قتل میرزاده عشقی به دست عوامل رضاخان

۱۳۹۷/۰۴/۱۲ - ۰۰:۱۱:۲۳
کد خبر: ۱۲۴۸۱۸
قتل میرزاده عشقی به دست عوامل رضاخان

دوازدهم تیر 1303 محمدرضا کردستانی مشهور به میرزاده عشقی شاعر دوره پهلوی که به سرودن شعر علیه دستگاه حکومتی شهرت داشت و در تهران روزنامه قرن بیستم را که دارای مقاله‌ها و شعرهای تند ضد هیات حاکمه بود، منتشر می‌کرد به دست عوامل رضاخان به قتل رسید.

94 سال پیش در یکی از روزهای گرم تابستانی تیرماه در تهران میرزاده عشقی، روزنامه‌نگار و مدیر نشریه قرن بیستم به دستور رییس اداره تامینات نظمیه ترور شد. مرگ عشقی از آن زمان تاکنون به یکی از نمادهای آزادی بیان در دوره‌های مختلف تبدیل شد. عشقی چندبار در طول عمرش سراغ روزنامه رفت.  اولین‌بار روزنامه‌یی را در همدان منتشر می‌کرد با نام «عشقی» که چندان نپایید، اما در فواصل روزنامه‌نگاری بین همدان و استانبول و تهران در رفت و آمد بود. او در روزنامه‌ها و مجلات مطالبی می‌نوشت که عمدتا موضوعشان اجتماعی بود. مهم‌ترین روزنامه‌یی که در آن می‌نوشت و خودش هم منتشرش می‌کرد، روزنامه «قرن بیست» بود؛ روزنامه‌یی با قطع بزرگ و در چهار صفحه. عمرش خیلی کوتاه بود.  قرن بیستم که چند سالی است عمرش به سر آمده، برای شاعران ایرانی پر بوده از حادثه‌های غریب و تجربه‌های جدید. درست است که تا یک سده قبل در این سرزمین آنچه فراوان بود، شاعر بود و دیوان شعر، اما نه آن شاعران مردمی بودند و نه شعرشان. مرادم از شاعر مردمی و شعر مردمی آن چیزی نیست که در این سال‌ها در دهان سیاست‌بازان افتاده است. مرادم این نیست که شاعر الزاما باید در بین مردم بپلکد و با آنها هم کاسه شود تا به او شاعر مردمی بگویند.

در سال 1302 که نغمه جمهوری‌ساز شد، عشقی با وجود روشنفکر بودن با آن ساز مخالفت گذاشت و در مقاله‌یی به عنوان جمهوری قلابی مخالفت خود را نشان داد و در نخستین شماره روزنامه کاریکاتور قرن بیستم که در همان سال دایر کرده بود چندین کاریکاتور و شعر تند مبنی‌بر هزل بودن جمهوری و جمهوری‌خواهان درج کرد.

میزان مخالفت او به آنجا رسید که شهربانی وقت دستور توقیف روزنامه را صادر و تمام نسخه‌های آن را از سطح شهر جمع‌آوری کرد. عشقی نیز در خانه خود به دست دونفر ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان شهربانی جان سپرد. عشقی زمان مرگ تنها سی و یک سال داشت. عمر کوتاه عشقی در این شعر از او که مدتی پیش از مرگش سروده شد خودش را نشان می‌دهد: باری از این عمر سفله سیر شدم سیر/

تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر.