفات قدرت جمهوری اسلامی و اقتدار ملت ایران است؛ از این جهت است که روی اینها تکیه می‌کنند. این هم این تجربه، و از این تجربه نمی‌شود صرف‌نظر کرد. یادمان باشد که امریکا دشمن ملت ایران و دشمن نظام جمهوری اسلامی است؛ [آن هم] دشمنی عمیق. بحث هسته‌یی و اتمی و این حرف‌ها نیست؛ بحث اصل نظام جمهوری اسلامی است.

تجربه سوم؛ تجربه سوم این است که انعطاف در مقابل این دشمن -به‌خاطر مصلحت‌سنجی‌های موسمی‌ای که خب ما در یک مواردی داریم- تیغ دشمنی او را کند نخواهد کرد، بلکه او را گستاخ‌تر خواهد کرد؛ این هم یک تجربه است. فراموش نکنیم هر جایی که ما مقداری کوتاه آمدیم، آنها تندتر آمدند. همان رییس‌جمهور شریری که خودش مجسمه شرارت بود -بوش دوم- در مقابل انعطاف‌هایی که دولت وقت نسبت به او نشان داده بود، ایران را محور شرارت نامید و با افتخار ایستاد، اسم محور شرارت را روی ایران گذاشت؛ [چون] در مقابل او انعطاف‌هایی نشان داده شده بود. الان هم شما ملاحظه کنید؛ ما خب در مقابل خیلی از این تحریم‌هایی که اینها ایجاد کردند، کارهایی که کردند، خلاف‌هایی که کردند، اعتراض کردیم اما یک حرکت عملی قوی‌ای انجام ندادیم؛ [این] در واقع یک نوع هزینه پرداختن بود. در مقابل پرداختن این هزینه‌ها، حالا شما می‌بینید که رییس‌جمهور امریکا و وزیر خارجه‌اش، گستاخ، طلبکارانه، وقیح می‌آیند به میدان و حرف می‌زنند، طلبکاری می‌کنند؛ عقب‌نشینی در مقابل آنها، انعطاف در مقابل آنها هیچ تاثیری در کم‌ کردن دشمنی آنها ندارد. اگر چنانچه فرض کنیم کسی هست که احساس می‌کند «خب، یک دشمن این‌جوری را ما از سر باز کنیم، نگذاریم دشمنی کند»، راه جلوگیری از دشمنی او، انعطاف و کوتاه آمدن نیست؛ اگر می‌خواهید کاری کنید که او دشمنی نکند، خیلی خب، راهش را پیدا کنید، اما این راهش نیست که ما در مقابل او کوتاه بیاییم و عقب‌نشینی کنیم. [این] البته مخصوص امریکا هم نیست؛ غربی‌ها عمدتا همین‌جور هستند. ما فراموش نمی‌کنیم -یعنی این جزو چیزهایی است که در تاریخ ما قابل فراموش شدن نیست- که در یک دوره‌یی رییس‌جمهور ما که طرف‌دار نرمش در مقابل غرب و مانند اینها بود، از طرف یک دولت غربی -از طرف آلمان؛ در ماجرای میکونوس- به دادگاه احضار شد سر یک حرف بی‌ربط و بی‌منطقی؛ یعنی این قدر اینها چشم‌سفید و پررو و وقیحند؛ از این قبیل اتفاقات باز هم افتاده. این هم یک تجربه است. یادمان باشد راه جلوگیری از دشمنی این دشمن‌ها، عقب‌نشینی و انعطاف و مانند اینها نیست.

یک تجربه دیگر، نقطه مقابل این است و آن، این است که ایستادگی در مقابل آنها، امکان بسیار زیاد عقب ‌نشاندن آنها را دارد. در همین قضایای هسته‌یی این قضیه اتفاق افتاد؛ در سال ۸۳ و ۸۴ همه تاسیسات ما تعطیل بود دیگر؛ می‌دانید که کارخانه یو‌سی‌اف اصفهان را مهر‌وموم کرده بودیم به ‌خاطر همین مذاکراتی که کرده بودیم و برای اینکه پرونده جمهوری اسلامی عادی بشود، پرونده هسته‌یی ایران عادی بشود؛ هر چه ما عقب‌نشینی کردیم، آنها جلو آمدند؛ هر چه ما نرمش به خرج دادیم، آنها تندتر شدند؛ تا بالاخره به هیات ایرانی گفتند آقا، تضمینی که شما باید بدهید، فقط به یک شکل حاصل می‌شود و آن این است که تمام تاسیسات هسته‌ای‌تان را جمع کنید؛ همه را جمع کنید! کاری شبیه کاری که لیبی انجام داد. تضمین واقعی این است؛ والا تضمین صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌یی شما جور دیگری ممکن نیست؛ فقط همین‌جور ممکن است که شما همه تاسیسات را حذف [کنید]؛ یعنی این‌جور اینها وارد میدان شدند. حالا کارخانه اصفهان -که خب یک کارخانه ابتدایی بود دیگر- تعطیل بود، غنی‌سازی هم اصلا به معنای حقیقی خودش وجود نداشت؛ حتی ما برای اینکه یک یا دو یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم، بحث می‌کردیم و می‌گفتند، نمی‌شود! موافقت نمی‌کردند که ما یک سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ یا سه سانتریفیوژ داشته باشیم. بعد، ما دیدیم اینها خیلی دارند زیادی حرف می‌زنند، زیادی پررویی می‌کنند، واقعا دارند وقاحت می‌کنند، گفتیم پس بازی تمام؛ مهروموم‌ها را شکستیم، کارخانه یو‌سی‌اف را راه انداختیم، غنی‌سازی را در نطنز و بعد در جاهای دیگر همین‌طور راه انداختیم، رسیدیم به بیست درصد؛ یعنی ما از سه‌ونیم درصدی که اینها اجازه نمی‌دادند حرکت کردیم و جوان‌های مومن ما توانستند غنی‌سازی بیست درصد را تامین کنند و کارهای فراوانی که در جریان هستید و می‌دانید. وقتی‌که به اینجا رسیدیم، اینها آمدند با اصرار، به یک معنا با التماس به ما گفتند که خیلی خب، حالا شما بیایید قبول کنید که بیست درصد را انجام ندهید، مثلا پنج هزار یا شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید -حالا اینها همان‌هایی بودند که سه سانتریفیوژ یا دو سانتریفیوژ را هم اجازه نمی‌دادند- [می‌گفتند] عیب ندارد؛ بیایید غنی‌سازی بکنید، مثلا شش هزار سانتریفیوژ داشته باشید یا فلان مقدار غنی‌سازی سه‌ونیم درصد را داشته باشید؛ اینها همان‌ها هستند. الان آقای دکتر روحانی گفتند؛ اینها -سازمان ملل و دستگاه‌های گوناگون سیاسی جهان- به خیال خودشان حق غنی‌سازی ایران را [به رسمیت] شناخته‌اند؛ بله، شناخته‌اند، [اما] منشاش مذاکره نیست؛ اشتباه نکنیم؛ منشاش پیشرفت ماست؛ ما چون پیشرفت کرده‌ایم، چون حرکت کرده‌ایم، چون به بیست درصد رسیده‌ایم، اینها به تب راضی شده‌اند؛ والا اگر چنانچه بنا بود مذاکره کنیم و این را با مذاکره به دست بیاوریم، تا امروز و تا هرگز به دست نمی‌آمد. این هم یک تجربه است که در مقابل زیاده‌خواهی طرف مقابل و جبهه مقابل، انسان منافع خودش را دنبال کند و شجاعانه حرکت کند و پیش برود.

