اثرپذیری دوگانه صنایع از نرخ ارز
تعادل
میزان آسیبپذیری فعالیتهای صنعتی از محل افزایش نرخ ارز، چگونه است؟ ارزیابیها نشان میدهد، با توجه به «ارزبری و درآمد صادراتی» فعالیتهای مختلف صنعتی، نحوه اثرگذاری تغییرات نرخ ارز بر این فعالیتها متفاوت و دوگانه است؛ در برخی از صنایع، افزایش نرخ ارز منجر به افزایش هزینه مواد اولیه وارداتی و یا تولیدی آنها شده و در برخی دیگر جهش نرخ ارز منجر به کسب منفعت آنی گردیده است. براساس مطالعات صورت گرفته و براساس شاخص نسبت مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده هر فعالیت، صنعت «تولید وسایل نقلیه» مهمترین صنعتی است که بیشترین آسیب را از افزایش نرخ ارز خواهد دید. اما از آنسو، مطابق شاخص نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش هر فعالیت صنعتی، 3 صنعت «تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت»، «تولید مواد شیمیایی اساسی» و «تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی» مهمترین صنایعی هستند که از افزایش آنی نرخ ارز منتفع میشوند. از سوی دیگر، با ترکیب دو شاخص فوق میتوان گفت که رشته فعالیتهایی که از یک طرف، نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده آنها پایین است و از طرف دیگر، نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش بالایی دارند، مهمترین ذینفعان صنعت کشور از افزایش نرخ ارز هستند و کمترین آسیب را خواهند دید. از سوی دیگر، رشته فعالیتهایی که از یک طرف، نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده بالایی دارند و از طرف دیگر نسبت درآمد صادراتی به فروش آنها پایین است، بیشترین آسیب را از شرایط کنونی کشور و از افزایش نرخ ارز خواهند دید. از جمله این صنایع میتوان به «تولید وسایل نقلیه موتوری، تولید قطعات و ملحقات برای وسایل نقلیه موتوری و موتور آنها، تولید فرآوردههای لبنی، تولید محصولات پلاستیکی به جز کفش، تولید روغن و چربی حیوانی و نباتی خوراکی» اشاره کرد.
اثرات متفاوت ارز بر فعالیتهای صنعتی
معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در گزارشی به بررسی میزان آسیبپذیری صنایع مختلف از افزایش نرخ ارز، از منظر تاثیر آن بر هزینه مواد اولیه و واسطهای وارداتی و همچنین درآمد حاصل از صادرات پرداخته است. براساس این گزارش، در سال 1394 در مجموع 117.6 هزار میلیارد تومان ارزش افزوده توسط رشته فعالیتهای مختلف کارگاههای صنعتی در کشور ایجاد شده و بطور تقریبی 1.3 میلیون نفر در فعالیتهای مختلف این بخش مشغول به کار بودهاند. اهمیت نسبی این رشته فعالیتها با توجه به سهم هر یک از آنها از کل ارزش افزوده و اشتغال صنعت، متفاوت است. افزایش قیمت ارز اثرات متفاوتی بر رشته فعالیتهای صنعتی میگذارد. از آن جایی که ارزش مواد اولیه وارداتی و درآمد صادراتی هر یک از فعالیتهای مورد نظر متفاوت است، میتوان گفت میزان آسیبپذیری این رشته فعالیتها از نوسانات و جهش نرخ ارز یکسان نیست. در طرح مطالعاتی «تحلیل عوامل تاثیرگذار بر عملکرد میان مدت اقتصاد ایران» که به درخواست اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران در سال 1392 و توسط پژوهشکده مطالعات اقتصادی و صنعتی دانشگاه شریف صورت گرفت، میزان آسیبپذیری صنایع مختلف از تغییرات نرخ ارز ارزیابی و تحلیل شد. برای سنجش میزان آسیبپذیری صنایع بر اساس دو نسبت نامبرده، میزان آستانه در نظر گرفته شده برای درجه اهمیت صنایع، سهم 5 درصدی از ارزش افزوده در سال 1394 و برای هر یک از نسبتهای مواداولیه وارداتی به ارزش افزوده و درآمد صادراتی به ارزش فروش، 0.2 است.
