اصلاح روشها مهمترین نیاز برنامه سوم تهران
محمود میرلوحی
رییس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران
یکی از بخشهایی که نسبت به سایر بخشها نیاز به تغییر جدی دارد و باید دچار تحول و دگرگونی شود، نظام مالی شهرداری است که هم رویکردهای آن باید تغییر کند و هم ساختارها و روشهای آن نیازمند تغییر است. منابع درآمدی پایدار طی سالهای گذشته محدود بوده بهگونهای که سال 95 فقط 21 درصد از درآمدهای شهرداری از محل درآمدهای پایدار تامین شده است. با تلاشهای صورت گرفته امسال این میزان تا 31 درصد افزایش یافته است و به دنبال این هستیم تا آن را به عنوان یک رویکرد اصلی در شهرداری دنبال کنیم. روشهای قبلی تامین منابع بسیار پر هزینه بود از این رو، تلاش بر این است که هر چه بیشتر اداره شهرداری به منابع پایدار متکی باشد. باید روشهایی چون فروش داراییها، فروش تراکم مازاد و قانونی کردن تخلفات، استقراض از بانکها که هزینه از جیب آیندگان است منسوخ شود و به سمت منابع پایدار حرکت کنیم. علاوه بر اصلاح نظام مالی، ساختار شهرداری هم نیازمند تغییر است. دیگر به شیوه کنونی نمیتوان شهرداری را اداره کرد. بسیاری از شرکتها و سازمانهای شهرداری عادت کردهاند که به عنوان مرکز هزینه فعالیت کنند و همواره از شهرداری کمک مالی بگیرند یا در بودجه هزینهیی برای آنها تعریف شده است. ساختارهای این سازمانها باید به گونهیی اصلاح شود که منبع درآمدشده و به سمت خودکفایی بروند. سازمان ورزش، میادین و تره بار، سازمان زیباسازی، سازمان سرمایهگذاری، املاک و مستغلات و شهروند باید به این سمت بروند که ارزش افزوده ایجاد کرده و از منابع گذشته مصرف نکنند. در باب اصلاح روشها هم باید تغییرات اساسی صورت گیرد تا شیوههایی که باعث هدر رفت منابع شده است را از میانبرداریم. نبود خزانه متمرکز در شهرداری، ساختار نامناسب تحصیل درآمدها و اختیارت بیحد و حصری که برخی بخشها داشتند باید اصلاح شود تا شاهد نظم و انضباط درآمدها، تمرکز و تجهیز منابع و در مرحله بعد انتخاب مناسب اولویتها و قانونمند شدن واگذاری فرصتها، مناقصهها و مزایدهها باشیم تا در هزینهها صرفه جویی شود و نظم مالی افزایش یابد. همچنین باید کارهای غیر مرتبط با شهرداری واگذار و برخی از امور نیز در شرایط رقابتی برونسپاری شود. رانت و ترک تشریفات کنار گذشته شده تا شفافیت که از اولویتهای شوراست در همه امور فعالیتها و قراردادهای شهرداری حاکم شود. اکنون منابع پایدار شهری متنوع نیست وتعداد آنها اندک است. در گذشته بسیاری از راههایی که به درآمد ختم میشود را رها کرده و به آنها توجه نکردهاند. لیستی داریم مربوط به سال 46 که مصوب انجمن شهر بوده و شاهدیم که درآن تعداد منابع درآمدی بسیار متنوع بوده است.
اکنون که دنیا مسیر رشد و ترقی را طی میکند، این منابع نیز تغییر کرده و منابع جدید درآمدی به منابع قبلی افزوده شده است. در هر محله و منطقهیی فرصت و کسب و کار جدیدی که در شهر ایجاد میشود شهرداری سهم خودش را بررسی و دریافت میکند. اما اینجا اینگونه نیست. پرداخت عوارض نوسازی برای هر واحد مسکونی در تهران سالانه 98 هزار تومان است یعنی هزینه صدور قبض برای فیشهای عوارض بیشتر از مبالغ دریافتی است.در واقع سالانه 7 هزار میلیارد تومان در سال خرج میکنیم تا 2 هزار میلیارد تومان پول دریافت کنیم. اگر این کار را متوقف کنیم 5 هزار میلیارد تومان به نفع شهرداری است. در سازمان پسماند نیز به دلیل اشکالات و روشهای اشتباه و عدم تفکیک از مبدا سالانه 700 میلیارد تومان هدر میرود. این موارد باید نظم پیدا کند و یک ارتباط معقول بین شهرداری و خدماتی که به مردم داده میشود، برقرار شود.
بدهی 52 هزار میلیارد تومانی شهرداری خود به تنهایی گویای روشهای اشتباه در مدیریت شهر تهران است. منابع آینده شهر را پیش خور کردهاند و شهرداری را با کوهی از بدهی به دست شهردار جدید دادند. در دوره گذشته با استقراض و اخذ وام از بانکهای مختلف حقوق کارمندان را پرداخت میکردند اما اکنون دیگر بانکها مجاز به اعطای وام به شهرداری نیستند. داراییهای شهرداری فروخته شد. در زمینه تراکم فروشی هم اگر قصد آن را داشته باشیم دیگر شرایط آن مهیا نیست. 20 سال احکام ماده 100 را جمع کردند و با یک تصمیم ناگهانی به آن جنبه قانونی بخشیدند و در سال 95 سه هزار میلیارد تومان از محل ماده 100پول گرفتند.
نکته مهم دیگری که در تدوین برنامه سوم باید مورد توجه قرار گیرد، شرایط اقتصادی روز است. درست است که در مصالح و مواد مورد نیاز شهرداری تقریبا خودکفا هستیم و در این 11 ماه که از عمر شورای شهر پنجم میگذرد تاکنون خرید خارجی زیادی نداشتهایم،
اما با توجه به کاهش ارزش پول ملی چنانچه بخواهیم رقم بودجه را ثابت نگه داریم مقدار واحد کار کاهش پیدا میکند و متاسفانه تغییرات اقتصادی در بودجه شهرداری هم تاثیر میگذارد. در این زمینه میتوان از تجربه شهرهای بزرگ و موفق دنیا استفاده کنیم. ابرشهرهای دنیا میتوانند الگوی خوبی در این زمینه برای شهرداریها باشند. اینکه چطور با بازارهای بزرگ سرمایه دنیا ارتباط گرفته و در ساخت مترو اتوبوسرانی با آنها مشارکت کردهاند. اکنون نیز بحث شهرهای هوشمند و
استارتآپها مطرح است که میتوان به آن ورود پیدا کرد. باید در مسیر تحول کسب و کار، درآمد و اقتصاد شهری خود را با آهنگ حرکت، نوآوری و تصمیمهای جهانی و نیز با شرایطی که در دنیا معمول است و خدماتی که شهروندان از ما توقع دارند، هم مسیر کنیم. انتظار میرود شهروندان نیز در اداره شهر و ساخت شهری زیست پذیر، آرام و با کمترین مشکلات مشارکت کنند.