یک تجربه دیگر که این هم تجربه مهمی است، تجربه همراهی اروپا با امریکا در مهم‌ترین موارد است. ما بنای دعوا کردن با اروپایی‌ها را نداریم؛ با این سه کشور اروپایی بنای معارضه و مخالفت و بگومگو نداریم، اما واقعیت‌ها را باید بدانیم. این سه کشور نشان داده‌اند که در حساس‌ترین موارد با امریکا همراهی می‌کنند و دنبال امریکا حرکت می‌کنند. حرکت زشت وزیر خارجه فرانسه در جریان مذاکرات را همه یادشان هست؛ در بازی «پلیس بد و پلیس خوب» می‌گفتند او نقش «پلیس بد» را ایفا می‌کند؛ البته قطعا با هماهنگی امریکایی‌ها بود؛ یا برخورد انگلیس‌ها در قبال حق خرید کیک زرد که مسلم شده بود و قطعی شده بود و در برجام پیش‌بینی شده بود که ما از یک مرکزی و محلی کیک زرد تهیه کنیم و بخریم و بیاوریم، [اما] انگلیس‌ها جلویش را گرفتند؛ یعنی اینها با امریکا همکاری می‌کنند، همراهی می‌کنند؛ تاکنون این‌جور بوده. این هم یک تجربه است؛ این را فراموش نکنیم. اینها در مقام حرف یک چیزهایی می‌گویند اما در مقام عمل، تا الان ما ندیده‌ایم -یعنی به نظر من تا الان ما این را مشاهده نکرده‌ایم؛ بنده یادم نمی‌آید- که اینها به‌معنای واقعی کلمه ایستاده باشند و در مقابل امریکا از حق دفاع کرده باشند.

یک تجربه مهم دیگر در این قضایای برجام، این است که گره زدن حل مسائل کشور به برجام و امثال برجام یا به مسائل خارجی، یک خطای بزرگی است. ما نباید مسائل کشور را، مسائل اقتصادی کشور و مسائل گوناگون کشور را گره بزنیم به امری که از اختیار ما خارج است، در بیرون کشور تدبیر می‌شود و تصمیم‌گیری می‌شود. وقتی ما مساله اقتصاد کشور را، کسب‌و‌کار کشور را به مساله برجام گره می‌زنیم، نتیجه این می‌شود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه باید منتظر بمانند تا ببینند خارجی‌ها در مورد برجام چه تصمیمی می‌گیرند؛ چند ماه تامل کنند، صبر کنند، منتظر بمانند تا ببینند که آیا در توافق می‌مانند یا از توافق خارج می‌شوند؛ امضا می‌کنند یا امضا نمی‌کنند؛ بعد از آنکه امضا کردند، پابند امضا می‌مانند یا نمی‌مانند! مرتب باید دستگاه فعال اقتصادی مردمی کشور در انتظار رفتار خارجی‌ها باشد. نمی‌توانیم ظرفیت کشور را معطل توافق برجام بگذاریم؛ مدتی معطل اجرای برجام، مدتی معطل خروج و عدم خروج از برجام؛ آن هم در مقابل دشمنی مثل امریکا. اینها بخشی از تجربه‌های ما است؛ این تجربه‌ها را باید در نظر داشته باشیم تا تکرار نشود و از یک سوراخ دو بار گزیده نشویم و در قضایای بعدی این تجربه‌ها را به‌طور کامل به کار ببندیم.

خب، اگر چنانچه از این تجربه‌ها استفاده نکردیم، به چیزهای کم‌اهمیت دلمان را خوش کردیم [ضرر می‌کنیم]. همین‌طور که آقای رییس‌جمهور گفتند واقعا امریکایی‌ها در این قضیه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خب بله، امریکا بی‌آبرو شد؛ این یک واقعیتی است و در این تردیدی نیست اما من می‌خواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه امریکا بی‌آبرو بشود؟ هدف مذاکره ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریم‌ها برداشته بشود -و شما ملاحظه می‌کنید که بسیاری‌ از تحریم‌ها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید می‌کنند که تحریم‌های چنین‌وچنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد؛ همان تحریم‌های ثانویه‌یی را که با مصوبه برجام و با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برداشته شد، همان‌ها را دوباره می‌خواهند اینها برگردانند- هدف، این بود؟ یا گفته می‌شود مثلا بین اروپا و امریکا شکاف به ‌وجود آمد؛ خب بله، ممکن است یک شکاف ظاهری‌ کم‌اهمیتی هم بینشان [به ‌وجود آمده]، لکن ما برای این مذاکره نکردیم. ما مگر مذاکره کردیم که بین امریکا و اروپا شکراب به ‌وجود بیاید؟ ما مذاکره کردیم که تحریم برطرف بشود؛ شروع مذاکره برای این بود، ادامه مذاکره برای این بود؛ و این باید تامین بشود؛ اگر این تامین نشد، بقیه چیزهایی که حاصل شده، ارزش زیادی را نخواهد داشت. و عرض کردم که [اروپایی‌ها] مخالفت هم نمی‌کنند؛ اروپایی‌ها دنبال امریکا حرکت می‌کنند، به همدیگر کمک هم می‌کنند: و کذالک جعلنا لکـل نبی عدُوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضُهُم الیٰ بعضٍ زُخرُف القول غُرورًا؛ اینها به هم کمک هم می‌کنند، به یکدیگر پیام هم می‌دهند، کمک هم می‌کنند، یکدیگر را تقویت روحی هم می‌کنند. خب، اینها چیزهایی است که ما به عنوان تجربه برجام باید در نظر داشته باشیم.

یک نکته مهمی را من در اینجا ذکر بکنم؛ در قضیه برجام، در مواجهه با برجام حتما لازم است که عناصر سیاسی، عناصر مدیریتی، عناصر مطبوعاتی و فرهنگی از سرزنش یکدیگر پرهیز کنند؛ این کار را نکنید. نقد، انتقاد صحیح، منصفانه، عاقلانه، ایرادی ندارد، مسوولان هم باید به انتقادها گوش بدهند؛ اما اینکه همدیگر را سرزنش کنیم، اهانت کردن، هتک حرمت کردن، متهم کردن، اینها باید از بین [برود]؛ یک دودستگی و دوقطبی براساس برجام به وجود نیاید. حالا یک حرکاتی است که باید انجام بدهیم، یک فعالیتی است باید انجام بدهیم که حالا من یک اشاره‌یی کردم و می‌کنم؛ این به جای خود محفوظ؛ [اما] وحدت را، اتحاد را، همدلی را، همزبانی را در این قضیه نقض نکنیم؛ این هم یک نکته اساسی است.