آسیبپذیری نوع اول صنایع
به منظور محاسبه میزان آسیبپذیری نرخ ارز، نسبت ارزش مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده در 18 رشته فعالیت صنعتی در سطح کد چهار رقمی آیسیک که در سال 1394سهم آنها از ارزش افزوده کل صنعت بیشتر از یک درصد بوده است. این صنایع در مجموع حدود 69درصد از ارزش افزوده کل صنعت را به خود اختصاص دادهاند. نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده در رشته فعالیت «تولید وسایل نقلیه موتوری» (کد3410) نسبت به سایر فعالیتها بالاتر است. در واقع، ارزش مواد اولیه وارداتی برای فعالیت «تولید وسایل نقلیه موتوری» معادل 57 درصد ارزش افزوده این صنعت است. پس از آن رشته فعالیت «تولید فرآوردههای لبنی» با کد 1520و «تولید قطعات و ملحقات برای وسایل نقلیه موتوری و موتور آنها» با کد 3430 بیشترین نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده را به خود اختصاص دادهاند. بالا بودن نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده باعث میشود که این صنایع از افزایش نرخ ارز بیشترین تاثیر را از حیث افزایش هزینههای تولید بپذیرند. همچنین محاسبات نشان میدهد که وابستگی برخی صنایع مانند« تولید فرآوردههای لبنی » به واردات مواد اولیه، نسبت به سال 1389 بهشدت افزایش یافته است. رشته فعالیت «تولید وسایل نقلیه موتوری» که بیشترین نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده را داراست، حدود 6 درصد از ارزش افزوده کل صنعت را به خود اختصاص داده است. رشته فعالیت 2413 (تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی) بیشترین میزان ارزش افزوده را در سال 1394داشته است (11.2 درصد از ارزش افزوده کل) اما هزینه مواد اولیه وارداتی آن پایین است.
با در نظر گرفتن آستانه 5 درصد برای درجه اهمیت صنعت بر مبنای سهم از ارزش افزوده صنعت و آستانه 0.2 برای سنجش آسیبپذیری از افزایش نرخ ارز بر مبنای نسبت ارزش مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده چهار ناحیه ایجاد میشود که رشته فعالیتهای مختلف در این نواحی قرار میگیرند. از میان رشته فعالیتها، تولید وسایل نقلیه موتوری بر حسب نسبت مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده، مهمترین فعالیتی است که از افزایش نرخ ارز آسیب میبیند. در سال 1394 این فعالیت سهم حدود 6 درصدی از ارزش افزوده کارگاههای صنعتی و سهم 5.8 درصدی از اشتغال صنعت را به خود اختصاص داده است. فعالیتهایی نظیر «تولید فرآوردههای لبنی، تولید قطعات و ملحقات برای وسایل نقلیه موتوری، تولید روغن و چربی حیوانی و نباتی خوراکی، تولید صابون و مواد پاک کننده و لوازم بهداشتی و نظافت و عطرها و لوازم آرایش، تولید محصولات پلاستیکی جز کفش، تولید محصولات فلزی و آماده سازی و ریسندگی الیاف نساجی» به علت بالابودن نسبت مواد اولیه وارداتی در تولید آنها با وجود اینکه از نظر درجه اهمیت سهم از ارزش افزوده پایینتر از 5 درصد دارند، اما از آسیبپذیری بالایی در افزایش نرخ ارز برخوردارند. برمبنای شاخص نسبت ارزش مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده، سهم از اشتغال و ارزش افزوده در ناحیه با آسیبپذیری کمتر از نرخ ارز، بیشتر است. در مجموع، از میان 18 فعالیت صنعتی منتخب، 71.5 درصد از ارزش افزوده و 48 درصد از اشتغال در ناحیه آسیبپذیری پایین قرار گرفته است. در طرف مقابل، 28.5 درصد از ارزش افزوده و 52درصد از اشتغال در ناحیه با آسیبپذیری بالا از افزایش نرخ ارز هستند.
