اولویتهای توسعه صادرات صنعتی
تعادل|
آیا برآورد سهم هر یک از صنایع تولیدی در کشور از میزان تولیدات و صادرات صنعتی، میتواند معیاری مناسب برای حمایت از آن صنایع به دست دهد؟ این پرسشی است که پاسخ درست به آن، میتواند نه فقط سبد صادرات صنعتی ایران را سنگینتر کند، که به حمایتهای دولتی از صنایع مختلف هم جهت دهد. بر اساس گزارشی که توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی منتشر شده، پنج گروه فعالیت صنعتی، شامل «صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی»، «صنایع تولید زغال کک، پالایشگاههای نفت و سوخت هستهیی»، «تولید فلزات اساسی»، «صنایع مواد غذایی و آشامیدنی» و «تولید سایر محصولات کانیهای غیرفلزی» روی هم حدود 93 درصد از تولیدات صنعتی کشور و حدود 94 درصد از صادرات صنعتی کشور را در بازه زمانی 1390 تا 1392 تشکیل میدادند. این در حالی است که با توجه به برآوردی که از شاخصهای ثانویهیی همچون «سهم درآمد صادراتی در ارزش فروش»، «قابلیت رشد درونزا» و «ظرفیتهای سرمایهگذاری تشکیل شده در رشته فعالیتهای صنعتی» وجود دارد، حمایت از پنج گروه فعالیت صنعتی مورد اشاره در بالا، الزاماً به حصول بالاترین میزان تولیدات و صادرات صنعتی نخواهد انجامید. افزون بر این، به نظر میرسد که تمرکز صرف بر محرکهای موجود رشد صادرات صنعتی کشور (صنایع پالایشگاهی، شیمیایی و فلزات اساسی) کفایت نمیکند و لازم است با توجه به شاخصهای بررسی شده، رشتههای دیگر نیز جزو اولویتهای سرمایهگذاری لحاظ شوند.
اینکه کدام رشته فعالیتهای صنعتی در کشور میتوانند بازارهای صادراتی را فتح کنند، پرسشی نیست که به سادگی بتوان به آن پاسخ داد. برخی شاخصهای تجاری، میتوانند نشاندهنده روندی باشند که صادرات صنعتی را به بلوغ میرساند و رشد میدهد. به عنوان مثال، سهم درآمدهای صادراتی از ارزش فروش (به عنوام متغیر جایگزین درجه اتکای رشته فعالیتهای صنعتی به بازارهای صادراتی) مقایسه درجه اهمیت هر یک از رشته فعالیتها بر حسب سهم از تولید صنعتی و سهم از صادرات صنعتی (رابطه مبادله ارزش تولیدات صنعتی بر حسب قیمتهای داخلی و صادراتی)، سهم مواد اولیه وارداتی از ارزش ستانده رشته فعالیت، سهم مواد اولیه وارداتی از کل مواد اولیه، متوسط ارزش نهادهها به ستانده (به عنوان متغیر تعیینکننده شدت وابستگی رشته فعالیتهای مورد بررسی به مواد اولیه و قابلیت درون زایی رشد در آن بر حسب میزان وابستگی به واردات مواد اولیه) و سهم رشته فعالیتهای صنعتی از طرحهای سرمایهگذاری (به عنوان نشانگری از جا به جاییهای عرصه فعالیتهای صنعتی در آینده) شاخصهایی هستند که سیاستگذار میتواند با توجه به آنها، بر اساس مزیت نسبی صنعتی دست به اقدام بزند.
پیش قراولهای صنعتی در ایران
با یک بررسی اولیه از آمارهای تولید و صادرات صنعتی در دوره زمانی 1390 تا 1392، مشخص میشود که بیش از 50 درصد تولید و صادرات صنعتی در بخش «تولید موارد و محصولات شیمیایی» محقق شده است. بر این اساس، به عنوان نمونه، شاخص تولید و صادرات صنعتی برای «تولید فلزات اساسی»، به ترتیب حدود 11 درصد و 9 درصد بوده است. پنج گروه فعالیت صنعتی، شامل «صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی»، «صنایع تولید زغال کک، پالایشگاههای نفت و سوخت هستهیی»، «تولید فلزات اساسی»، «صنایع مواد غذایی و آشامیدنی» و «تولید سایر محصولات کانیهای غیر فلزی» روی هم حدود 93 درصد از تولیدات صنعتی کشور و حدود 94 درصد از صادرات صنعتی کشور را تشکیل میدهند.
با این همه، اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا همین پنج رشته فعالیت صنعتی را باید به عنوان اولویت سرمایهگذاری در نظر گرفت؟ به عبارت دیگر، آیا باید به حمایت از سرمایهگذاری در صنایعی پرداخت که از دیرباز نقطه اتکای صادرات صنعتی کشور بودهاند، یا آنکه سهم صنایع کم اهمیتتر (به لحاظ سهم از درآمدهای صادراتی) که به دلیل عدم حمایت و بیتوجهی بخش دولتی تاکنون سهم ناچیزی از صادرات صنعتی را به خود اختصاص داده اما ظرفیتهای توسعه قابل توجهی دارند، باید مورد شناسایی و حمایت در زمینه سرمایهگذاری قرار بگیرند؟
شاخصهای سهگانه
پاسخ این است که برای حمایت از صنایع، باید به شاخصهای متنوعی توجه کرد، از جمله اینکه سهم درآمد صادراتی در ارزش فروش گروه صنعتی مورد نظر چقدر است؟ شاخص «سهم درآمد صادراتی در ارزش فروش»، در واقع درجه اتکای فعلی رشته فعالیتهای صنعتی را به بازارهای صادراتی نشان میدهد. آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران نشان میدهد بالاترین میزان این شاخص مربوط به فعالیت دباغی و عمل آوردن چرم و ساخت کیف با سهم 37.95 درصدی است. پس از آن، تولید موارد و محصولات شیمیایی و سایر محصولات کانی غیر فلزی، به ترتیب با سهم 35.68 درصدی و 10.89 درصدی، در رتبههای دوم و سوم قرار میگیرند. این در حالی است که صنعت دباغی و عمل آوردن چرم و ساخت کیف اگرچه بالغ بر 38 درصد اتکا به بازارهای صادراتی دارد، اما به واسطه سهم بسیار پایین از تولید صنعتی (0.16 درصد)، نقش تاثیرگذاری در درآمدهای صادراتی صنعتی کشور نداشته است (62, 0 درصد) . این موضوع، پتانسیل بالای این صنعت در صورت گسترش سرمایهگذاری در ارتقای درآمدهای صادراتی را نمایان میسازد. نکته دیگر نیز با مقایسه سهم این رشته فعالیت از ارزش تولید صنعتی و صادرات صنعتی به دست میآید. بهطور دقیقتر، در رقابت میان سایر رشته فعالیتهای صنعتی، این رشته فعالیت سهم بالاتری را از درآمد صادراتی در مقایسه با ارزش تولید به دست میآورد. (به ترتیب، 0.62 درصد در برابر 0.16درصد). اگر چه هر دو این نسبتها کوچک هستند، اما مشخص میشود قیمت نسبی فروش این محصول در بازارهای صادراتی به نسبت بازارهای داخلی مناسبتر بوده است. مجموع این موارد مبین پتانسیل بالای گسترش سرمایهگذاری در این صنعت (به شرط تامین مکفی صنایع بالادست) است. شاخص دوم، «قابلیت رشد درون زا» نام دارد. بر این اساس، با تحلیل شاخصهای ناظر بر قابلیتهای رشد درون زا، میتوان به درجه تاثیرپذیری ساختار تولیدی صنعت مورد نظر از تحولات قیمتهای جهانی (در بخش نهادههای تولیدی) و در نتیجه امکانپذیری یا عدم وجود امکان برنامهریزی بلند مدت در رابطه با گسترش سرمایهگذاری، تولید و در نتیجه صادرات در صنعت مربوطه پرداخت. بر این اساس، در مورد رشته فعالیتهای صنایع دباغی و عمل آوردن چرم و ساخت کیف، چوب و پوشاک نیز اگرچه درجه وابستگی به مواد اولیه پایینی دارند، سهمی کمتر از نیم درصد به لحاظ ارزش ستانده در کل ستانده صنعت را از آن خود کردهاند. در واقع میتوان گفت از پتانسیلهای نهفته در این صنایع، در بازارهای داخلی به صورت محدود بهرهگیری شده است.
شاخص سوم، «ظرفیتهای سرمایهگذاری تشکیل شده در رشته فعالیتهای صنعتی» است. شواهد حاکی از آن است که در سالهای 1385 تا 1392، عمده ظرفیتهای ایجاد شده (حدود 63 درصد) در صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی، کانیهای غیر فلزی، فلزات اساسی و مواد غذایی و آشامیدنی که سهم بالایی از تولید و صادرات صنعتی را به خود اختصاص دادهاند، صورت گرفته است. از دیگر سو، صنایع دارای پتانسیل صادراتی بالقوه مانند دباغی و عمل آوردن چرم و ساخت کیف و تولید چوب و محصولات چوبی، همچنان مغفول ماندهاند. نکتهیی که در این مورد وجود دارد آن است که با توجه به روندهای تقاضا و نیز با آگاهی از افزایش ظرفیتهای تولیدی سایر کشورها، به ویژه کشورهای منطقه، حضور ایران در بازارهای صادراتی هدف گذاری شده طی سالهای آتی با تهدیدات جدی رو به رو خواهد بود. از آنجا که در رشته فعالیت تولید مواد و محصولات شیمیایی (پتروشیمی) اغلب سرمایهگذاریها معطوف به صنایع بالادستی است و در این حوزهها نیز ظرفیتهای جهانی جدیدی ایجاد شده که حتی در مورد محصولات اصلی صادراتی کشور نیز چالشهای جدی قابل ملاحظه است، لذا به نظر میرسد حمایت از سرمایهگذاریهای صنعتی صادراتگرا باید طیف متنوعتری از صنایع را پوشش دهند.
کدام صنایع برای ایران مناسبترند
تحلیلهای مربوط به تحولات زیربخشی در بخش صنعت کشورهای بزرگ نشان میدهد که تحولات کیفی (فناوری) در این بخش با افزایش درآمد سرانه این کشورها صورت گرفته است. با این همه، طبق بررسیهای موسسه مک کینزی، در هر مرحله از توسعه، احتمال حرکت وفق مسیرهای معمول در جهان بیشتر است. با این توصیف، توجه به اولویتهای تولید صنعتی کشور در محدوده متوسط درآمد سرانه اقتصاد ایران میتواند مبنایی هرچند جزئی برای انتخاب اولویتهای سرمایهگذاری به دست دهد. از آنجا که درآمد سرانه ایران در سال 2015 معادل 6500 دلار قرار دارد. صنایع زیر، به عنوان صنایع مطرح در محدوده درآمد سرانه 5000 تا 7000 دلار، میتوانند به ترتیب به عنوان مبنای اولویت سرمایهگذاری مورد توجه قرار گیرند: صنعت تولید مواد غذایی و آشامیدنی، صنعت تولید فلزات اساسی، صنعت تولید منسوجات، صنعت تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی، صنعت تولید مواد و محصولات شیمیایی، صنعت تولید وسایل نقلیه موتوری، صنعت پوشاک، صنعت تولید مواد لاستیکی و پلاستیکی و صنعت کانیهای غیر فلزی. بررسی نکات فوق نشان میدهد که در تعیین اولویتها، ضمن آنکه باید به عملکرد صادراتی هر یک از رشته فعالیتها توجه کرد، باید ظرفیتهای موجود هر رشته فعالیت و قدرت رشد درون زای آن نیز مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، بدیهی است که تمرکز صرف بر محرکهای موجود رشد صادرات صنعتی (صنایع پالایشگاهی، شیمیایی و فلزات اساسی) کفایت نمیکند و لازم است با توجه به شاخصهای بررسی شده، رشتههای دیگر نیز جزو اولویتهای سرمایهگذاری لحاظ شوند. بر این اساس، میتوان به برخی صنایع دارای مزیت نسبی اشاره کرد. به عنوان مثال، صنایع غذایی را میتوان در زمره صنایع «غیر منبع محور» در نظر گرفت که از دیگر سو، صنعتی است با درجه پایین وابستگی به مواد اولیه وارداتی، برخوردار از سهم بالای درآمدهای صادراتی و البته اتکای محدود به بازارهای صادراتی. بدیهی است که سرمایهگذاری جهت ارتقای برندسازی و بسته بندی در این رشته فعالیت میتواند بخش بزرگتری از تولیدات این رشته فعالیت را روانه بازارهای صادراتی کند. در گروه صنایع «منبع محور» نیز میتوان به صنایع شیمیایی اشاره کرد. این صنعت، صنعتی است برخوردار از مزیت منابع طبیعی ارزان. به عنوان نمونهیی از صنایع شیمیایی، میتوان به تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت اشاره کرد که بیش از نیمی از ظرفیت تولیدی آنها به صادرات اختصاص یافت.