خب، حالا با توجه به آنچه عرض کردیم، نحوه مواجهه با برجام از این پس چه‌جوری باید باشد؟ چند نکته را من اینجا ذکر کرده‌ام.

نکته اول این است: ما در مواجهه با این قضیه‌، قضایا را واقع‌بینانه بسنجیم؛ دل خودمان را خوش نکنیم به احتمالات و چیزهایی که گفته می‌شود، ذکر می‌شود و معلوم نیست که واقعیتی پشت سرش باشد یا اطمینانی به آنها نیست؛ واقع‌بینانه بسنجیم، واقع‌بینانه هم به مردم منتقل کنیم. اینکه ما در قضایای اول مذاکرات در ذهنمان بود و خودمان تصور کردیم و به دیگران هم گفتیم که «بله، اگر ما مذاکره کنیم، صد میلیارد دلار پول وارد کشور می‌شود»، خب این یک معنایی دارد؛ برای کشور ما صد میلیارد مبلغ معتنابه‌یی است، مبلغ مهمی است، اصلا به‌ کلی می‌تواند خیلی از مشکلات کشور را برطرف کند؛ این واقعیت نداشت. حالا رییس‌جمهور وقیح امریکا هنوز می‌گوید که ما ۱۰۰ میلیارد، گاهی می‌گوید ۱۵۰ میلیارد به ایران دادیم؛ شما غلط کردید دادید! شما کی به ایران [پول دادید]؟ یک دلار هم شماها ندادید به ایران. خود ما هم در واقع به یک نحوی باور کردیم این ۱۰۰ میلیارد را؛ خب این گمان [بود]، تصور بود، توهم بود، واقعیت نداشت. بایستی مراقب باشیم آنچه را برای آینده خودمان و منافع خودمان و عوض هزینه‌هایی که می‌پردازیم مشخص می‌کنیم، واقعیت داشته باشد و همان واقعیت را بفهمیم و همان واقعیت را هم صریح با مردم در میان بگذاریم.

بنده این را به شما عرض بکنم، امروز اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی‌شود درست کرد؛ اقتصاد کشور از این راه درست نخواهد شد. قرائن فراوانی دارد که همین حالا دارید مشاهده می‌کنید: بعضی از شرکت‌های قابل‌ توجه غربی اعلان می‌کنند که خواهند رفت، بعضی‌ها رفته‌اند، بعضی‌ها می‌گویند معلوم نیست چه‌کار کنیم؛ روسا و مسوولان دولت‌های غربی، همین‌جور حرف می‌زنند؛ آلمان یک‌جور، فرانسه‌ یک‌جور، آن یکی یک‌جور. بحث تصحیح کار اقتصادی کشور را از راه برجام اروپایی نمی‌شود درست کرد. حالا برجام اروپایی یک مقوله‌یی است اما برای اقتصاد به آن نباید دل بست؛ اقتصاد راه‌های دیگری دارد که حالا من اشاره‌یی خواهم کرد. این یک نکته است.

نکته دوم این است که سه کشور اروپایی در سیزده چهارده سال قبل، یک بدعهدی و بی‌صداقتی بزرگی با ما کرده‌اند سر همین قضیه هسته‌ای؛ سال‌های ۸۳ و ۸۴ یک بی‌صداقتی بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهده آنها است. دولت‌های اروپایی باید اثبات کنند به جمهوری اسلامی که امروز آن بی‌صداقتی و بدعهدی آن روز را نخواهند داشت؛ باید آن را جبران کنند. این هم نکته بعدی.

یک نکته دیگر این است که در دو سال گذشته امریکا رفتار نقض‌کننده برجام را تکرار کرده؛ کارهای گوناگون؛ همانطور که عرض کردم، به قول حضرات دیپلمات‌های ما، روح برجام و جسم برجام را نقض کرده؛ [اما] اروپایی‌ها ساکت ماندند؛ بایستی در مقابل امریکا می‌ایستادند، باید در مقابل او اعتراض می‌کردند؛ اگر اعتراض می‌کردند ممکن بود کار به اینجا نرسد که امریکا مثل آب خوردن امضای خودش را بگذارد کنار و بگوید من خارج می‌شوم. اینها بایستی آن غفلتی را که در این دو سال کردند جبران کنند.

نکته بعدی؛ امریکا قطعنامه ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛ آنهایی که عضو شورای امنیتند بایستی در مقابل این حرکت امریکا، قطعنامه‌یی علیه او به شورای امنیت ببرند؛ یک قطعنامه علیه امریکا به عنوان اینکه این [کشور] ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ است. یکی از کارهایی که باید بکنند این است.

اروپا باید متعهد بشود که بحث موشک و حضور جمهوری اسلامی در منطقه را مطرح نخواهد کرد؛ این را باید قول بدهند. اینکه در هر برهه‌یی از زمان یک چیزی بگویند و مساله موشک را به شکل‌های مختلف مطرح کنند، اصلا قابل قبول نیست. بایستی سران این سه کشور قول بدهند و قبول بکنند که مطلقا مساله موشک را مطرح نخواهند کرد.

باید با هرگونه تحریمی علیه جمهوری اسلامی هم مقابله کنند. یعنی حالا او می‌گوید من تحریم می‌کنم ایران را، اینها باید صریح در مقابل تحریم امریکا بایستند. اگر بناست معاهده‌یی وجود داشته باشد بین ما و اروپایی‌ها، این جزو شرایطش است.

البته این را هم همه بدانند که حالا ما گفتیم مساله موشک را مطرح نکنند؛ [اما] جمهوری اسلامی از مولفه‌های قدرت قطعاً دست نخواهد کشید که یکی از مولفه‌های قدرت، نیروی دفاعی است؛ دفاع از دور. یکی از مولفه‌های قدرت، نیروی دفاعی است؛ یکی از مولفه‌های قدرت، عمق راهبردی ما است. حضور در کشورهای منطقه و طرف‌داری ملت‌های منطقه از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از این نمی‌تواند صرف‌نظر کند؛ هیچ دولت عاقلی صرف‌نظر نمی‌کند. یا سرمایه اجتماعی مردم؛ این اتحاد مردم و اجتماع مردم زیر پرچم اسلام؛ حرکت جمهوری اسلامی با شعار و افتخار به اسلامی‌ بودن و مسلمان بودن؛ اینها چیزهایی است که اساس و استخوان‌بندی و مایه قوام جمهوری اسلامی است؛ همه بدانند که از اینها کسی دست برنخواهد داشت.

یک نکته دیگر این است که اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند؛ یعنی حالا اگر چنانچه امریکایی‌ها توانستند به فروش نفت جمهوری اسلامی لطمه بزنند، آنها بایستی به‌قدری که جمهوری اسلامی می‌خواهد [خریداری بکنند]؛ ممکن است خود ما از کم ‌فروختن نفت استقبال کنیم -این بستگی دارد به سیاست‌های دولت؛ ممکن است دولت به این نتیجه برسد که هرچه نفت کمتر بفروشیم و اقتصاد خودمان را از نفتی ‌بودن دور کنیم، به نفع ما باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم- اما اگر این نشد و تصمیم بر این شد که نفت را به همان اندازه‌یی که امروز می‌فروشیم بفروشیم، اگر چنانچه حرکت امریکایی‌ها در این راه خللی ایجاد کرد، اروپایی‌ها قطعاً بایستی آن را جبران بکنند و به‌نحو تضمین‌شده‌یی باید آن را خریداری کنند.

نکته بعدی؛ بانک‌های اروپایی باید دریافت و پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و تجارت خصوصی با جمهوری اسلامی را تضمین کنند. اینکه گفتیم باید تضمین کنند، تضمین، [انجام] این چیزها است؛ اینها را باید تضمین کنند. عرض کردم: ما با این سه کشور دعوا نداریم، [اما] اعتماد نداریم. مساله ما مساله دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مساله اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متکی است به یک سابقه‌یی؛ لذاست که باید این تضمین‌ها به‌طور واقعی انجام بگیرد.

نکته بعدی این است که اگر اروپایی‌ها در پاسخگویی به این مطالبات تعلل کردند، حق ما برای آغاز کردن فعالیت‌های تعطیل‌شده هسته‌یی محفوظ است. مسوولان سازمان هسته‌یی ما باید آماده باشند. من البته نمی‌گویم الان بروید بیست درصد را شروع کنید به غنی‌سازی‌ کردن، اما می‌گویم آماده باشید. آن‌وقتی که جمهوری اسلامی مصلحت دانست و لازم دانست، فعالیت‌های تعطیل‌ شده را -که به‌خاطر برجام [بود]؛ هزینه‌هایی بود که برای برجام می‌دادیم- وقتی‌که دیدیم برجام فایده‌یی ندارد و حاضر نیستیم هزینه‌ها را بدهیم، طبعاً یکی از راه‌هایش این است که برویم سراغ بازیافت آن چیزها و فعالیت‌هایی که تعطیل شده. این راجع به مسائل مربوط به برجام.

بخش دوم صحبت ما راجع‌ به مسائل داخلی خود ما و وظایف ماست در درون کشور که مسائل اقتصادی است. مساله اول کشور فعلا مساله اقتصادی است. این کارهایی و فعالیت‌هایی که دولت مشغول هستند، ان‌شاءالله بایستی با قدرت ادامه پیدا کند؛ همین گسترش خدمات و کارهایی که دولت انجام می‌دهد، باید انجام بگیرد. خب البته واقعیت این است که وضع اقتصادی کشور تعریف ندارد؛ وضع اقتصادی با همه این تلاش‌هایی که انجام می‌گیرد، مطلوب نیست؛ مردم زیادی هم از لحاظ اقتصادی در فشار هستند. مساله گرانی‌ها و این چیزها را کم‌وبیش شماها می‌دانید و بسیاری از مردم آن را با همه وجودشان لمس می‌کنند؛ این یک مشکل اساسی کشور است.

خب، ما برای اینکه بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم، در درجه اول چند چیز را باید قلبا تصدیق کنیم: اول اینکه بدانیم مشکل اقتصاد کشور با تکیه به ظرفیت‌های فراوان داخلی قابل حل است؛ این را باور کنیم. این یک واقعیت است که بعضی این واقعیت را قبول ندارند و بعضی از این واقعیت اطلاع ندارند. ما ظرفیت‌های بسیار زیادی در کشور داریم که همچنان استفاده ‌نشده است و من بعدا یک مطلبی را در این زمینه از کارشناس‌های غیر ایرانی نقل خواهم کرد.

نکته دوم که باید باور کنیم، این است که بدانیم نسخه‌های غربی برای ما قابل اعتماد نیستند. من نمی‌گویم به کلی رد کنیم؛ نه، بسنجیم. تسلیم بی‌بروبرگرد نسخه‌های غربی نمی‌شود شد؛ نه در زمینه اقتصاد، نه در زمینه‌های دیگر مثل مساله جمعیت. قضیه جمعیت یکی از همان نسخه‌های غربی است. اخیرا دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس خبیث تجویز نسخه هم کرده که ایران برای سی میلیون جمعیت، خیلی کشور خوبی خواهد بود! چشمتان چهار تا! ان‌شاءالله این جمعیت به ۱۵۰ میلیون هم خواهد رسید. سیاست‌های جمعیتی کشور -آنهایی که دنبال می‌کردیم- سیاست‌های غلطی بود. قبلا این را من گفته‌ام؛ البته اولش درست بود؛ شروع درست بود، [ولی] آدم‌هاش درست نبود و غلط بود و ما غفلت کردیم در این زمینه؛ باید جبران بکنیم. مشکل اقتصادی کشور هم همین‌جور است؛ با نسخه‌های غربی درست نخواهد شد. تاکنون هم در طول سال‌های مختلف هروقت نسخه‌های غربی را به کار گرفتیم، سودی نبردیم، از یک جاهایی ضرر کردیم؛ قضیه تعدیل وقتی‌که در دهه هفتاد پیش آمد، مشکل عدالت اجتماعی در کشور ما به‌معنای واقعی کلمه ضربه خورد، شکاف طبقاتی به وجود آمد؛ ممکن است یک فوائدی داشت اما این ضررهای عمده را هم ما تحمل کردیم.

نکته سومی که باید به آن توجه کنیم و باور بکنیم، این است که سپردن کار به خارجی‌ها با توجه به بدقولی‌هایی که از آنها تا حالا دیده‌ایم، باید در حد اضطرار باشد، یعنی بعد از آنکه بکلی از امکانات داخلی مایوس شدیم، آن‌وقت البته برویم سراغ دیگران؛ امکانات داخلی را -که به نظر بنده امکانات بسیار زیادی است- مقدم بداریم.

نکته بعدی، ظرفیت‌های داخلی است که اشاره کردم. ظرفیت‌های داخلی بسیار زیاد است. یک مطالعه کارشناسی‌ای در بانک جهانی شده -این مساله ما نیست؛ یک مطالعه کارشناسی است که بانک جهانی این مطالعه را کرده- آنها می‌گویند: ایران مخزنی از استعدادهای انسانی و سرزمینی بهره‌برداری‌نشده است؛ توجه کنید! می‌گویند ایران به لحاظ عدم بهره‌برداری از استعدادهای انسانی و سرزمینی در رتبه اول جهان است؛ یعنی استعدادهای فراوانی در مقابل ما است که ما از اینها استفاده نکرده‌ایم، کوتاهی کرده‌ایم.

ظرفیت‌های انسانی و کثرت نیروهای قابل کار، به خصوص جوان و تحصیل‌کرده: ده میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی و بیش از چهار میلیون دانشجوی مشغول به تحصیل الان داریم. آن‌طوری که افراد مطلع و وارد از دوستان دولتی خودمان می‌گفتند، از لحاظ کثرت مهندسین، کشور یکی از کشورهای سطح بالا در دنیا و در سطح جهان است. از خیلی از کشورهای بزرگ و معروف، تعداد نسبی مهندسین ما بیشتر است؛ اینها ظرفیت‌هاست.

ظرفیت‌های سرزمینی: وسعت سرزمین، دسترسی به آب‌های بین‌المللی، تعداد همسایگان، بازار منطقه، مسیر حمل‌ونقل خارجی؛ اینها آن چیزهایی است که آن کارشناس‌های بانک جهانی گفتند. اینها امکانات سرزمینی‌ای است که ما از آن استفاده درستی نکرده‌ایم.

استعدادهای انسانی: تعداد جمعیت در سن کار و میزان تحصیلات و امثال اینها؛ همان کارشناس‌ها این را گفته‌اند که اگر ایران از این استعدادها بدرستی استفاده کند، جزو اقتصادهای پیشرو جهان به شمار خواهد آمد. این امکانات ماست و ما ثروت عظیمی در اختیار داریم.

[البته] در این محاسبه کارشناسی، ثروت‌های طبیعی ذکر نشده، ثروت‌های انسانی و ثروت‌های سرزمینی -امکانات و ظرفیت‌های سرزمینی- ذکر شده. مساله ظرفیت‌های طبیعی و ثروت‌های طبیعی هم یک مساله فوق‌العاده است. من یک‌وقتی در همین جلسه سال‌ها پیش گفتم ما که یک‌صدم جمعیت جهان را داریم، یک‌صدم از فلزات مهم و لازم و اساسی برای صنایع مورد احتیاج را اگر داشته باشیم کافی است، [ولی] بیش از یک درصد داریم؛ بعضی از چیزها را سه درصد داریم، بعضی از چیزها را چهار درصد داریم، بعضی از چیزها را پنج درصد داریم. رقم نفت و گاز که خیلی بالاست؛ ما در دنیا در درجه اولیم؛ در نفت چهارم، در گاز اول، در مجموع نفت و گاز [هم] در دنیا اولیم.

اینها امکانات ما است؛ ظرفیت‌های ما اینهاست؛ از این ظرفیت‌ها باید استفاده کرد، و می‌شود استفاده کرد؛ می‌شود نشست فکر کرد، تدبیر کرد، برنامه‌ریزی کرد. البته اینها چیزهایی نیست که به‌صورت نقد به دست بیاید؛ لابد مقداری زمان خواهد برد لکن هروقت شروع کنیم، بالاخره به نتیجه خواهیم رسید. ما اینجا دو سه هفته پیش یک جلسه‌یی تشکیل دادیم درباره مسائل اقتصادی کشور؛ روسای محترم سه قوه حضور داشتند، مسوولان فعال اقتصادی در بخش‌های دولت و مجلس و قوه قضاییه حضور داشتند؛ بحث نسبتا خوبی در آنجا شد، حرف‌هایی زده شد. البته بنده اقتصاددان نیستم؛ حرف‌ها متکی به حرف‌های کارشناس‌ها بود؛ مطالبی را گفتیم، یک ترتیبات شکلی‌ای قرار شد که انجام بگیرد. دوستان همین‌ها را باید دنبال کنند؛ الان من توصیه می‌کنم -روسای سه قوه تشریف دارند، همان آقایانی که در آن جلسه حضور داشتند، الان همه اینجا هستند- [اگر] همان چیزهایی را که آن شب صحبت شد و تصمیم‌گیری شد و تاکید شد، با جدیت دنبال کنید، قطعاً مسائل اقتصادی پیش خواهد رفت؛ ما تردید نداریم. من، بعد اطلاع پیدا کردم که دوستان اقتصاددان دولت هم تایید کردند همان چیزی را که آن شب اینجا صحبت شد و گفته شد و در جلسه به‌صورت تصمیم اعلام شد.

من عرض می‌کنم دشمن ما اتاق جنگ را برده است در وزارت خزانه‌داری؛ [اتاق] جنگ علیه ما به جای وزارت دفاع، وزارت خزانه‌داری آنهاست، به شکل فعال هم مشغولند. قبلا هم همین‌جور بود؛ سال ۹۰ و ۹۱ [هم] که آن تحریم‌ها را شروع کردند -به خیال خودشان تحریم‌های فلج‌کننده که به کوری چشم آنها نتوانست جمهوری اسلامی را فلج کند- فعال بودند؛ حتی وزیر امریکایی می‌رفت با یکایک روسای بانک‌های مختلف در کشورهای مختلف تماس می‌گرفت؛ یعنی این‌جور فعال بودند؛ شب‌وروز مشغول بودند. من عرض می‌کنم اینجا هم بایست ستاد مقابله با شرارت این دشمن در مجموعه اقتصادی تشکیل بشود؛ وزارت خارجه باید پشتیبانی کند، باید به‌صورت همراه کمک کند لکن باید در مرکز اقتصادی دولت این ستاد تشکیل بشود و این کار را دنبال کنند. البته اقتصاد مقاومتی علاج همه اینها است که باید با جدیت دنبال بشود؛ ولی امروز با توجه به کارهایی که دشمن دارد می‌کند، ممکن است یک بخش‌های خاصی از اقتصاد مقاومتی اولویت پیدا بکند که آنها را باید دنبال بکنند.

