بازگشت چکمهپوشان به عرصه سیاست برزیل
گروه جهان| بهاره محبی|
انتخابات هفته گذشته برزیل یکی از تاریکترین وقایع سیاسی این کشور بهشمار میرود چرا که پس از چند دهه، بار دیگر نظامیان را از سربازخانهها خارج و به صحنه سیاسی برزیل وارد کرد. ژایر بولسونارو بزرگترین پیروز این انتخابات بود که به دور دوم رفته است. او در مرحله بعد با فرناندو حداد نامزد حزب کارگر رقابت خواهد کرد. حداد کسی بود که در لحظه آخر جایگزین لولا داسیلوا شد؛ آنهم پس از اینکه داسیلوا به اتهام فساد و بهدلیل زندانی شدن رد صلاحیت شد. مبارزه با موادمخدر، سختگیری بیشتر در قانون حمل سلاح و اجرای تقویت قوانین حقوق بشری از جمله وعدههای انتخاباتی حداد است. با این حال شکست یا پیروزی حداد به این بستگی دارد که بتواند به مردم برزیل نشان دهد که نماینده لایق لولا داسیلوا است.
بولسونارو نظامی سابق راست افراطی کسی است که رژیم نظامی سابق برزیل آشکارا او را تایید و حمایت میکند، رژیم نظامی که از 1964 تا 1985 بر برزیل حکومت میکرد، دولتی که در جریان زمامداریاش هزاران تن کشته یا ناپدید شدند. اما در مقابل نظم و قانون را بر این کشور حکمفرما کرد و بر این اساس بسیاری از برزیلیها از آن دوران با حسی از نوستالژی یاد میکنند. بولسونارو در جریان رقابتهای انتخاباتی بارها و بارها با دونالد ترامپ رییسجمهوری ایالات متحده، مقایسه شد. بولسونارو نه تنها آشکارا ترامپ را تحسین میکند بلکه بهلحاظ سیاسی نیز تقریبا پیروی راه اوست. نامزد راستهای افراطی در برزیل بارها از زنان و اقلیتهای قومی با لحنی زننده و غیرمنصفانه انتقاد میکند. او از جمله درباره خطرات پناهجویان هاییتی، آفریقا و خاورمیانه هشدار داده و آنان را تفالههای بشریت خوانده و استدلال کرده است که ارتش باید مراقب آنان باشد. جالب اینکه استیو بنن مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید ترامپ، اکنون یکی از مشاوران اصلی بولسونارو در کارزار انتخاباتی است.
امروز میلیونها برزیلی از فکر ریاستجمهوری بولسونارو رو هم به وحشت افتادهاند؛ بطوری که نظرسنجیهای هفته گذشته نشان میدهد 42 درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی گفتهاند هرگز به او رای نخواهند داد. اما این بدان معنی نیست که برزیلیها گزینههای بهتری در پیش داشته باشند. از نظر بسیاری از برزیلیها، حزب کارگر فاسد است. از طرف دیگر حمایت از احزاب بزرگ دیگر مانند حزب ملیگرا و محافظهکار سوسیال دموکراسی بهدلیل اینکه بخشی از ائتلاف سیاسی میشل تمر رییسجمهوری نامحبوب فعلی برزیل بوده، محبوبیتش را از دست داده است.
در این میان، نخبگان مالی قدرتمند برزیل هم در دور دوم انتخابات با حضور بولسونارو و حداد که قرار است اواخر ماه جاری میلادی برگزار شود، بر روی پیروزی نامزد راستهای افراطی شرطبندی کردهاند چرا که حزب کارگر حامی حداد، اصلاحات مربوط به سیاستهای بازار و همچنین سرمایهگذاری جدید در بخش خدمات اجتماعی را رد کرده است. این در حالی است که از نظر سرمایهگذاران بولسونارو در صورت پیروزی در انتخابات احتمالا محدودیتهای مربوط به سیاستهای مالی و تجاری را رفع و دست به خصوصیسازی خواهد زد.
نگرانی بیشتر اما از اینجا ناشی میشود که ارتش قدرتمند برزیل نیز از بولسونارو حمایت میکند. بهنظر میرسد که دلیل حمایت ارتش از بولسونارو مساله نظم و قانون است. در چند سال گذشته بحرانهای اقتصادی و سیاسی باعث شده تا تظاهراتهای اعتراضی گستردهای در برزیل شکل بگیرد. این اعتراضها که مجموعهای از برکناریها و بازداشت رهبران سیاسی پیشین را در پی داشت برای دستگاه قضایی بزریل نیز بحرانساز شده است. همزمان جرم و خشونتهای سازمانیافته نیز بهشدت افزایش یافته است.
در جریان ناآرامیها بود که ارتش بار دیگر وارد عرصه سیاسی برزیل شد، زمانی که میشل تمر رییسجمهوری این کشور، بطور رسمی نظامیان را مسوول تامین امنیت ریو دو ژانیرو کرد. این برای نخستین بار از زمان پایان دیکتاتوری نظامیان در برزیل بود که بار دیگر چکمهپوشان مامور تامین امنیت یک منطقه غیرنظامی میشدند. چند ماه بعد، در آستانه تصمیم دادگاه فدرال در ماه آوریل درباره سرنوشت لولا داسیلوا رییسجمهوری سابق برزیل، ادواردو ویلاس بوآس فرمانده ارتش برزیل، در توییتی نوشت که «ارتش بخشودگی داسیلوا را نخواهد پذیرفت». بهنظر میرسید که این اظهارات بهنوعی هشدار به دادگاه بود که لولا داسیلوا را از جریان انتخابات دور نگه دارد.
