آثار کاهش ارزش ریال بر افزایش فروش بیمه
محمدعلی سلیمان نیا |
کارشناس بیمه|
مردم ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نگران از دست دادن داراییهای شان هستند. داراییهایی که ارزش آنها بیش از همیشه و از دست دادن آنها به سختی قابل جبران است. اینجاست که خانواده صنعت بیمه باید وارد عمل شود.
روزگاری بود که وقتی اراده میکردیم کالایی را بخریم، کافی بود که روانه بازار شویم و با کمی پیش پرداخت خریدمان را انجام دهیم، سپس مانده پول را به صورت اقساط بلندمدت پرداخت میکردیم و همهچیز با خیر و خوشی به پایان میرسید.
در آن روزگاران که پراید 7 میلیون تومان بود کافی بود که به نمایندگی سایپا مراجعه و با پیشپرداخت 2 میلیون تومانی ماشین را خریداری کنید. خودرویی که احتکار هم نشده و به آسانی در دسترس بود. همه اثاثیه یک خانه 100 متری را میشد با 20 تا 25 میلیون تومان خرید و از بین رفتن این همه هم چندان ریسک بالایی برای صاحب خانه نداشت. از این رو مردم نیز چندان احساس خطر نمیکردند که بخواهند حوادث احتمالی همچون آتش سوزی، دزدی، زلزله، توفان، ترکیدگی لوله آب و ... را پیشبینی و برای آن چارهای بیندیشند. دیه هم 22 میلیون تومان و درآمد خوب بود. کارفرما میدانست که اگر حادثهای هم رخ دهد، میتواند به آسانی دیه را از جیب مبارک پرداخت نماید.
امروز شرایط بسیار فرق میکند. ریال کم ارزشتر از همیشه شده و درآمد مردم چندان رشد نکرده و گفتوگوی هر روز بسیاری از افراد جامعه گلایه از شرایط پیش آمده است. اما در بحبوحه این همه گلایه و غر زدن از گرانی دلار و کم ارزش شدن ریال که بخشی از آن بجا هم هست، میخواهم توجه شما را به روی مثبت این رویداد برای صنعت بیمه جلب کنم.
امروز در اوضاع نابسامان اقتصادی کشور که درآمدها هر روز رو به کاهش و هزینهها رو به افزایش است، همان خانه 100 متری را باید به جای 20 میلیون تومان با200 میلیون تومان تجهیز کرد. همان کارفرما در صورت فوت کارگرش باید 308 میلیون تومان دیه بپردازد. همان مالک پراید باید پراید تازه را 27 میلیون تومان بخرد. از یک سو هزینهها و قیمتها سر به فلک کشیده و درآمدها رشد بسیار کمی داشته، از سوی دیگر همان درآمد، کمارزشتر از همیشه شده است. پس هر کس باید هر آنچه را دارد با چنگ و دندان نگه داد و مراقب باشد که ناچار نشود چیزی را جایگزین کند. اما، در نگهداری داراییها ریسکهایی وجود دارد که کنترل آنها در اختیار ماست و ریسکهایی که کنترل آنها در اختیار ما نیست. نمونه ریسکهایی که در کنترل ما هستند میتواند بازسازی برق کشی ساختمان، نصب درب ضد سرقت، نصب محافظ برق و ... باشد. درباره کارفرمای داستان ما، رعایت نکات ایمنی و درباره مالک پراید، نصب دزدگیر، استفاده از قفل فرمان و ... باشد. اما این دسته از دقت نظرها و رعایتها تنها و تنها احتمال حادثه را کم میکند ولی هرگز نمیتوانند احتمال آن را به صفر برسانند. پس چاره چیست؟ این همه ریسک را چگونه باید مدیریت کرد؟ آن هم ریسکهایی که از کنترل خارج هستند.
تنها راه پیش رو در مدیریت ریسکهای خارج از کنترل، انتقال آنها به صنعت بیمه است. مردم ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نگران از دست دادن داراییهای شان هستند؛ داراییهایی که ارزش آنها بیش از همیشه و از دست دادن آنها به سختی قابل جبران است. اینجاست که خانواده صنعت بیمه باید وارد عمل شده و با تبلیغات و بازاریابی بر نامهریزی شده، خطرات پیش رو را به جامعه یادآوری کرده و نسبت به بازاریابی و فروش بیمه نامههای مورد نیاز اقدام نماید.
این به دست اندرکاران صنعت بیمه بستگی دارد که تا چه میزان از موقعیت پیش آمده بهره برده و با ارایه پیشنهاد بیمه نامههای مناسب به سازمانها، مردم، جامعه و صنعت بیمه خدمت کنند. پیشنهاد میکنم همکاران صنعت بیمه دربرابر هجوم این همه حرفهای ناامیدکننده، پنبه نه، چوب پنبه در گوش خود فرو کرده و بازاریابی حرفهای و هدفمند را آغاز کنند. صنعت بیمه با وجود این همه سال پیشینه در کشور، همچنان یک اقیانوس آبی بکر و دست نخورده است.