یک نکته دیگر در زمینه اقتصاد این است که اقتصاد دولتی جواب نمی‌دهد؛ مردم را باید وارد کرد، سیاست‌های اصل ۴۴ را باید جدی گرفت. به دولت قبل هم من همین حرف را می‌گفتم، به دولت جناب آقای روحانی هم همین را مکرر گفته‌ام، باز هم می‌گویم؛ سیاست‌های اصل ۴۴ را باید جدی بگیرید، باید بخش خصوصی را وارد میدان بکنید، باید کمک کنید به بخش خصوصی؛ این «صندوق توسعه ملی» برای همین است. همین‌که حالا آقای دکتر روحانی اشاره کردند که یک مقداری از پول ارز و درآمد ارزی به دولت داده نمی‌شود، این یعنی می‌رود داخل صندوق توسعه ملی. این صندوق توسعه ملی در اختیار دولت است و هیچ چیز این در خارج از دولت نیست؛ خود صندوق در اختیار دولت است، مسوولان صندوق را دولت نصب می‌کند، سیاست‌های صندوق، برداشت از صندوق، همه‌چیزش دست دولت است منتها در یک مواردی چون یک برداشت غیرقانونی برای دولت ضرورت پیدا می‌کند و فرصت اینکه بروند از مجلس اجازه بگیرند نیست، می‌آیند سراغ این حقیر، از این بنده مجوز می‌گیرند برای اینکه این پول را مثلا بردارند [برای] این کار، والا این صندوق در اختیار دولت است. این صندوق مهم است و توصیه موکد ما این است که این صندوق را برای مصارف جاری و هزینه‌های جاری کشور نباید صرف کرد؛ این فقط باید در اختیار فعالان اقتصادی بخش خصوصی قرار بگیرد برای اینکه بتوانند کار کنند. مساله را این‌جوری باید نگاه کرد و این‌جوری باید دید.

نکته بعدی در باب اقتصاد. اقتصاد نفتی -یعنی تکیه اصلی به فروش نفت خام- یکی از عیوب اساسی اقتصاد ما است؛ آن حرفی را که بنده بیست سال قبل گفتم و بعضی از مسوولان دولت‌های آن روز با نگه کردن چه‌جوری! یک لبخندی زدند و از آن عبور کردند که گفتم ما باید به جایی برسیم که هروقت اراده کردیم بتوانیم در چاه‌های نفتمان را ببندیم، بگوییم آقا، ما می‌خواهیم سه ماه نفت صادر نکنیم و این در اختیار ما باشد؛ ‌ای کاش می‌توانستیم؛ و این ممکن است، این را بعید نباید دانست؛ این چیزی است ممکن. حالا گفته می‌شود که مشتری‌ها از دست می‌روند و مانند این حرف‌ها؛ نه، راه‌هایی برای همه اینها وجود دارد. ما اسیر نفت نباشیم؛ امروز ما اسیر نفتیم، ما توی مشت نفتیم؛ نفت هم دست ما نیست. تولیدش دست ما است، [اما] قیمت‌گذاری‌اش دست دیگران است، امکان فروشش دست دیگران است، تحریمش به دست دیگران است؛ ما در واقع اسیر نفتیم، [ولی] نفت باید اسیر ما باشد، نفت باید در اختیار ما باشد؛ این یک سیاست قطعی است. نفت یک سرمایه ملی است. البته سال‌های طولانی‌ای خواهد گذشت تا این سرمایه تمام بشود اما خب تمام خواهد شد. ما عادت کرده‌ایم که نفت را یعنی این ذخیره ملی را از زیر زمین می‌آوریم بیرون و بدون هیچ ارزش افزوده‌یی می‌فروشیم. خب اقلاً کار کنیم، ارزش افزوده برایش درست کنیم؛ هم نفت را، هم گاز را -حالا [برای] گاز یک مقداری [ارزش افزوده در] پتروشیمی و مانند اینها درست می‌شود اما نفت همین‌جور دارد می‌رود- اینها اشکالات اساسی ماست. باید وابستگی را روزبه‌روز به نفت کم کنیم. این هم این نکته است.

نکته بعدی این است که اقتصاد دانش‌بنیان را اهمیت بدهیم. رشد شتابان اقتصاد به‌وسیله اقتصاد دانش‌بنیان [ممکن] خواهد شد. امروز ما امکانش را هم داریم؛ جوان‌های بسیاری هستند آماده، تحصیل‌کرده، باسواد که می‌توانند کارهایی انجام بدهند. گاهی می‌شنوید یا در تلویزیون می‌آیند یک کارآفرین جوان را نشان می‌دهند که آدم واقعاً لذت می‌برد، حظ می‌کند که این آمده وارد شده در یک مقوله‌یی -کشاورزی، دامداری، صنعت، صنعتها‌ی کوچک، خدمات و امثال اینها- با سرمایه کم شروع کرده و با پشتکار به یک جایی رسیده. [تولید] ثروت از راه فکر، از راه کارهای دانشی هم یک مساله‌ است.

نکته بعدی هم [اینکه] تولید داخل و کالای ایرانی را باید تقویت کنیم. حقیقتا بایستی به مساله حمایت از کالای ایرانی اهمیت بدهیم؛ این یک کار واجب است، کار ضروری و قطعی است. مسوولان دولتی، مسوولان بخش‌های مختلف، نیروهای مسلح -که خریدهای عمده برای آنها است، هزینه‌های مهم این‌طور چیزها به‌ عهده آنها است- سعی کنند که مطلقا از محصولات غیر ایرانی آنجایی که [محصول] ایرانی وجود دارد استفاده نکنند.

بعد هم مساله اقتصاد را همان‌طور که قبلا هم عرض کردم به برجام و امثال آن گره نزنیم؛ [اینکه] بگوییم «اگر برجام شد، اقتصاد مردم خوب خواهد شد، اگر برجام نشد اقتصاد خراب خواهد شد»، نخیر، برجام یک مقوله‌یی است، همان‌طور که گفته شد با این مقوله به یک شکلی باید مواجه شد؛ با قدرت، با عقل، با تدبیر باید مواجه شد؛ این را با اقتصاد مخلوط نکنید. این‌جور نگویید که اگر این نشد اقتصاد ما خراب خواهد شد؛ اگر این شد اقتصاد درست خواهد شد؛ خب شد، دیدید برجام تشکیل شد، اقتصاد هم درست نشد؛ اقتصاد به عوامل دیگری، عناصر دیگری احتیاج دارد؛ با این چیزها [درست نمی‌شود].

