سایهروشنهای حمایت واقعی از تولید داخلی
رضا مسعودنیا
عضو هیات رییسه نظام پزشکی البرز
بعد از نامگذاری سال 97 به عنوان سال حمایت از کالای ایرانی؛ یکبار دیگر دامنه وسیعی از اخبار، گزارشها، تحلیلها و... درباره این ضرورت غیر قابل انکار در ویترین رسانههای گروهی نشستند که در هر یک از آنها تلاش شده بود تا از منظری متفاوت به ابعاد و زوایای گوناگون این موضوع سرنوشتساز پرداخته شود. گزارشها و تحلیلهایی که هر چند تلاش میکنند تا بخشی از مشکلات تولید در ایران را مورد ارزیابی تحلیلی قرار دهند اما به دلیل عدم شناخت کافی معمولا راهکارهای مناسبی برای بهبود اوضاع ارائه نمیکنند.
اما به نظرم نکتهیی که در میان این مجموعه عظیم از اظهارنظرها هنوز به آن به اندازه کافی توجهی نشده بستری است که در جریان آن ایده حمایت از کالای ایرانی به عنوان یک سوژه ذهنی تبدیل به یک عینیت میشود که قابلیت عملیاتی شدن هم دارد. به عبارت روشنتر برای عملیاتی ساختن ایده حمایت از تولید داخلی چه راهکارها و ضرورتهایی را باید مورد توجه قرار داد تا در نهایت و در پایان سال 97 زمانی که به مسیر طی شده در 12ماه گذشته نگاه انداخته میشود؛ این نتیجه برداشت شود که مجموعه ارکان و نهادهای مسوول کشور توانستهاند، قدم بلندی برای رسیدن به این مقصود بردارند.
1-به عنوان فردی که بیش از 3دهه از نزدیک هم در حوزه تشکلهای اقتصادی و بهداشتی فعالیت کردهام و هم در ساختار تولید فعال بودم. فکر میکنم که مدیران کشورمان برای تحقق ایدههایی که در فضای اقتصادی کشور طرح میشود؛ بیشتر از هر عامل دیگری احتیاج به اعتماد به نفس و دانش کافی و در نهایت عملگرایی دارند؛ بدون این دو عامل کلیدی رسیدن به اهداف و چشماندازهای تعیین شده بیشتر به یک رویای در دوردست شبیه است تا واقعیتی که بتوان روی آن حساب جدی باز کرد. مدیران تصمیمساز کشور در بخشهای اقتصادی و عمرانی باید شجاعت لازم برای اتخاذ بهترین تصمیم در مواقع ضروری را داشته باشند. بدون این شکل از مدیریت نمیتوان از تولیدکننده توقع داشت که بدون ایجاد بستر مناسب وارد میدان تولید شود؛ مواد اولیه گرانقیمت را تهیه کند؛ برای دامنه وسیعی از جوانان و متخصصان اشتغالزایی کند؛ اقلام باکیفیت تولید کند؛ بازاریابی محصولات خود را انجام دهد و در نهایت بدون حمایتهای لازم دست به صادرات و ایجاد ارزش افزوده بزند. در این چرخه که بخش کوچکی از آن ذکر شد تمام بار تامین نقدینگی و مواد اولیه، تولید، ایدهپردازی، بازاریابی، توزیع و صادرات به دوش تولیدکننده است و نهادهای مسوول در حوزههای اقتصادی نه تنها کمکی به تولیدکنندگان نمیکنند بلکه در مواردی خود به عاملی بازدارنده نیز بدل میشوند. برای درک بهتر این چرخه معیوب بد نیست، روایتهایی از تولید در بخشهایی دارویی و بهداشتی را با هم مرور کنیم.
2-لطفا فضایی را تصور کنید که در آن شرکتهای تولیدی داخلی تلاش میکنند با وجود مشکلات فراوانی که پیش پای آنها قرار گرفته به تولید اقلام مورد نیاز کشور بپردازند؛ در چنین شرایطی تولیدکننده ابتدا برای تامین مواد اولیه نیازمند نقدینگی است؛ به بانک مراجعه میکند و با شرایط دشوار اقدام به تامین نقدینگی میکند. تسهیلاتی که معمولا به نسبت تسهیلات کشورهای همسایه که اغلب در حال توسعه هستند (و نه کشورهای توسعه یافته) دارای سودهای کلانی است. با وجود این شرایط تولیدکننده تسهیلات را با تمام مشکلات اخذ میکند تا چرخ واحد تولیدی همچنان بچرخد و دهها کارگر و نیروی تخصصی که در این واحد کار میکنند؛ دچار بحران بیکاری نشوند. اغلب تسهیلات اخذ شده در واحدهای تولیدی صرف مواد اولیه و دستمزد کارکنان میشود. پرسشی که با این توضیحات به ذهن خطور میکند، آن است که با وجود تمام وعدههای داده شده چرا هنوز ساز و کار مناسبی برای تامین مطلوب نقدینگی واحدهای تولیدی طراحی و اجرا نشده است؟
3- بعد از مرحله تامین مواد اولیه و نقدینگی و با مشقات فراوان نوبت به تولید محصولات است. محصول تولید میشود. این محصولی که با این مشقات تولید شده
در اختیار شرکتهای پخش گذاشته میشود تا با توزیع مناسب این محصولات تولید شده داخلی در اختیار مصرفکننده قرار بگیرد. این شرکتهای توزیع که معمولا به نهادهای پرنفوذ متصل هستند با شرایط اقساطی اجناس تولید شده را خریداری میکنند؛ شرایطی که معمولا تولیدکننده ایرانی را با ضرر و زیان وسیعی مواجه میکند و حتی به اندازه سرمایهگذاری اولیه هم سودآور نیستند. در قراردادی که با این شرکتهای توزیعکننده بسته میشود؛ حداکثر زمان بازپرداخت اجناس خریداری شده 270روز است؛ اما با وجود این زمان تعیین شده این شرکتهای توزیعکننده به دلیل نفوذی که در دستگاههای خاص دارند از بازپرداخت وجه قرارداد سر باز میزنند. زمانی که تولیدکننده پیگیری میکند، معمولا پاسخ مناسبی به دست نمیآورد. از شما میپرسم؛ با چنین چرخه و سیستمی تولیدکننده چگونه میتواند حیات اقتصادی کسب و کار خود را تضمین کند؟
4-رییسجمهوری و مقامات ارشد کشور بارها در صحبتهایشان به این نکته اشاره کردهاند که برای توسعه پایدار باید بخشهای مختلف اقتصادی از بخش خصوصی واقعی حمایت کنند. این حرفها بسیار زیبا و اثرگذار است؛ اما باید به این واقعیت اشاره شود که در عمل حمایتی از تولیدکننده صورت نمیگیرد. این روایت که بخشهای کوچکی از آن در این یادداشت اشاره شد؛ مشتی از خروار است که این روزها رسانهها کمتر به آن توجه میکنند، معمولا آنچه در رسانهها بازتاب پیدا میکند، اظهارنظر مسوولانی است که با کلمات زیبا و اغواکننده از حمایت از بخش خصوصی و تولید داخلی صحبت میکنند؛ اما اگر از آنها پرسیده شود که برای حمایت واقعی از بخش خصوصی و تولید داخلی چه راهکارهایی را در عمل پیادهسازی کردهاند، معمولا پاسخی ندارند. هرچند این نوشتار هم به تنهایی قادر نیست مسوولان را متوجه مشکلات تولیدکنندگان داخلی کند؛ اما فرصتی است برای یک مکث کوتاه روی وعدههایی که داده شده، اما عملیاتی نشده است؛ آقایان لطفا بخش خصوصی اقتصاد را دریابید. در آینده درباره ابعاد مختلف موضوع بیشتر بحث میکنیم.