برنده همیشگی، بازنده همیشگی
گروه بورس | سمیرا ابراهیمی|
«بانک مرکزیبه تقابل با سازمان بورس برخاسته است». این جمله را یکی از مسوولان بلندپایه سازمان بورس گفت اما به دلیل آنکه همکاری این دو نهاد با یکدیگر باید با هم ادامه داشته باشد، ترجیح داد نامش رسانهای نشود. اما به هر حال در اصل داستان تفاوتی ایجاد نمیشود و اگر نگاهی به همین چندسال اخیر بیندازیم، میتوانیم مشاهده کنیم که برای سالهای متوالی صحبت از راهاندازی بازار آتی ارز در ذیل بورس کالا مطرح میشد، اما پس از تلاشهای فراوان بورس کالا و سازمان بورس برای تامین زیرساختها، با بهانه یکسانسازی نرخ ارز، این موضوع مرتبا عقب انداخته میشد. در حالی که بازار آتی ارز به دلیل کشف قیمتهای آتی میتوانست نوسانات نرخ ارز را مدیریت کند و در حوزه مدیریت ریسک به فعالان تجاری کمک شایان توجهی داشت.
البته بازار آتی ارز، آخرین بازاری نبود که با مخالفت صریح بانک مرکزی نتوانست در بازار سرمایه ایجاد شود. نمونه بعدی آن گواهیهای صادراتی یورو بود که اگر سری به تابلوی معاملاتی tsetmc بزنیم، نماد معاملاتی «گواهی 1» را میبینیم که هیچگاه معاملهای را منعقد نکرد.
داستان «گواهی 1» این بود در پس بحرانهای ارزی ماههای اخیر، قرار شد با دستور مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد و امور دارایی معاملات گواهیهای ارز صادراتی در بورس تهران معامله شود. هرچند این دستور یک شبه به بورس تهران ابلاغ شد، اما بورس تهران تلاش کرد زیرساختها را آماده کند و اگر این بازار راهاندازی میشد، صادرکنندگان میتوانستند اظهارنامه صادراتی خود را در بورس تهران عرضه کنند و واردکنندگان نیز با خرید آن برگهها، ارز مورد نیاز خود را به قیمت بازار آزاد و عرضه و تقاضا در بورس از بانک مرکزی تحویل بگیرند. اما آنچه در عمل رخ داد، این بود که در دقایق منتهی به راه افتادن این بازار، بانک مرکزی اعلام کرد که کشف قیمت ارز در بازار ثانویه از بورس حذف و توسط سامانه نیما صورت میگیرد.
شاپور محمدی، رییس سازمان بورس هم در این خصوص گفت: طبق قانون پولی بانکی، بانک مرکزی متولی ارز کشور بوده و بطور قطع اولویت با این نهاد است. از همین رو، در صورتی که سامانهیی در بانک مرکزی این کار را انجام دهد تمام افراد آن را ترجیح میدهند. با این حال هر زمانی
جمعبندیها به این موضوع منتهی شود که از طریق سازوکار بورس این مهم عملیاتی شود همواره بازار سرمایه آمادگی لازم را در راستای تحقق این امر خواهد داشت. در آن زمان که کشف قیمت ارز به بازار ثانویه ذیل سامانه نیما برده شد، تنها یک معامله با نرخ دلار 7500 تومانی صورت گرفت که نتوانست مسیر بازار فیزیکی را جهت دهی کند. بنابراین میتوان مدعی شد که بانک مرکزی در آن مقطع نتوانست با بازار تحت نظر خود، جهت بازار ارز کشور را تعیین کند و تنها از شفافیت معاملات ارز صادراتی در بورس خودداری کرد و مانع از شفافیت آن شد. البته اکنون با ریاست همتی در بانک مرکزی دوباره بازار ثانویه تحت عنوان بسته جدید ارزی دولت در حال کار است و اکنون که دو روز از فعالیت آن میگذرد، با اینکه هنوز هیچ تابلو و سامانهای وجود ندارد که بفهمیم به صورت لحظهای چه اتفاقاتی در این بازار میافتد، اما بیش از یک معامله انجام شده و به دلیل تامین سود بیشتر شرکتهای صادرات محور با قیمتهای این بازار، به نظر میرسد که بازار اقبال قابل توجهی نشان داده است. هر چند هنوز اطلاعرسانی در خصوص کشف قیمت در این بازار نامنظم و سرشار از شایعه است.
بازار ارز باید قابل مذاکره باشد
داریوش روزبهانه در گفتوگو با «تعادل» گفت: بازارهای ارز در دنیا بازارهای بورسی نیست، بلکه بازارهای otc یا فرابورسی است. البته نه به معنای فرابورسی که ما در ذیل بازار سرمایه داریم. بلکه منظور بازارهای قابل مذاکره است که فعالان اصلی آن بانکها و تجار هستند و در آن نمیتوان فرآیندهای رسمی مانند بازار سهام تعریف کرد. در واقع عملکرد بانک مرکزی از لحاظ ایجاد ساز و کار این بازار درست به نظر میرسد. اما وجهه غلط عملکرد بانک مرکزی در این بخش این است که هر کسی صاحب اموال خودش است و با توجه به نیاز و توجیه اقتصادی خود باید قیمت خرید یا فروش را عرضه کند. حال آنکه قیمتگذاری دستوری در این بازار نادرست است.