یک نکته بسیار مهم در اینجا این است که با سیاست ناامیدسازی و ایجاد توهم بن‌بست در کشور به‌شدت باید مبارزه بشود؛ این یک سیاست خصمانه امریکایی و غربی است که در کشور احساس بن‌بست به وجود بیاورند، ناامیدسازی کنند؛ انواع و اقسام کارها را هم برای این قضیه می‌کنند؛ با این سیاست بایست بجد مقابله بشود. تزریق احساس ناتوانی، ناامیدی، بیچارگی، سیاست قطعی دشمن است. هدف دشمن این است که آن احساس افتخاری را که ملت ایران دارد، از او بگیرند؛ با شایعه‌، با دروغ، با درشت کردن ضعف‌ها، با کوچک کردن موفقیت‌ها و پیروزی‌ها این احساس را بگیرند. ملت ایران امروز یک احساس افتخاری دارد؛ احساس می‌کند مستقل است، ایستاده است، معتبر است، آبرومند در دنیاست، صاحب نفوذ در منطقه است، ‌کارهای مهمی را انجام داده و انجام می‌دهد و انجام خواهد داد؛ ملت احساس افتخار می‌کنند، این احساس افتخار را می‌خواهند از ملت بگیرند، سلب کنند، پیروزی‌ها را شکست جلوه بدهند. ملت و مسوولان ما به‌ برکت انقلاب و به ‌برکت خودباوری ناشی از انقلاب حقیقتا نبوغ نشان داده‌اند از خودشان. در طول این سال‌های متمادی کارهای مهمی انجام گرفته؛ این‌همه ما گرفتاری داشتیم‌، جنگ داشتیم، تحریم داشتیم؛ این‌همه گرفتاری وجود داشته، در عین‌ حال شما ببینید در زمینه کشاورزی، در زمینه علم، در زمینه فناوری، در زمینه بهداشت و درمان، در ارتقای سطح آگاهی‌های عمومی در زمینه عزت بین‌المللی در مورد مردم‌سالاری واقعی و صحیح و مورد اطمینان، در مورد خدمات گسترده عمومی در سراسر کشور، چقدر کار در این کشور شده؛ حقیقتا آنچه انجام گرفته است، به‌معنای حقیقی کلمه بسیار مهم و قابل اعتناست. پیروزی‌ها را هم دشمن می‌خواهد شکست وانمود بکند برای اینکه حرکت و همت امیدوارانه را که حلال مشکلات کشور است می‌خواهند از بین ببرند و از دست ملت بگیرند.

کشور بحمدالله قوی است، جمهوری اسلامی بحمدالله قوی است؛ ما اگر ضعیف بودیم در مقابل ما این‌همه ساز‌وبرگ لازم نبود. شما می‌بینید دشمن یک جبهه درست کرده و با سازوبرگ متنوع وارد میدان شده؛ خب این برای چیست؟ اگر ما ضعیف بودیم که این‌همه خودکشان لازم نداشت که دشمن خودش را بکشد برای اینکه انواع و اقسام سلاح‌ها را وارد میدان بکند؛ سلاح نظامی، سلاح تبلیغاتی، سلاح اقتصادی و امثال اینها. پیدا است ما قوی هستیم دیگر؛ خب ما قوی هستیم و تلاش می‌کند و البته نمی‌تواند؛ به همان شکلی که مثال زدیم و قبلا عرض کردیم. هردفعه هم شکست خورده، این‌دفعه هم بحمدالله، باذن‌الله شکست خواهد خورد.

خلاصه عرض ما در باب مسائل اقتصادی کشور این است که کشور به برکت ظرفیت‌ها، توانایی غلبه بر مشکلات اقتصادی را به‌طور کامل دارد. ظرفیت‌ها را شناسایی کنیم، توانایی‌ها را احصا کنیم، تجربه‌ها را مدنظر قرار بدهیم و از همه اینها بالاتر، نصرت الهی را فراموش نکنیم. ما برای اعلاء کلمةالله داریم تلاش می‌کنیم، ما دنبال قدرت مادی و این چیزها نیستیم؛ ما می‌خواهیم اسلام سربلند بشود، ما می‌خواهیم شریعت اسلامی در جامعه تحقق پیدا کند؛ ما می‌خواهیم در دنیایی که مادیگری و فساد و انحراف‌های گوناگون از غرایز بشری آن را فراگرفته، یک حکومتی، یک جامعه‌یی، یک کشوری درست کنیم که با احکام دین اداره بشود؛ دنبال این هستیم. تا یک حدودی هم موفق شده‌ایم، در یک مواردی هم ناموفقیت داریم که تلاش می‌کنیم ان‌شاءالله در آن بخش‌هایی هم که موفق نبوده‌ایم موفق بشویم؛ هدف ما این است. با این هدف، نصرت الهی قطعی است؛ خدای متعال وعده کرده و وعده الهی هرگز خلاف درنمی‌آید.

آخرین نکته‌یی که عرض می‌کنم، یک مطلبی است راجع به سازمان ملل. سازمان ملل انصافا در طول این سال‌ها خوب عمل نکرده است؛ تحت نفوذ امریکا حرف زده، اقدام کرده و کار کرده که خب مشاهده کرده‌اید و دیده‌اید؛ یک دبیرکل، حرکت سعودی‌ها در یمن را محکوم کرد، فردای آن روز آمد، محکومیت خودش را محکوم کرد و پس گرفت! از او پرسیدند، گفت خب دیگر، فشار بود، فلان بود. فشار هم دوجور است: فشار پول و فشار زور؛ پول را قارون‌های خلیج ‌فارس با پول‌های نفتی تامین می‌کنند، زور را هم امریکا. سازمان ملل متاسفانه تحت ‌تاثیر امریکا قرار داشته. نسبت به جمهوری اسلامی هم که واقعا کوتاهی‌های زیادی داشته که باید جبران کند. آنچه من الان مطرح می‌کنم این است؛ چند مساله حقوق بشری در مورد امریکا وجود دارد که سازمان ملل جداً باید اینها را دنبال کند. این پرونده‌ها حل‌نشده است، تمام‌نشده است، نیمه‌کاره‌مانده است که بعضی‌ها اصلا از اول هم دنبال نشده.

این چند مساله، یکی مساله آتش زدن مرکز داوودی‌ها در زمان کلینتون است؛ این قضیه چرا دنبال نمی‌شود؟ یک عده‌یی، یک گروهی، وابسته به یک فرقه‌یی از فرق مسیحیت در یک خانه‌یی اجتماع کردند؛ دولتی‌ها به دلیلی با اینها مخالفت داشتند که آن دلیل ممکن است درست باشد، ممکن است غلط باشد؛ فرض می‌کنیم دلیل درست [باشد]؛ خب در این مورد چه‌کار می‌کنند؟ معمولا اینها را یا دستگیر می‌کنند یا می‌گیرند و می‌آورند؛ اینها این کارها را نکردند، خانه را آتش زدند و ده‌ها نفر زن، مرد، کودک، در این آتش‌سوزی زنده‌زنده سوزانده شدند و کشته شدند و رفتند! این چرا دنبال نمی‌شود؟ امریکا با یک‌چنین سابقه‌یی صلاحیت دارد که از لحاظ حقوق بشری به این‌و‌آن تذکر بدهد؟ سازمان ملل باید دنبال بکند. این یک مساله و یک پرونده حتمی و اساسی است که باید دنبال بشود.

مساله دوم مساله زندان گوانتانامو است؛ خب زندان گوانتانامو در مقابل چشم دنیاست؛ چرا امریکایی‌ها افرادی را گرفتند و چند سال در اینجا بدون محاکمه در سخت‌ترین شرایط نگه داشتند؟ یکی از علل پیروزی‌ اوباما این بود که در تبلیغات انتخاباتی‌اش وعده کرد که زندان گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد و نکرد! هشت سال در راس کار بود و این زندان باقی ماند، الان هم هست. اگر الان هم بفرض این زندان تعطیل بشود، سابقه این زندان و جنایاتی که در این زندان انجام گرفته، باید دنبال بشود؛ سازمان ملل باید این پرونده را دنبال کند. کسانی را -عمدتا از افغانستان و از بعضی جاهای دیگر- بگیرند، بیاورند، ببرند آنجا در آن شرایط سخت نگه دارند، با دستبند، پابند، چشم‌بند، با وضع تغذیه بسیار نامناسب و وضع زیستی بسیار بد اینها را چند سال نگه دارند. اینها شوخی است؟ این را باید سازمان ملل حتما دنبال کند.

