نگاه متضاد اوباما و ترامپ به مهاجران
شهناز راهپیما |
اوباما درصدد بود تا جامعه میزبان نسبت به مهاجران احساس بیگانگی و ترس نداشته باشند و مهاجران نیز جامعه میزبان را خانه امن خود بدانند. حال آنکه ترامپ ورود مهاجران به کشور را به منزله عدم امنیت داخلی میداند.
مقایسه سیاست مهاجرتی
باراک اوباما و دونالد ترامپ
حادثه 11 سپتامبر تاثیر بسزایی در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده به جا گذاشت. ترس ناشی از حملات تروریستی مجدد، سبب شد تا اقدامات امنیتی بسیار شدیدی جهت ممانعت از ورود مهاجران اتخاذ گردد. بودجه امنیتی امریکا افزایش چشمگیری یافت و سختگیریهای زیادی در خصوص تردد و آمد و رفت مهاجران در نظر گرفته شد. کنترل بر مرزها از زمان جرج دبلیو بوش، رییسجمهور وقت امریکا تاکنون از اولویتهای سیاستهای مهاجرتی روسای جمهور امریکا بوده است.
سیاست مهاجرتی باراک اوباما رییسجمهور پیشین امریکا و دونالد ترامپ، رییسجمهور فعلی امریکا دارای شباهتها و تفاوتهایی است که هر دوی آنها را باعدم موفقیت روبرو کرده است. تشابه سیاستهای اتخاذ شده دونالد ترامپ و باراک اوباما، امنیت مرزها بوده است که اولویت اصلی هر دوی آنان محسوب میشد بهطوریکه هردو رییسجمهور تدابیری امنیتی شدیدی را برای حفاظت از مرزها در نظر گرفتند اما هر دو در عملی ساختن این تدابیر با مشکل مواجه شدند. شاید بتوان تفاوت اصلی سیاستهای مهاجرتی اوباما با ترامپ را در همگون کردن و آمیختگی مهاجران در جامعه امریکا دانست، اوباما درصدد بود تا جامعه میزبان نسبت به مهاجران احساس بیگانگی و ترس نداشته باشند و مهاجران نیز جامعه میزبان را خانه امن خود بدانند. حال آنکه ترامپ ورود مهاجران به کشور را به منزله عدم امنیت داخلی میداند.
مقایسه استراتژیها برای اعمال سیاستهای مزبور در دوره باراک اوباما و دونالد ترامپ، میتواند کاستیها و مزایای این سیاستها را آشکار کند.
اوباما: مهاجران جامعه را خانه امن بدانند
بر خلاف تصور عامه مردم، در دوره اول ریاستجمهوری باراک اوباما، سیاستهای مهاجرتی سختتر و شدیدتر از دوره بوش بود. اوباما معتقد بود که امریکا بهطور اساسی سیستم مهاجرتی معیوبی دارد و نیاز به یک اصلاح کامل دارد تا مهاجران غیرقانونی را برای احراز شهروندی و تابعیت به این سیستم ملحق کند. وی به 12 میلیون مهاجر غیرقانونی بخشودگی اعطا کرد که غالبا در مشاغل کم درآمد مشغول کار بودند و غالبا بدون تخصص بودند وی اعتقاد داشت که این عده باید از سایه بیرون بیایند. سیاستهای مهاجرتی اوباما در 3 مولفه گنجانده شدند؛ (الف) امنیت مرزها، (ب) مسوولیت و تعهد کارفرمایان (ج) و احراز شهروندی.
امنیت مرزهایی که از آن طریق مهاجران (قانونی و غیرقانونی) وارد کشور میشوند، اولویت اصلی دولت اوباما بود، امنیت مرزها دو مساله را پوشش میداد. تردد مهاجرین و امنیت. تردد به معنای انجام تجارت (مشروع و غیر مشروع) و مسافرت (آمد و رفت اعضای خانواده شخص مهاجر) و نیز ارتباطات است. خطر تهدید امنیت، احتمال بروز جنایت، تنوع فرهنگهای نا متجانس و انتشار بیماریهای خطرناک واگیردار به همراه دارد. علاوه بر این، با توجه به عدم همگونسازی مهاجران غیرقانونی در جامعه امریکا، ائتلاف برای اصلاح جامع مهاجرت با حمایت از امنیت ملی از طریق مشارکت مدنی مهاجران غیرقانونی، بازسازی مجدد خانوادههای غیرقانونی کارگران که در امریکا زندگی میکنند، صورت گرفت. برای امنیت مرزها، اوباما میزان و شدت گشتزنیها در مرزها را با استفاده از تکنولوژی بالا، تاسیسات بازداشتگاهی و کارکنان مرزی ارتقا داد.