وی افزود: اما با توجه به اینکه بازار فارکس یا بازار ارز عمیقترین بازار است، یک فعال اقتصادی به تنهایی نمیتواند نرخها را تحت تاثیر قرار دهد. اما در ایران به دلیل آنکه ارز یک کالای کمیاب است و منبع و منشأ اصلی ارز صنعت پتروشیمی و نفت است، همواره باید این کالای کمیاب را تخصیص میدادیم. حال ژست بازار ارز و بازار آزاد را میگیریم، در حالی که این موضوع تنها در شرایطی معقول به نظر میرسد که با اقتصاد بینالملل، پیوند داشته باشیم. در واقع وقتی سامانه نیما را مجزا از بازار بینالمللی ارز راه میاندازیم، اشتباه بعدی را مرتکب شدهایم، زیرا عمق کم معاملات در این بازار تبدیل به محدودیت شده که به دلیل دوری ما از بازار بینالمللی رخ میدهد.
پیچیدگی فهم بازار مشتقه ارزی و اشتباهات اجرایی آن
روزبهانه خاطرنشان کرد: اکنون در سامانه نیما کشف قیمت به صورت مکانیکی انجام میشود و عرضهکنندگان را با انگشت میتوان شمرد. بنابراین اساسا درک ما از بازار ارز اشتباه است. حال مشتقههای ارزی در بازارهای کالایی دنیا هستند که نهادناظر دارند. اما ما برای راه بازارهای مشتقه ارزی نیز موضوع را پیچیده میفهمیم و پیچیدهتر اجرا میکنیم.
به گفته این کارشناس اقتصادی، بازار ارز زمانی میتواند وجود داشته باشد که ما با اقتصاد بینالمللی پیوند بخوریم. با این حال به دلیل تن دادن آقایان به این بازار، احتمالا در قدم بعدی نزدیک شدن به اقتصاد بینالملل را در پی دارد که در این صورت به این بازار عمق میبخشد. با این حال به دلیل تحریمها، دسترسی موثر به ارزهای خود را نداریم. حال اگر میخواهیم یک بازار ارزی عمیق داشته باشیم، باید اقتصاد ایران را با دنیا هماهنگ کنیم.
«عسکههای بیفرجام
سومین کارشکنی بانک مرکزی در مقابل بازار سرمایه، لغو ورود گواهیهای پیش فروش سکه در بورس کالا بود. لغوی که در نهایت باعث شد نماد معاملاتی «عسکه» در سامانه معاملات، بدون انعقاد حتی یک قرار و حتی یک سرانجام ایجاد شد. دلیل لغو این معاملات را ابتدا بانک مرکزی و سپس شاپور محمدی ساز و کار تعلق مالیات به پیش فروش سکه اعلام کردند. در حالی که گواهیهای سکه قابل معامله در بورس کالا، از مالیات معاف هستند و بطور کلی هیچ معامله سلفی در بورس مالیات نمیپردازد، از سوی دیگر خود بانک مرکزی هم در زمان پیش فروشها حرفی از مالیات نزده بود، بلکه در زمانی که تعداد زیادی از سکهها را پیش فروش کرد، بحث مالیات را پیش کشید. در این زمینه روزبهانه معتقد است که بانک مرکزی در حوزه اخذ مالیات در این حوزه، روند اشتباهی را در پیش گرفته است.
وی افزود: خطایی که بانک مرکزی با ریاست قبلی انجام داد، تداوم فعالیت در مسیرهای اشتباه بود. تلاش دولت برای تامین نقدینگی با پیش فروش سکه بود که در نیمه راه اشتباه خود را فهمید. اما بازار طلا نیز مانند سکه بازار
کمعمقی است. اگر شنیده میشود که آتی سکه به بازار نقد نگاه میکند، اشتباه تئوریکی است که تحت تاثیر کم عمق بودن و نوسانات دلار است. حال اگر بازار ارز را با ثبات کنیم و تکلیف آن درست شود، پس از آن مشتقههای فلزات گرانبها جای خود را باز میکنند. اینکه اکنون بورس کالا مجبور میشود محدودیت در بازار آتی ایجاد کند و اهرمها را جابهجا میکند، به دلیل عدم توانمندی درست در مدیریت بازار دلار است. از سوی دیگر بحث مالیات بر پیش فروش بحث نادرستی است. به دلیل آن دولت میخواهد مردم را ترغیب کند پول خود را به سیستم پویای سرمایهگذاری وارد کنند، اما مالیات در این زمینه بازدارنده است، به خصوص مالیاتی که یک شبه برای آن تصمیم گرفته میشود و قبلا از آن صحبت نشده باشد.