امید واهی کاهش بیکاری با خروج بازنشستگان
معاون رییسجمهوری اعلام کرد که با وجود اصلاح قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان، تغییری در دستگاههای اجرایی که تاکنون مشمول قانون بودهاند، ایجاد نشده است. با این همه به نظر میرسد کنار گذاشتن مدیران بازنشسته نه تنها فرصت چندانی برای اشتغال کشور ایجاد نمیکند بلکه با توجه به حفرهها و ضعفهایی که نظام استخدامی در کشور دارد، کنار گذاشتن این مدیران احتمالا به جایگزینی با مدیران توانمند ختم نمیشود و همین امر میتواند بر مشکلات اقتصادی کشور در بخش بیافزاید.
مساله عدم به کارگیری بازنشستگان در دستگاههای اجرایی در یک سال گذشته به یکی از مسائل اصلی دولت تبدیل شده ولی با وجود همه این فشارها به نظر میرسد هنوز بخش زیادی از بازنشستگان کشور همچنان در دستگاههای مختلف مشغول به کار هستند. این در حالی است که آمار دقیقی از تعداد شاغلان مشغول به کار در کشور برای سالهای گذشته داده نشده است. در این رابطه یک بار علیرضا محجوب، نماینده مجلس، در سال 1394 گفته بود: «هشت و نیم درصد جمعیت شاغلان کشور بازنشستگان هستند. جمعیت شاغلان کشور 23 میلیون نفر است، بر اساس آمار سازمان مدیریت، نیمی از بازنشستگان شاغل هستند.»
به گزارش تعادل در روزهای گذشته، جمشید انصاری - رییس سازمان امور اداری و استخدامی - در صفحه توییتر خود از ابلاغ اصلاحیه قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان خبر داد. انصاری در توضیحات خود گفته است که صرفنظر از برداشتها و تفسیرهای مطرح شده، لازم است به این نکته توجه شود که این اصلاحیه محدودیت بیشتری برای به کارگیری بازنشستگان اعمال میکند و تغییری در دستگاههای اجرایی که تاکنون مشمول قانون بودهاند ایجاد نشده است.
در کشوری که تعداد بیکاران در آن بیش از 10 درصد است و بیشتر بیکاران را هم جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند، تغییراتی از این دست در نظام مدیریتی میتواند کارآمد باشد. در کشورهای صنعتی دیگر چنانچه یک بازنشسته دوباره به شاغل شود، کارفرما و بازنشسته هر دو با جریمههای سنگینی مواجه میشوند ولی باید توجه داشت اجرای چنین قوانین سختگیرانهای در ایران آسان نیست؛ چرا که بسیاری از بازنشستگان کشور در اشتغال دوباره خود عمدتا به بخشهای غیر رسمی اقتصاد میروند. تعداد زیاد بازنشستگان و سالمندانی که در ناوگان حمل و نقل شهری با خودروهای شخصی خود اقدام به مسافر کشی میکنند، موید این نکته است. علاوه بر این زمانی میتوان بازنشستگان را از اشتغال دوباره منع کرد که آنها بتوانند با حقوق بازنشستگی خود هزینههای متعارف معیشتی را تامین کنند. در آلمان دولت با حمایتهای گوناگون اجتماعی چنین چیزی را به درجه زیادی محقق کرده است ولی در ایران حقوق بخش زیادی از کارمندان و کارگران هم کفاف هزینههایش معیشتی را نمیدهد به همین دلیل طبق آمارهای رسمی هماکنون حدود 800 هزار دو و چند شغله در ایران شاغل هستند.
در همین رابطه مهدی پازوکی به تعادل گفت: برای اینکه به مساله بازنشستگان شاغل پرداخت، ابتدا باید بر یک تصویر بزرگتر تمرکز کرد تا بتوانیم نتایج همهجانبهتری بگیریم. این تصویر بزرگتر، شمای کلی از اقتصاد ایران است. امروز همانطوری که بارها به آن اشاره کردم یکی از اصلیترین مشکلات اقتصاد ایران که ناکامیهای فراوانی را به همراه آورده بیانضباطی در اقتصاد کشور است. در رابطه با مساله بازنشستگان نیز این موضوع صدق میکند و به مساله بیانضباطی اداری در کشور باز میگردد. این نوع از بیانضباطی سبب شده تا به جای اینکه نیروهای کارآمد و متخصصان زبده به بدنه دولت اضافه شوند، به دلیل حاکمیت رابطه بر ضابطه، فارغالتحصیلان دانشگاه خوب راهی به دستگاههای اجرایی نمییابند و عمدتا افراد کم سواد استخدام میشوند. این در حالی است که در همه کشورهای جهان، به ویژه کشورهای توسعه یافته، با گرفتن آزمونهای مختلف استخدامی، بهترین نیروها جذب بدنه دولت میشوند که اغلب فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر هستند.
او ادامه داد: در ایالات متحده اگر کسی از دانشگاههای معتبری چون هاروارد، امای تی، برکلی و... فارغالتحصیل شود، مشکلی برای شاغل شدن نخواهد داشت اما برای فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر ایرانی لزوما چنین چیزی قطعی نیست. در امریکا فارغالتحصیلان دانشگاههای درجه سوم به صف بیکاران میپیوندند، مثلا در شهر بوستون امریکا، که یک شهر دانشگاهی محسوب میشود تعداد زیادی دانشگاه وجود دارد اما میان دانشگاه هاروارد وامای تی با دیگر دانشگاهها تفاوت زیاد است و بیشتر مقامات دولتی امریکا از دانشگاههای معتبر میآیند.
تحول در نظام اداری ضرورت دارد
پازوکی گفت: درنتیجه من فکر میکنم امروز یکی از نیازهای مهم اقتصاد ایران برای توسعه، تحول در نظام اداری است. این تحول باید بهگونهای باشد که اصلاحات را از دستگاهای اصلی مثلا نهاد ریاستجمهوری و سازمان امور اداری و استخدامی آغاز شود. از سوی دیگر حاکمیت روابط را باید طرد کرد و با گرفتن آزمونهای مختلف نیروهای توانا به بدنه کارشناسی دولت اضافه شوند. این میان بحث مربوط به بازنشستگی را هم میتوان بررسی کرد.
او با اشاره به تعداد ناچیز مدیران بازنشسته در کشور، عنوان کرد: مشکل ما این تعداد کم بازنشستگان شاغل نیستند، چرا که مساله بیکاری در کشور ابعاد فراگیرتری دارد و این تعداد از مدیران به فرض که خانهنشین هم شوند، نمیتوانند با سمتهای خود مشکل بیکاری در کشور را حل کنند. مضاف بر اینکه فقط مدیران به سمت اشتغال بعد از بازنشستگی نمیروند و بخش زیادی از اشتغال غیر رسمی کشور در بخشهایی چون حمل و نقل شهری و فروشگاههای خصوصی را بازنشستگان رده میانی اشغال کردند. با وجود اینکه شخصا به قانون منع به کارگیری شاغلان احترام میگذارم و فکر میکنم در ایران هم چون بقیه کشورهای پیشرفته باید بازنشستگان به استراحت بپردازند، اما فکر نمیکنم قانون فوق جز در بدنه دولت توفیقی داشته باشد.
پازوکی افزود: اینکه افراد بازنشسته دوباره جویای کار میشوند نشاندهنده مشکلاتی بزرگتر از مشکل قانون در کشور است. هر چند باز هم تاکید میکنم باید به قانون تمکین کرد و بازنشستگان نباید دوباره شاغل شوند، اما مساله این است چرا یک سالمند دوباره به سمت کار کردن میرود؟ پاسخ مشخص است، بسیاری از این افراد نمیتوانند با حقوق بازنشستگی خود امورات زندگی را مدیریت کنند و به همین دلیل در سالهایی که زمان استراحت آنها محسوب میشوند، کار میکنند. هنگامی که یک بازنشسته نمیتواند معیشت خود را به شکل متعارف تامین کند، چارهای جز شاغل شدن ندارد. فکر میکنم ما باید سلامت اقتصادی را دوباره به کشور بازگردانیم و این مساله هم من محصول بیانضباطی و ناسلامتی اقتصاد کشور میدانم.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: وظیفه حکومتها این است که برای شهروندان خود به ویژه سالمندان و بازنشستگان امکانات یک زندگی شایسته را فراهم آورد. اکنون آنها به دلیل ناکافی بودن حقوق بازنشستگی خود به سمت اشتغال دوباره میروند و فرصتهای شغلی را اشغال میکنند. تنها با تامین رفاه افراد بازنشسته میتوان به شکل قطعی با این مساله برخورد کرد.
پازوکی تاکید کرد: در کشورهایی چون آلمان که اشتغال افراد بازنشسته ممنوع است و کارفرما و بازنشسته را با جریمه مواجه میکند، بازنشستگان حقوق اجتماعی بالایی دارند و علاوه بر اینکه خدمات درمانی ارزانتری دریافت میکنند و یارانههای گوناگون میگیرند، چنانچه حقوق کافی نداشته باشند، دولت به آنها یارانههای دیگری از جمله یارانه مسکن میپردازد تا از این راه قدرت خرید آنها را بالا ببرد. دولت با پرداخت امکانات بیشتر خود را محق میداند که قانون را تا آخر اجرا کند و با متخلفان برخورد کند. طبعا چنین برخوردی را امروز نمیشود و نباید در ایران انجام داد چون به هیچ عنوان زمینههای کافی برای آن وجود ندارد.
نظام استخدامی کشور باید دگرگون شود
او در رابطه با به کارگیر جوانان در مدیریت دستگاهها گفت: به این مساله نباید به شکل فرمال و صوری نگاه کرد و تصور داشت هر گاه جای یک مدیر مسن را یک جوان بگیرد یعنی حرکتی به سمت بهبود آغاز شده است. من خود را طرفدار به کارگیری جوانان و مدافع حقوق زنان میدانم اما این را مساوی با استفاده از هر زن و جوانی در مدیریت کشور نمیدانم. باید در کشور شایسته سالاری حاکم شود و باید تلاش کنیم تا جوانان و زنان کشور فرصت برابر برای دست یابی به تخصص لازم را داشته باشند و آنگاه شایستهترین افراد را به کار گرفت. نظام مدیریتی ایران باید مبنای خود را بر شایسته سالاری بگذارد مشابه آنچه که در کشورهای موفق دنیا میبینیم. نباید فراموش کنیم مدیریت دستگاههای اداری کشور جایی برای تجربه اندوزی نیست چرا که هر تصمیم اشتباه میتواند منابع زیادی را هدر دهد. بنابراین تغییر سنی و جنسی مدیران هر چند یک امر ضروری و لازم است اما نیازمند بستر لازم برای توانا کردن فراغ التحصیلان دانشگاهی است. تصور کنید فقط براساس همین نظام رابطه محور کنونی استخدامی، تعداد زیادی مدیر بیتجربه جذب دستگاهها شوند، مطمئن باشید شکستی که این پروژه به همراه میاورد، تا سالها مساله به کارگیری جوانان را به یک تابو تبدیل میکند.
پازوکی با اشاره به ضعفهای متعدد قانونی در نظام بازنشستگی کشور گفت: عجیبترین قوانین جهان در این زمینه را ایران دارد. در هیچ کجای جهان یک بازنشسته دوبار حقوق بازنشستگی نمیگیرد. مثلا همسر من یک بازنشسته با حقوق مشخص خودش است، اگر فردا من بمیرم، همسرم حقوق من را هم دریافت میکند و به راحتی دو حقوق میگیرد. حال آنکه در کشورهای دیگر چنین چیزی نیست و نهایتا حقوق بازنشستگان از یک محل بیشتر یا کمتر میشود نه اینکه تعداد حقوقهایی که میگیرند بیش از یکی باشد. در فامیل ما، خانمی با 70 سال سن و پس از 50 سال بازنشستگی، هنگامی که مادرش فوت کرد از همسرش جدا شد تا حقوق بازنشستگی مادر خود را دریافت کند. این نشاندهنده دو نکته است، یکی ناکافی بودن مزد بازنشستگی و دیگری حفرههای متعدد قانونی که سبب ایجاد نابسامانیهای اجتماعی هم میشود. حال در نظر بگیرید تاثیرات سو چنین اقداماتی بر وضعیت مالی صندوقهای بازنشستگی
چگونه است.
او در پایان خاطرنشان کرد: همانطوریکه در آغاز صحبتهایم گفتم، این مساله باز میگردد به بیانضباطی اداری در کشور. در هیچ جای جهان ابتدا افراد شاغل نمیشوند و بعد سراغ ادامه تحصیل بروند. اما در ادارات ایران فرد با دیپلم استخدام میشود و هنگام بازنشستگی مدرک دکترا دارد. همین دانشگاههای پولی مانند علمی کاربردی آسیب جدی به بدنه کارمندی کشور زدند. من از آقای انصاری خواهش میکنم با این مسائل به شکل جدی برخورد کند و اجازه ندهد افراد بدون طی مدارج علمی کافی سمت بالاتری بگیرند. فرهنگ اداری کشور باید دگرگون شود، نباید یک فرد تازه کار ناگهان مدیرکل یک اداره مهم کشور شود. حداقل انتظار میرود سازمان امور اداری و استخدامی برای مدیران کل یک حداقلی از سابقه کار را ضروری بداند.