آسیبپذیری نوع دوم صنایع
سه فعالیتی که سهم صادرات از میزان فروش آنها بیشتر از آستانه 0.2 بوده، بیشترین نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش را به خود اختصاص دادهاند. مطابق ارزیابیها، 70 درصد از فروش در رشته فعالیت «تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت» (کد 2412)، برابر 58 درصد از فروش رشته فعالیت «تولید مواد شیمیایی اساسی به جز کود و ترکیبات ازت» (کد2411) و 44 درصد از فروش رشته فعالیت «تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی» (کد 2413) ناشی از صادرات بوده است. همچنین نتایج این تحلیل نشان میدهد، فعالیت این رشته صنعتی، علاوه بر اینکه درآمد صادراتی بالایی دارد، بیشترین سهم از ارزش افزوده کل صنعت (11.2درصد) را به خود اختصاص داده و از این منظر مهمترین صنعت کشور است. همچنین، رشته فعالیت تولید وسایل نقلیه موتوری (کد3410) که سهم از ارزش افزوده کل حدود 6درصدی داشته و نسبت مواد اولیه وارداتی در آن بسیار بالاست، درآمد صادراتی بسیار پایینی (2.9درصد از ارزش فروش) دارد. از آنسو، از میان 3 صنعتی که بیشتر از 20 درصد از ارزش فروش شان را درآمد صادراتی تشکیل میدهد دو رشته فعالیت «تولید مواد شیمیایی اساسی به جز کود و ترکیبات ازت» و «تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی» جزو فعالیتهای مهم که سهم بالاتر از 5 درصد از ارزش افزوده صنعت را به خود اختصاص دادهاند، هستند. البته براساس آستانههای در نظر گرفته شده برای آسیبپذیری نسبت به افزایش نرخ ارز و با استفاده از شاخص درآمد صادراتی به ارزش فروش و درجه اهمیت صنایع بر حسب سهم از ارزش افزوده، صنایع چهار ناحیه طبقه بندی میشوند: «رشته فعالیتهایی که شاخص نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش در آنها بیشتر از 0.2 است از افزایش نرخ ارز بهره مند شده و آسیب کمتری میبینند. این رشته فعالیتها شامل «تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت»، «تولید مواد شیمیایی اساسی به جز کود و ترکیبات ازت» و «تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی» است. صنعت تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت (کد 2412) از درجه اهمیت کمتری (کمتر از 5 درصد) بر حسب سهم از ارزش افزوده صنعت برخوردار است و فعالیتهایی نظیر تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی (کد 2413) و تولید مواد شیمیایی اساسی (کد 2411) سهم از ارزش افزوده بالاتر از 5 درصد دارند، اما هر سه فعالیت از افزایش نرخ ارز بهره مند میشوند و بنابراین انتظار میرود که این فعالیتها آسیب کمتری از افزایش آنی نرخ ارز ببینند. جزییات این بررسی همچنین نشان میدهد، تنها 10.8 درصد از اشتغال در صنایع (با سهم بالای یک درصد از ارزش افزوده) از افزایش در نرخ ارز بطور آنی بهره مند میشوند.
آسیبپذیری صنایع از ترکیب دو شاخص
از آنجایی که برخی فعالیتها از افزایش نرخ ارز بهرهمند میشوند و آسیب کمتری میبینند، این
بهرهمندی آنی میتواند بخشی از افزایش در هزینههای آنها را که ناشی از افزایش قیمت مواد اولیه وارداتی است، جبران کند. بنابراین میتوان شاخص نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش و شاخص نسبت هزینه مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده را با یکدیگر ترکیب کرد و رشته فعالیتهای مختلف را مورد ارزیابی قرار داد. بخش قابل توجهی از فعالیتها دارای آسیبپذیری بالا از افزایش نرخ ارز هستند و بهره مندی آنها از افزایش نرخ ارز پایین است. تنها سه رشته فعالیت «تولید کود شیمیایی و ترکیبات ازت»، «تولید مواد شیمیایی اساسی به جز کود و ترکیبات ازت» و «تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه و ساخت لاستیک مصنوعی» که نسبت درآمد صادراتی به فروش آنها بیش از 20 درصد بوده، تاثیرپذیری کمتری از افزایش نرخ ارز هستند که این امر به دلیل بالا بودن درآمد صادراتی آنها به نسبت فروششان و بهرهمندی آنی از افزایش نرخ ارز است. همچنین بر مبنای دو شاخص نسبت درآمد صادراتی به ارزش فروش و نسبت ارزش مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده، صنایعی که توامان سهم مواد اولیه وارداتی آنها از ارزش افزوده کمتر از 20 درصد بوده، اما بیش از 20 درصد درآمد فروش خود را صادر کردهاند، از افزایش نرخ ارز آسیب کمتری دیده و از آن منتفع میشوند. سهم این صنایع از مجموع ارزش افزوده فعالیتهای صنعتی منتخب، حدود 30درصد و از اشتغال آنها حدود 11درصد است. در مقابل صنایعی که ارزش مواد اولیه وارداتی آنها بیش از 20 درصد ارزش افزوده صنعت بوده، اما درآمد صادراتی آنها کمتر از 20 درصد از ارزش فروش آنها را تشکیل میدهد، نسبت به افزایش نرخ ارز بسیار آسیب پذیرند. این صنایع سهم 28.5 درصدی از ارزش افزوده و 52 درصدی از اشتغال دارند.
کلید معما کجاست؟
تجارب مربوط به اعمال اصلاحات ساختاری در اقتصاد کشور نشان میدهد که تعداد مواردی که اصلاحات مذکور بر اساس برنامه از قبل تعیین شده و به صورت جامع و کامل اجرا شده باشد، بسیار اندک است و اکثر موارد محدود به اصلاحاتی است که نه بر اساس برنامهریزی قبلی و تصمیم حاکمیت، بلکه به ناچار و به دلیل فشارهای بیرونی مانند تحریم انجام شده که معمولا بعد از رفع علت بیرونی، مجددا به حالت قبل از اصلاح برگشت داده شده است. این شرایط باعث شده که تصمیمات در حوزه سرمایهگذاری صنعتی هم از سیاستهای حاکم بر اقتصاد کلان تاثیر گرفته باشد. «نبود محیط رقابتی، سیاستهای اقتصادی ناسازگار و ناهماهنگ با اهداف کلان به همراه فقدان استراتژی توسعه صنعتی در کشور»، شرایطی را در مجموع فراهم آورده که انتخاب و شکلگیری فعالیتهای صنعتی در کشور بیش از آنکه مبتنی بر
مزیتهای رقابتی، توسعه و افزایش صادرات و بهره وری باشد، بر اساس نرخ ارز ارزان و قیمتهای پایین حاملهای انرژی شکل گرفته است. ساختار صنعتی کشور متمرکز بر فعالیتهایی است که به دلیل توان رقابتی ضعیف و به محض تغییر یکی از نرخهای کلیدی اقتصاد، با اختلالات جدی روبرو میشوند و نتایج بررسیهای گزارش فوق هم ناظر بر همین موضوع است. میتوان اطمینان داشت که رقابت ناپذیری صنایع کشور با صنایع جهانی نه تنها ناشی از ناتوانی بنیادی صنعتگران کشور نیست، بلکه پیشینه تاریخی و نیز وضعیت نیروی انسانی کشور ایجاب میکند که در موقعیت نسبی بهتری نیز قرار داشته باشیم. بنابراین کلید این معما را باید در جای دیگر، یعنی در حوزه سیاستگذاری جستوجو کرد.