سپس مجازاتهایی علیه کارفرمایانی که کارگران غیرقانونی را استخدام میکردند، در نظر گرفت. مسوولیت کارفرمایان کمتر از امنیت مرزها محسوب نمیشد و در آن تدابیر تنبیهی شدیدی علیه کارفرمایانی که مهاجرین غیرقانونی به خدمت گرفته بودند و از مدارک جعلی برای کارکنان غیرقانونی خود استفاده میکردند، در نظر گرفته شد. در نهایت، احراز شهروندی بود که مهاجران غیرقانونی در مسیر امورمدنی و شهروندی قرار میداد تا جذب آنها در جامعه میزبان به کاهش تاثیر منفی تنشهای قومی، فرهنگی و منطقهیی که مهاجران با خود به سرزمین میزبان میآورند، منجر شود.
سیاست اوباما در اصل کسب شهروندی برای مهاجران غیرقانونی بود. هم جرج دبلیو بوش و هم اوباما شرایطی را برای فرصت دادن به مهاجران غیرقانونی که شایستگی آن را داشتند تا شهروندی امریکا را احراز کنند نظیر سختکوشی، یادگیری انگلیسی، بررسی سوابق و پرداخت جریمه در صورت تخطی از قوانین مهاجرتی در دستور کار قرار دادند. سیاست کسب تابعیت در سال 2007 شروع شد زمانی که جرج بوش با گروه کوچکی از حقوقدانان مذاکره کرد تا لایحه اصلاحات جامع مهاجرتی را تهیه کنند و پیشنهاد شد پس از پرداخت جریمهها، به عنوان بخشی از برنامه کارگران میهمان، این مهاجران مشغول کار شوند و در نهایت در مورد جذب آنها اقدام شود. سیاست مهاجرتی اوباما شامل شرکت مهاجران عیر قانونی در بازار کار برای به دست آوردن شغل بود که هم برای زندگی مدنی و هم برای بازار آزاد مهم بود. و هدف آن متوقف کردن ورود مهاجران غیرقانونی از طریق مرزها به کشور و کاهش تعداد این تعداد مهاجر غیرقانونی بود. به همین منظور او این سه فاکتور را در نظر گرفت. با این وجود پروسه قانونی کردن مهاجران غیرقانونی میتوانست پیامدهای منفی داشت نظیر افزایش متوسط درآمد مهاجرین غیرقانونی که حقوق شهروندی به دست آوردهاند که این موضوع برای کارگران بومی امریکا خوشایند نبود. از سویی حقوق شهروندی به معنای انتظار داشتن بیمه و دیگر خدمات شهری است. بنابراین ممکن است منجر به کاهش بخشی از فقر شود برای کسانیکه اکنون شرایط پرداخت مالیات دارند.
اوباما سیاست جدید مهاجرتی خود بیان کرد که به دلیل اهمیت آموزش و پرورش، به عنوان یک راهحل، لازم است تا ابهامات و تهدید استرداد یا بازگرداندن کودکان مهاجرین از بین برود و سیاست مهاجرتی را موثر کرد. این سیاست یک برنامه جامعه برای منسجم و یکپارچه کردن مهاجرین غیرقانونی بود. زندگی مهاجرین غیرقانونی با سیاستهای مهاجراتی گره خورده است. بر طبق این سیاستها آینده کودکان مهاجر که در ایلات متحده به دنیا آمدهاند و هیچگاه کشور والدین خود را ندیدهاند مورد توجه قرار میگرفت در حالی که دانشگاههای امریکا کمترین نرخ ورود دانشجویان امریکای لاتین را دارد کسانی که کمتر از 16 سال داشتند توانستند به دبیرستانها بروند اگر اجازه اقامت در امریکا را بگیرند. این سیاستها در زمان اوباما توانست نظر مساعد دمکراتها و جمهوریخواهها را جلب کند نئو محافظهکاران عقیده داشتندکه منافع کارگران امریکایی، با سیاستهای مهاجرتی اوباما تضعیف میشود. در برخی موارد دولت اوباما سعی کرد تا برخی از قوانین منفی در خصوص مهاجران اصلاح کند، نظیر بلوکه کردن 4 بخش از قوانین آریزونا تا با قوانین فدرال در خصوص سیاستهای مهاجرتی در مورد مهاجران غیرقانونی که قبلا دستگیر شدهاند، توقف دستگیری هر شخص مظنون که به صورت غیرقانونی یا به مشغول کار است تطابق یابد.
برخی از انتقادات نسبت به سیاستهای اوباما به دلیل نقض حقوق متقاضیان مهاجران قانونی بود. جانت ناپولیتانو، دبیر امنیت داخلی امریکا در مورد سیاستهای اوباما معتقد بود که تمرکز این سیاست بر اخراج جنایتکاران و مسوولیت کارفرمایانی است که مهاجران غیرقانونی را به کار گماشتهاند که برای اجرای بهتر این سیاست بایستی هم قوانین مرزی و قوانین مهاجرتی باهم ادغام شوند تا بدینترتیب مهاجر غیرقانونی مجبور نشود خود را پنهان کند و بتواند در جامعه امریکایی همگون شود و تحت ظلم دستمزدهای ناعادلانه قرار نگیرد و تنشها و چالشهایی که این مهاجران با خود به ارمغان آوردهاند کاهش یابد. جمعیت مهاجران امریکای لاتین و دیگران، 13.5 درصد از کل جمعیت ایالات متحده است، این رقم بیش از آفریقا- امریکایی است که 12.7 درصد کل جمعیت ایالات متحده را در سال 2002 تشکیل میدادند.
در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما، زمانی که نتوانست با کنگره برای اصلاح قانون مهاجرت به توافق برسد، در نوامبر سال ۲۰۱۴ اعلام کرد با استفاده از اختیارات ریاستجمهوری، طرحی برای اصلاح قانون مهاجرت اجرا میکند. براساس این طرح او قصد داشت مانع اخراج بیش از چهار میلیون مهاجر غیرقانونی که در امریکا زندگی میکنند، شود. طرح اوباما اجازه میداد کسانی که فرزندشان در امریکا اقامت قانونی دارد یا افرادی که بیش از پنج سال در امریکا زندگی میکنند، برای اجازه کار درخواست بدهند و در یک مسیر قانونی گرین کارت بگیرند. اما در تاریخ 23 ژوئن 2016، فرمان اجرایی اوباما برای ممانعت از اخراج گروهی از مهاجران غیرقانونی از امریکا در دیوانعالی امریکا رای نیاورد. از هشت قاضی، چهار نفر موافق و چهار نفر مخالف بودند. به این ترتیب رای دادگاه پایینتر که فرمان اوباما برای ممانعت از اخراج مهاجران غیرقانونی را رد کرده بود، به قوت خود باقی ماند و طرح او عملا شکست خورد.
ترامپ مهاجران را ضد امنیت داخلی میداند
در انتخابات ریاستجمهوری، دونالد ترامپ با استفاده از تبلیغ مهاجر هراسی و اعلام مواضع سختگیرانه علیه مهاجران به موفقیت رسید. در همان شروع تصدی ریاستجمهوری، او ورود شهروندان هفت کشور اکثریت مسلمان را به امریکا ممنوع کرد. کشورهای ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن که دارای ویزای مهاجرت یا بدون ویزای مهاجرت بودند و افرادی که دارای تابعیت دوگانه با سایر ملل بودند، برای سه ماه به حالت تعلیق درآورد. دلیل این امر را حمایت و حفاظت ملت امریکا از تهدیدات احتمالی تروریسم دانست که به عقیده وی به صورت مخفیانه وارد امریکا میشوند و تمام کسانی را که از این کشورها آمده بودند شامل کسانی بود که اقامت دایم با ویزا یا گرین کارت داشتند که قبلا اجازه اقامت در امریکا را احراز کرده بودند. این عده اگر کشور را ترک میکردند یا سعی به بازگشت به امریکا را داشتند مانع از بازگشت آنان میشدند. این افراد حتی شامل دانشجویان، کارگران دایمی، استخدامشدگان ماهر، تجار، هنرمندان و ورزشکاران نیز میشد. تنها ویزای قابل قبول از آن دیپلماتها بود در عین حال ترامپ سعی داشت در صورت برداشتن تعلیق سیاستهای مهاجرتی تنها تعداد 50000 تا 110000 از پناهندگان اجازه اقامت دهد که البته هیچ تبعه سوری اجازه اقامت نمیداد. با وجودی که قبلا کنگره گفته بود که ملاک «ملیت» را نمیتواند معیاری برای پذیرفتن مهاجر در نظر داشت، قانون امریکا اجازه میدهد که رییسجمهور تابعیت افراد غیر امریکایی مهاجر و غیر مهاجر را اگر آنان را برای منافع ملی امریکا مضر تشخیص داده شوند، به حالت تعلیق در آورد.
ترامپ معتقد است که اوباما قبلا در سال 2011 سیاست مشابهی را تصویب کرده است، زمانی که ورود شهروندان عراقی را به مدت 6 ماه به امریکا ممنوع کرد. این امر به دلیل وجود اثر انگشت پناهندهگانی بود که در کنتاکی زندگی میکردند و اثر انگشت آنان در روی دستگاه انفجاری در عراق پیدا شده بود که در نتیجه هزاران مهاجر در امریکا و آنانی که هنوز وارد امریکا نشده بودند در پروسه غربالگری قرار گرفتند سیاست مشابه ترامپ، با این حال، به هیچ تهدید مشخصی وابسته نیست و دولت اوباما برای بیش از یک سال حفظ کرده است که بررسی آن به اندازه کافی قوی بود تا از کشور محافظت کند.
دونالد ترامپ، رییس جمهرر امریکا، سیستم مهاجرتی مبتنی بر شایستگی با اشاره به سیستم مهاجرتی کانادا در نظر گرفته است. لایحه اصلاح مهاجرتی امریکا برای اقتصاد قوی با نام «ریز (RAISE)» که از سوی ترامپ پیشنهاد شده است، مهاجرتهای خانوادگی را تا 50 درصد کاهش میدهد و همانگونه که اشاره شد بر سیستم مهاجرتی شایستگی مبتنی است. تاثیر چنین سیاستهایی بر کشورهای در حال توسعه مبهم است. دو احتمال برای تاثیر چنین سیاستهایی وجود دارد، اول کاهش مهاجرتهای خانوادگی، دوم بر سیاستهای مبتنی بر مهارت با هدف تغییر ساختارمهارت مهاجران که وارد امریکا میشوند.
سیاست مهاجرتی دونالد ترامپ، رییسجمهور کنونی امریکا توسط سه دستور اجرایی صادر شده وی مشخص است که دو مورد ازسه مورد فوق در 25 ژانویه 2017 صادر شد. نخستین دستور اجرایی، «امنیت مرزها و اجرای اصلاحات مهاجرتی» نامیده شد. ترامپ دولت فدرال را متهم به عدم اجرای مسوولیت ممانعت از ورود مخفیانه مهاجران از مرز به داخل خاک امریکا کرد. وی به دنبال نظامیتر کردن مرزها و تسریع در بازگرداندن این مهاجران غیرقانونی است که اکثرا از امریکای مرکزی و به دنبال پناهندگی هستند. دستور اجرایی دوم ترامپ، «افزایش امنیت عمومی در داخل ایالات متحده»، برنامه اجرایی این دستورالعمل هنوز کاملا مشخص نیست. دستور اجرایی سوم، به نام «حفاظت از کشور از ورود تروریستهای خارجی به ایالات متحده» است که به رد صلاحیت دارندگان کارت سبز که قبلا جهت شهروندی ایالات متحده به تایید رسیدهاند، مربوط میشود. در همین راستا، در 5 ژوئن 2017، شورای شهر کلمبوس ایندیانا دستورالعمل شماره 3 از سیاستهای مهاجرتی ترامپ را تصویب کرد و بعضی از این سیاستها را به قانون تبدیل کرد. هنوز مشخص نیست که آیا این تغییر سیاست منجر به کاهش معنیدار و قابل توجه مهاجرین از کلمبوس خواهد شد، این سیاست برای نخستین بار پس از ترامپ به عنوان رییسجمهور به تصویب رسید.
سه دستور اجرایی وی ترس و وحشت زیادی را میان طرفداران پذیرش مهاجران ایجاد کرد که در قالب تظاهرات خیابانی برای ممانعت از اخراج مهاجران غیرقانونی و خانوادههای آنان شد. دونالد ترامپ اجازه ساخت یک دیوار مرزی را درامتداد مرز امریکا و مکزیک به طول 2000 مایل داده است، اما کنگره ابتدا باید 12.6 میلیارد دلار تا 21.6 میلیارد دلار برای انجام آن تصویب کند. این دستور اجرایی مکزیک را برای پرداخت آن ملزم کرده است که با کاهش کمکهای خارجی یا تحمیل 20 درصد مالیات وارداتی صورت میگیرد. به دستور ترامپ میزان اولویتها برای دستگیری مهاجرین غیرقانونی گسترش یافته است و حتی کسانیکه مرتکب جرایم جزیی شدهاند یا مشکوک به اقدام به این جرایم بودهاند شامل آن میشود خصوصا در مورد مهاجرانی که کمتر از دو سال در امریکا اقامت داشتهاند، اعمال میشود.
مقایسه سیاستهای مهاجرتی باراک اوباما و دونالد ترامپ که هریک سه دستور اجرایی را در دستور کار خود قرار دادند، نشان میدهد که سیاست مهاجرتی رییسجمهور پیشین امریکا از عقلانیت بیشتری برخوردار بود. هرچند هر دو رییسجمهور امنیت مرزها را در اولویت کار خود قرار دادند اما استراتژی بهکار رفته در مورد حفاظت از مرزها در دوره اوباما به نظر کارآمدتر است. استفاده از تکنولوژی مدرن و افزایش گشتزنیهای مرزی قابل دسترستر از تهدید مکزیک برای پرداخت 20% مالیات پرداختی دیوار مرزی دو کشور است تا هزینه هنگفت این حائل مرزی پرداخت شود. دستور اجرایی دوم اوباما در خصوص فشار بر کارفرمایانی که مهاجران غیرقانونی را به کار میگیرند، میتواند سبب کاهش جنایات مربوط به قاچاق اعضای بدن مهاجرانی که هیچ نام و نشانی در کشور ندارند و تجارت روسپیگری زنان مهاجر غیرقانونی، پخش و توزیع مواد مخدر توسط این مهاجران و صدها جنایات ضد بشری که از طریق این مهاجران بینام و نشان صورت میگیرد. اما در دستور اجرایی دوم دونالد ترامپ، هنوز راهکار مشخصی برای افزایش امنیت عمومی ارائه نشده است. در دستور اجرایی سوم اوباما که احراز شهروندی مهاجران غیرقانونی طی پروسه همگونسازی آنان در جامعه امریکایی بود، باز میتوان اثرات مثبت این راهبرد را در جامعه امریکایی دید.
مشارکت در وظایف مدنی برای آن مهاجران غیرقانونی که در رقابت برای کسب شهروندی مشارکت دارند، میتوانند احساس تعلق به کشور میزبان را به دنبال داشته باشند که در نتیجه امنیت داخلی را بهبود میبخشد. به نظر میرسد دستور اجرایی سوم ترامپ، پیامد منفی داشته باشد دارندگان کارت سبز از طریق کانالهای قانونی مبادرت به اخذ شهروندی ایالات متحده امریکا میکنند. این عده که یا سرمایه مالی (از طریق سرمایهگذاری) یا سرمایه انسانی (از طریق دانشجویی یا کار) وارد این کشور میشوند سبب شکوفایی بیشتر امریکا میشوند و تنها عده کمی سالانه به صورت تصادفی از طریق لاتاری وارد امریکا میشوند که در میان این عده نیز افراد تحصیلکرده و هنرمند و... وجود دارد. بنابر این رد صلاحیت دارندگان گرین کارت نمیتواند سبب افزایش امنیت ایالات متحده شود.
منبع: شمس