تحقق آرزوی دیرینه زنان بعد از 40 سال
آزاده کاری |
از حدود 200متر مانده به درب غربی استادیوم آزادی صدای بوق ممتد تماشاگرانی که بخشی از راه را پیاده به سوی ورزشگاه میروند یک لحظه قطع نمیشود. هر چه به ورزشگاه نزدیک میشویم بر شدت ازدحام، شلوغی و سر و صدا هم افزوده میشود. زنان زیادی جلو در ورودی استادیوم ایستادهاند و میخواهند نخستین ورود خود به استادیوم 100هزار نفری را با سر در ورزشگاه عکس بگیرند و به احتمال زیاد در صفحات خود در فضای مجازی با دوستانشان به اشتراک بگذارند. اگر از بازی ایران و اسپانیا فاکتور بگیریم خیلیها مانند من برای نخستین بار است که این حضور را تجربه میکنند. شاید به همین دلیل است اکثر کسانی بوق به دست گرفته و فریاد میزنند، خانمها هستند. به ورودی جنوبی رسیده و از کریدور باریکی عبور میکنیم. سر و صداها یک لحظه قطع نمیشود و این برایم آزاردهنده است. حتی فکر میکنم اگر همین طور بوق زدنها ادامه پیدا کند، نمیتوانم تحمل کنم. در انتهای کریدور برای نخستین بار زمین چمن ورزشگاه را میبینم. خوشحالی، هیجان، نگرانی و استرس تمام حسهاییاند که ناگهان به من هجوم میآورند و برای چند ثانیه گیجام میکنند. ایستادهام و رو به رویم چمن ورزشگاه و زنان و مردانیاند که برای نخستین بار در کنار یکدیگر به تماشای مسابقه فوتبال نشستهاند. چشمم که به زمین چمن ورزشگاه میافتد دیگر هیچ چیز آزاردهنده نیست فقط هیجان است و امید و شوق بردن که حاصل نشد. هر چند نتیجه همانی نشد که همه آرزویش را داشتیم اما حضور زنان در ورزشگاه اتفاق مهمی بود که سالها انتظار آن را داشتیم. بارها زنان به امید دیدن بازیها از نزدیک و نه از نمایشگرهای تلویزیون ساعتها پشت درهای استادیوم ماندند و حضور خود را فریاد زدند. فریادهایی که گاهی با برخوردهای تند از سوی مسوولان راه به جایی نبرد. البته عدهیی از دختران با تغییر چهره و هویت خود و نیز تحمل استرس و اضطراب فراوان پا به این مکان کاملا مردانه گذاشتند و حق خود را با تغییر هویتشان طلب کردند اما همه اینها راه به جایی نبرد و ما ماندیم و یک دنیا حسرت. حسرتی که با نخستین حضورم در ورزشگاه دو چندان شد و این سوال پر رنگتر که چرا این همه سال نیمی از شهروندان اجازه حضور در ورزشگاه نداشته و تجربه این همه هیجان از آنها دریغ شده است. این حسرت زمانی که خواهرزاده 12سالهام خوشحال از اینکه بازی را در ورزشگاه میبیند به خوش شانسی خودش اشاره کرد و گفت «من در 12سالگی به استادیوم آمدم و تو در 30سالگی» رنگ و بوی دیگری گرفت. تنها دلیلی که مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها عنوان میکنند، جو نامناسب ورزشگاههاست اما تجربه ثابت کرده در مکانهای عمومی حضور خانمها در کنار مردان فضا را تلطیف میکند و جو خانوادگی میشود. در مجموع میتوان گفت، جام جهانی 2018 فرصت خوبی بود تا برای نخستین بار زنان هم در کنار مردان حضور در ورزشگاه را تجربه کنند و بالاخره بعد از گذشت 40سال به این آرزوی دیرینه خود برسند. پخش بازی ایران و اسپانیا و ایران و پرتغال در استادیوم آزادی اتفاق مهمی بود که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. در فضایی کاملا شاد و مفرح بدون بروز هیچ مشکلی 90دقیقه خانوادهها در کنار یکدیگر به تماشای بازی نشستند و هیچ مسالهیی هم پیش نیامد. اتفاقی که میتواند آغازگر مسیری مهم برای آینده باشد. آیندهیی که شرایط حضور زنان در استادیوم برای دیدن بازیهای فوتبال نه از روی صفحه نمایشگر بلکه روی زمین فراهم شود.