یکی مساله زندان ابوغریب عراق است. شکنجه‌هایی که در زندان ابوغریب عراق انجام گرفته است، شکنجه‌هایی است که در دستگاه‌های شکنجه دنیا مثل رژیم صهیونیستی و مانند آن -که سرآمد شکنجه‌گری هستند- کم‌نظیر است؛ یا دستگاه شکنجه‌گری زمان رژیم پهلوی که سررشته‌دار آنها هم اسراییلی‌ها بودند؛ شکنجه‌هایی که در زندان ابوغریب شد، از همه آنها بدتر و بالاتر بود. خب حالا امریکایی‌ها اخراج شدند از آنجا، زندان ابوغریب دست خود عراقی‌ها افتاد، اما پرونده، پرونده است، بایستی دنبال بشود؛ یک مساله بسیار مهم است. شبیه زندان ابوغریب زندانی بود در افغانستان -زندان امریکایی مستقر در افغانستان که در اختیار دولت افغانستان نبود، در اختیار امریکایی‌ها بود- که افغان‌ها شکایت می‌کردند، مسوولان افغان ناراحت بودند، به ما هم گفتند و همه می‌دانستند این را. همان کارهایی که در زندان گوانتانامو و ابوغریب می‌شد، در این زندان افغانستان هم انجام می‌گرفت. در اروپا هم زندان‌هایی داشتند که حالا آنها را ما خیلی مطلع نیستیم.

یکی از پرونده‌هایی که باید سازمان ملل حتما دنبال بکند، آزادی فروش سلاح در امریکاست که [با آنها] این‌همه جنایت دارد انجام می‌گیرد. می‌شنوید دیگر؛ می‌بینید دیگر؛ هر روز در مدرسه، در دانشگاه، در بازار، در خیابان، یک نوجوان، یک جوان، یک مرد، یک زن، براثر یک عارضه -یا اعصابش خراب است یا دیوانه است یا مشکل شخصی دارد- یک عده‌یی را به رگبار می‌بندد، ده نفر، هشت نفر، بیست نفر، کمتر، بیشتر، خانواده‌ها را داغدار می‌کند. چرا جلویش را نمی‌گیرند؟ علت این است که کمپانی‌های فروش سلاح مانع این کارند و دولت‌های امریکا تحت نفوذ این کمپانی‌هایند. این موضوع بسیار مهمی است و باید سازمان ملل در این مساله ورود کند و آن را دنبال بکند. این هم یک مساله است.

یک مساله دیگر هم رفتار جنایت‌بار دولت امریکا و پلیس امریکا با سیاه‌پوست‌هاست. متهم سیاه‌پوست یا مظنون سیاه‌پوست، محکوم به انواع سختی‌ها است، حتی مرگ؛ هیچ اشکالی ندارد! بعد هم می‌آیند در یک دادگاهی یک سرهم‌بندی‌ای می‌کنند و جانی قاتل را رها می‌کنند، آن بیچاره هم خونش به هدر می‌رود. این هم قابل پیگیری است.

[یکی هم] مساله ایجاد داعش که همین رییس‌جمهور کنونی امریکا در تبلیغات انتخاباتی‌اش این را صریحا گفت. البته قبلا هم ما اطلاع داشتیم؛ گفته بودند که امریکایی‌ها در ایجاد داعش نقش داشتند و آنها تحریک‌کننده این مساله بودند؛ البته در یک جاهایی باواسطه بود، جاهایی واسطه هم نبود. ما اطلاع داشتیم که در موارد گوناگونی در عراق، اینها به داعش کمک می‌کردند و در فروش نفت به‌وسیله داعش و فرار سران داعش از محاصره‌هایی که احیاناً پیش می‌آمد، در همه اینها امریکایی‌ها به آنها کمک کردند. و کمک به رژیم صهیونیستی در کشتارها که آخرینش همین کشتار اخیر در غزه است.

[یکی هم] کمک به [دولت] سعودی در کشتار یمن و کمک به حکومت بحرین در جنایت‌هایی که نسبت به مردم می‌کنند. اینها چیزهایی است که سازمان ملل باید در اینها ورود کند. سازمان ملل اگر سازمان «ملل» است، اگر سازمان وابسته به رژیم امریکا نیست، باید در این قضایا ورود بکند. اینها کارهایی است که سازمان ملل باید انجام بدهد. آیا اینها توقع زیادی است؟

سخن جمهوری اسلامی، متین و مستدل و قابل اثبات است. در همه این زمینه‌هایی که گفتیم، اگر امریکا را متهم می‌کنیم، دلیل اثبات‌کننده متقن داریم؛ اگر نسبت به اروپا بی‌اعتمادیم، دلیل متقن داریم؛ اگر نسبت به مسائل اقتصاد داخلی معتقدیم که باید به ظرفیت داخلی اعتماد کرد و تکیه کرد، دلیل متقن پشت سرش هست؛ این چیزهایی هم که از سازمان ملل خواستیم، همه با ادله متقن است. همین اتقان، همین استدلال درست و دقیق، چیزی است که جمهوری اسلامی را به فضل الهی تا امروز، با قدرت، با استحکام نگه داشته است و استحکام جمهوری اسلامی بیشتر شده است و امروز قابل مقایسه با بیست سال پیش و سی سال پیش نیست و بمراتب قوی‌تر است؛ و ان‌شاءالله بعد از این هم این حرکت به سمت اقتدار جمهوری اسلامی بیشتر خواهد شد؛ همراه با استحکام ساخت داخلی و صحت رفتار مسوولان با مردم در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و غیره. امیدواریم خداوند متعال ما را کمک کند که بتوانیم در آن جهتی که گفتیم و می‌خواهیم، حرکت کنیم.

پروردگارا! به محمد و آل محمد جمهوری اسلامی و ملت ایران را روز‌به‌روز سربلندتر بفرما. پروردگارا! مسوولان دلسوز و علاقه‌مند و خدمتگزار را تایید و تقویت بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد روح امام بزرگوار ما را با اولیائت محشور بفرما؛ شهدای عزیز این راه را با شهدای صدر اسلام محشور بفرما؛ ما را عاقبت بخیر بفرما؛ ماه رمضان را برای ما، ماه اعتلاء معنوی و صفای روحی و معنوی قرار بده. پروردگارا! آنچه گفتیم و شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده و آن را از ما به کرمت قبول بفرما.

والسلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته