فرصتهای موجود در دل تحریمها را در یابیم
گروه اقتصاد کلان| امیرعباس آذرموند|
دونالد ترامپ با عهدشکنی خود اقتصاد ایران را وارد یک دوره تازه خواهد کرد؛ دوره تحریمهای سخت و البته یک جانبه امریکا. این میان هر چند مانند سالهای آغازین دهه 90 تمام قدرتهای جهان غرب با یکدیگر متحد نشدند اما ایالات متحده به تنهایی توانایی اعمال فشار بر کشورهای دیگر را دارد. برخی از دولتمردان ایران سعی میکنند شرایط را بهگونهیی نشان دهند که مشکلی وجود ندارد و برخی دیگر نیز وضعیت را تحت کنترل میبینند. در همین رابطه سراغ هادی حق شناس، اقتصاددان و نماینده اسبق مجلس رفتیم تا در رابطه با چالشهای آینده اقتصاد ایران به گفتوگو بنشینیم. مشروح این گفتوگو در ذیل آمده است:
همانطور که مستحضر هستید، ایالات متحده قصد دارد به زودی تحریمهای جدیدی علیه ایران را به تصویب برساند. از قدیم میگویند در هر تهدید فرصتی وجود دارد. به نظر شما با وجود تهدیدهایی که امریکا نسبت به جمهوری اسلامی در پیش گرفته، باید بترسیم یا امکان تحولات مثبت هم وجود دارد؟
تهدیدها با وجود خطرات و مشکلاتی که برای یک جامعه ایجاد میکنند، در دل خود فرصتهایی نیز به همراه دارند. به بیان دیگر نمیشود برای مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تهدیدی ساخت اما درون خود این تهدید فرصتهایی به وجود نیاید. این میان از فرصتها همیشه و همه نمیتوانند استفاده کنند بلکه باید برای دست یابی به موفقیت برنامه داشت و هوشمندانه عمل کرد. حتی هشت سال جنگ نیز فرصتهایی برای رشد را به دست آوردیم. این بدترین حالت برای یک کشور است که در یک جنگ حضور داشته باشد. با این مقدمه میخواهم بگویم هر چند برجام برای اقتصاد ایران فرصتهایی را خلق کرد یا پیش از تحریمهای ظالمانه شورای امنیت بستر برای توسعه مهیاتر بود اما اکنون هم میتوان فرصتهای لازم را یافت. در سالهای 76 تا 92 فرصت اقتصاد ایران برای رشد با توجه به وضعیت بهتر در آمدهای ارزی آماده شد. بهترین فرصتها را میان سالهای 1384 تا 1390 با درآمدهای افسانهیی بیش از 700 میلیارد دلار داشتیم. مجموعا میخواهم بگویم در همه دورهها جدا از مشکلاتی که برای ما ایجاد میکردند یا نه فرصت برای توسعه کشور بود ولی از این فرصتها به درستی و به خوبی استفاده نکردیم.
تفاوت تحریمهای آتی ایران با تحریمهای دور پیش را در چه چیزهایی میدانید؟
اینبار تحریمهای ایالات متحده مانند یک جنگ بر کشور اثر نمیگذارد و تحریمهای امسال کاملا به شکل و عمق تحریمهای پیشین متفاوت است. در تحریم قبلی اگر یادتان باشد، سازمان ملل، اروپا و امریکا با یکدیگر همراه شدند و همین امر سبب شد تا مشکلاتی برای کشور ایجاد کردند بزرگتر از هر زمان دیگر باشد. در تحریمهای قبلی تمام قدرتهای جهان تقریبا با همراهی یکدیگر علیه اقتصاد ایران متحد شدند و خوشبختانه اینبار چنین شرایطی وجود ندارد. حداقل این دفعه امریکا به لحاظ حقوقی تنها است وگرچه این کشور با توانمندی خود در عرصه اقتصاد و داشتن یک پنجم اقتصاد در دست خود به هر حال کشور قدرتمندی است. البته نباید این طور تصور کرد که تحریمها هیچ نیستند؛ برعکس اینبار هم سیاست طرف مقابل گزنده است و در این نباید شک کرد به همین دلیل هم بسیاری از شرکتهایی که پس از برجام به ایران آمدند به سرعت از کشور رفتند، آن هم در زمانیکه هنوز تحریمها رسمی نشده بود. درنتیجه باید تصویر واقعی از مسائل داشت و چارچوبگذاری درست انجام داد.
با وجود گفتههای شما به نظر میرسد که امریکا توان ضربه زدن به اقتصاد ایران را ندارد و تحریمها نه تنها مشکلی ایجاد نمیکنند بلکه موضوع سادهیی هستند. با این همه گفتههای مقامات مختلف نشان از وجود یک چالش در مقابل نظام است.
همانطور که پیشتر هم گفتم ایران دچار محدودیت خواهد شد اما باید بپذیریم تمام جهان امریکا نیست و همه شرکتهای جهان نیز همین شرکتهای بزرگ و غول آسایی که از ایران خارج شدند، نیستند. کشورها و شرکتهای بسیاری در جهان وجود دارند که امکان لازم برای تامین نیازهای ایران را دارند. بسیاری از شرکتهای متوسط و کوچکی که روابطی با ایالات متحده ندارند، در دور آتی میتوانند به اقتصاد ایران کمکهای زیادی کنند. از سوی دیگر باید توجه داشت که حداکثر یک چهارم اقتصاد ایران متاثر از صادرات و واردات است. حدود 400 میلیارد دلار تولید سالانه ناخالص داخلی کشور است که تنها صد میلیارد دلار آن در رابطه با تجارت خارجی بوده است و مابقی همه محصول بازار داخلی است. درنتیجه سه چهارم اقتصاد ایران درونزا است یعنی 75 درصد نیازهای کشور از داخل قابل تامین است. به همین دلیل اگر تمام کشورهای جهان هم ایران را تحریم کنند باز هم امکان و امیدواری برای بهبود اوضاع را میتوانیم داشته باشیم.
همانطور که قبلا هم گفتم، شرکتهای کوچک و متوسط برای همکاری با ایران هیچ مانع حقوقی ندارند. حال آنکه در تحریم پیشین اگر شرکتی با ایران وارد مراوده اقتصادی میشد، هم مجرم محسوب میشد و هم موارد محاکمه و مجازات قرار میگرفت. خوشبختانه اکنون چنین وضعیتی نیست و چون امریکا به تنهایی اقدام به تحریم ایران گرفته، طرفی که با ایران همکاری میکند، مجرم نخواهد بود و نهایتا نمیتواند با ایالات متحده مراوده اقتصادی داشته باشد. به همین دلیل ایران میتواند با یافتن شرکتهایی که مشتری مهمی از امریکا ندارند، آنها را جهت نیازهای داخلی به این سمت سوق دهند که در جای خودش میتواند به سود کشور تمام شود.
برای گذر از بحران پیشرو چه راههایی وجود دارد و چه میتوان کرد؟
گذر از بحران امروز ایران نیازمند یک عزم قاطع سیاسی است. چنانچه در کشور به معنای واقعی کلمه یک دولت و یک صدا باشد، قطعا با اتخاذ تدابیر مناسب میتوان از این برهه هم با هر چالشی گذر کرد. در سوی مقابل اگر فضای متشتت سیاسی ادامه داشته باشد و جناحهای مختلف بخواهند در این مقطع تاریخی با یکدیگر تسویه حساب کنند، عبور از برزخ به مراتب سختتر و پر هزینهتر از آن چیزی خواهد بود تا در یک شرایط آرام و آسوده. کلا همهچیز نهایتا به این باز میگردد که نظام و دولت با چه تدبیری میخواهند با سیاست جدید کاخ سفید برخورد کنند و میزان هزینهیی که برای این گذار تعیین کردند چقدر است.
در مورد مردم هم باید تاکید کرد با وجود افزایش نارضایتی در روزها و ماههای گذشته، مردم ایران مردمی هستند که مشکلات گوناگونی را بارها تحمل کردند. این مردم همه نوع چالش خارجی را در چهل سال گذشته تجربه کرده و بدترین چالشها را که جنگ بود از سر گذراندند، در این بخش هم اگر مسالهای وجود دارد تنها با تدبیر مسوولان کشور قابل حل است و اگر آنها بتوانند مردم را نسبت به حرفهای خود مطمئن کنند، مردم هم تحملپذیری بیشتری خواهند داشت.
در اقتصاد ایران کدام بخشها بیشترین زیان را از اعمال تحریمها خواهند دید؟
هنگامی که بانکهای یک کشور مورد تحریم و فشار قرار میگیرند، میتوان ادعا کرد تمام اقتصاد آن کشور با مشکل مواجه شده است و در مراودات بینالمللی دچار مشکل میشود. البته از آنجایی که گفتم تنها یک چهارم اقتصاد ایران مرتبط با تجارت خارجی است، این مشکل در بخشهایی که بیشتر از بخشهای دیگر وابسته به روابط بینالمللی هستند خود را نشان میدهد. در هر حال صنعت نفت و گاز، هوایی، معدنی و پتروشیمی کشور بیشترین آسیبها را به شکل مستقیم از تحریمها خواهند دید. البته اگر وضعیت اقتصادی کشور شفاف نباشد و اتفاقاتی مانند بابک زنجانی نیافتد، وگرنه از رهگذر آلوده شدن آب هم مشکلاتی برای کشور پیش خواهد آمد که البته در جای دیگر قابل بررسی هستند.
بودجه نویسی در سالهای تحریم چگونه خواهد بود؟ به نظر شما کسری بودجه چقدر برای دولت مشکل ایجاد خواهد کرد؟
طبیعی است در شرایطی که دولتها با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، نخستین بخشی از بودجه خود را که مورد توجه قرار میدهند، بودجه عمرانی است. درنتیجه برای سالهای آینده نباید توقع افزایش بودجه عمرانی کشور را داشت. این میان مساله اشتغال حائز اهمیت میشود زیرا بودجههای عمرانی اشتغال سریع را به وجود میآورند. به همین دلیل باید حمایت از بخش تولید به اشکال گوناگون در دستور قرار بگیرد و دولتمردان با مبارزه همزمانی که با فساد میکنند، باید هزینه فعالیتهای نامولد را کاهش و برای تولید نیز سیاستهای تشویقی و تدابیری را مدنظر داشته باشند که هزینههای تولید را کاهش دهد. در رابطه با کسری بودجه چندان جای نگرانی نیست زیرا با وجود اینکه گفته میشود فروش نفت ایران تا یک سوم کاهش خواهد داشت، افزایش قیمت انواع ارز در کشور سبب میشود تا درآمدهای ریالی دولت خیلی کمتر نشود. البته افزایش قیمت ارز در بهار سال جاری قیمت بسیاری از کالاها را هم افزایش داد و در بازار تلاطم ایجاد کرد. قصد من دفاع از افزایش قیمت ارز نیست چرا که نوسانات بازار خود مشکلاتی را برای اقتصاد کشور به وجود آوردند تنها مقصودم این بود که نشان دهم با توجه به افزایش قیمت انواع ارز کاهش فروش نفت اثر آنی بر کسری بودجه ندارد چرا که درآمدهای دولت با وجود کاهش تولید نفت کمتر نخواهد شد.
بسیاری از کارشناسان نقدینگی بالا در ایران را جزو نقاط حساس دور آتی میدانند. نظر شما چیست؟
نقدینگی از بخش یا به بیانی از دو لبه تشکیل شده است؛ پول و شبه پول. پول به مجموعه مسکوکات، اسکناس و سپردههای دیداری گفته میشود که هر زمان نقد میشوند و شبه پول به سپردههای مدتداری میگویند که با تعلق سود به آنها پس از مدتی تبدیل به پول میشود. در طرف مقابل، مجموع بدهیهای دولت و شرکتهای دولتی به بانک مرکزی و بانکها نیز جزو نقدینگی محسوب میشود. لذا در شرایط بحرانی وقتی میگویند نقدینگی افزایش یافته و رو به بیشتر شدن دارد، اغلب به این معنا است دولت و شرکتهای دولتی نمیتوانند بدهیهای خود را بپردازند و درنتیجه نقدینگی هم بیشتر شده است. جنس این نقدینگی به گونهیی است که مانند پول تبدیل به اسکناس نمیشود و نقدشوندگی کمتری دارد. به همین دلیل آثار افزایش پول را ندارد اما در این شرایط دولت باید برنامه ریاضت اقتصادی را هم داشته باشد تا از افزایش بیرویه آن جلوگیری کند. در شرایط فعلی منظور از ریاضت اقتصادی این است که دولت باید از انجام کارهایی که در شرایط عادی انجام میداد چشم پوشی کند و اقتصاد را استراتژیکتر ببیند. در این شرایط مشکلات اولویتبندی میشوند و آن بخشی از مسائل که اولویت اصلی را دارند مورد توجه بیشتر سیاستگذاران قرار میگیرد. این بدهیها در گذشته مشکلات بسیاری را به وجود آوردند و همواره به عنوان یکی از ضعفهای دولت از آن یاد میشد. کتمان نمیکنم که بدهیهای دولت و شرکتهای وابسته به آن به بانکها عواقب منفی برای اقتصاد کشور داشته و به درجهیی سبب پدید آمدن رکود هم شده است. هماکنون نیز دولت باید امکانات لازم را برای پرداخت بدهیهای خود بسنجد اما در شرایط فعلی باز هم این مولفه منفی، میتواند در مقابل جبنههای منفی وسیعی که میتواند از مسائل دیگر ناشی شود، بایستد.
با توجه به افزایش اعترضات اجتماعی، مساله عدالت اجتماعی مهم شده است و معاون وزیر اقتصاد هم خبر از سیاست سبد غذایی در آینده خبر دادند. در شرایط بحرانی رفاه اجتماعی را چگونه میتوان حفظ کرد؟
متاسفانه من با درک معاون وزیر اقتصاد در رابطه با حمایتهای غذایی موافق نیستم. دولت نمیتواند برای بخش وسیعی از مردم غذای رایگان توزیع کند و اساسا چنین کاری هزینههای زیادی دارد. بهطور کلی در شرایط غیرعادی سیاستهای حوزه رفاه اجتماعی بیش از گذشته اجرا میشوند و بهطور کلی دولتمردان تلاش بیشتری انجام میدهند تا تودههای مردم مشکلات خیلی زیادی پیدا نکنند. در هشت سال دفاع مقدس نیز این سیاستها مورد توجه بود اما بستههای غذایی تنها به خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی مانند بهزیستی تعلق میگرفت. دولت برای بهبود وضعیت عدالت اجتماعی در کشور کافی است میانگین تورم را کاهش دهد و انضباط مالی را حاکم کند. چنانچه دستگاههای دولتی پیشرو در این زمینه باشند، شرایط اقتصادی و رفاهی خانوارها هم بهبود پیدا خواهد کرد. تورم مهمترین عاملی است که میتواند معیشت خانوارهای کشور که بیشتر آنها مزدبگیر هستند را تهدید کند، به همین دلیل کنترل تورم نخستین گام برای افزایش عدالت اجتماعی است. رعایت انضباط مالی هم فرصت را برای سوداگری و کسب ثروت از طریق نامشروع باز میگذارد. به هر حال با وجود فشارهایی که بر کشور وجود دارد، نباید فراموش کنیم ایران کشوری است با پتانسیلهای بالای توسعه و با توجه به ظرفیتی که هماکنون در کشور وجود دارد، با تصمیمات بهینه میتوان جوابگوی تامین حداقلها در هر شرایطی بود و این به نظر من وظیفه دولت در دور آتی خواهد بود.