در جریان ریاستجمهوری بولسونارو احتمالا چنین مداخلاتی بیشتر هم خواهد شد؛ بهویژه اینکه بولسونارو از همین حالا وعده داده که کابینه خود را با حضور نظامیان سابق تشکیل خواهد داد. او همچنین تاکید کرده که اجرای قانون با حمایت ارتش خواهد بود. رویکرد او تقریبا در تضاد با دیگر نامزدهای انتخاباتی بود که وعده داده بودند که میان حقوق بشر و سیاست یک تعادلی را برقرار خواهند کرد.
از آن گذشته، بولسونارو که خود پیشتر یک تفنگدار بوده، ژنرال بازنشسته آنتونیو همیلتون مائورو را به عنوان معاون اول خود برگزیده است. مائورو درباره چشمانداز نقش نظامیان در صحنه سیاسی برزیل کاملا صادق است. او گفته که ارتش میتواند در جریان موقعیتهای پرآشوب و همراه با هرج و مرج قدم به میدان بگذارد. بنا بر نظر مائورو، «وقتی کشتی (کشور) در حال غرق شدن است، ارتش نمیتواند دست روی دست بگذارد.» گرچه بولسونارو تکذیب میکند که ارتش قرار است در عصر زمامداری او، کنترل کشور را به دست بگیرد اما او بارها آشکارا عصر دیکتاتوری نظامیان را دورهای بسیار خوب در تاریخ برزیل خوانده است. او حتی تا آنجا پیش رفته که تایید کرده رایاش در کنگره برزیل به برکناری دیلما روسف رییسجمهوری سابق این کشور، در حمایت از فرد نظامی بود که از قضا روسف را در عصر دیکتاتوری نظامیان شکنجه کرده بود.
بازگشت نظامیان به عرصه سیاست برزیل شوککننده است. نیروهای نظامی برای چند دهه بطور گسترده از دخالت مستقیم یا حتی غیرمستقیم در سیاستهای غیرنظامس بازداشته شده بودند. از حالا نظرسنجیها نشان میدهد که حمایت از دموکراسی در برزیل از سال گذشته تاکنون حداقل 13 درصد کمتر شده است. در مقابل، نظامیان احترام بیشتری به دست آوردهاند. همین مساله میتواند توضیحی باشد بر اینکه چرا میشل تمر خلاف رویههای گذشته یک نظامی را به سمت وزیر دفاع انتخاب کرد. با وجود همه نگرانیها، ظهور دوباره نظامیان در امریکای لاتین امری غیرمعمول نیست. در سالهای 1900 تا 2015 میلادی احتمال بازگشت نخبگان اقتدارگرای سابق به مواضع سیاسی یا اقتصادی گذشته چهار برابر بیشتر شده است. این در حالی که احتمال مجازات آنان بهدلیل سوءرفتارهای گذشته به همان نسبت کمتر شده است. نمونه شناخته شده و معروف این مورد، شیلی است.
انتقال مسالمتآمیز قدرت در شیلی در دهه 1990 میلادی نتیجه بازنگری قانون اساسی مربوط به سال 1980 میلادی بود که در دوره دیکتاتوری نظامی آگوستو پینوشه نوشته بود. قانون اساسی منافع ارتش و نخبگان رژیم سابق را حفظ کرد؛ برخی از آنان کرسیهای دایمالعمر در سنا گرفتند و ارتش هم این اجازه را داشت تا بطور مستقل رییس نیروهای مسلح را انتخاب کند. قانون اساسی همچنین یک نظام انتخاباتی منحصر به فرد ایجاد کرده بود که با وجود برخی مضرات اسمی، کاملا در جهت منافع نخبگان سیاسی سابق بود.
نتیجه اینکه تنها چهار تن از مقامهای سابق دولت پینوشه آنهم بطور اسمی تنبیه شدند. تقریبا تمام مقامهای ارشد سیاسی سابق یا بار دیگر پستهای سیاسی کلیدی گرفتند، عضو هیات مدیره شرکتهای بزرگ شدند و یا زمیندار. شیلی هنوز هم با همان قانون اساسی بازنگری شده عصر پینوشه اداره میشود و گرچه غیرنظامیان کنترل خود را بر ارتش بیشتر کردهاند اما بسیاری از جنبههای نظام دیکتاتوری همچنان پابرجاست. در واقع همین حالا هم کابینه سباستین پییرا رییسجمهوری فعلی شیلی، یا رژیم پینوشه ارتباطاتی دارد.
خلاف شیلی، دولت نظامی آرژانتین در سال 1983 و پیش از جنگ فارکلند سقوط کرد. گرچه مقامهای سابق توانستند با استفاده از تهدید به کودتا، قوانین عفو را تضمین کنند، هیچگونه بندی که مربوط به حمایت از نظامیان سابق باشد در قانون اساسی آورده نشد. در دهه 2000 که کنترل غیرنظامیان بیشتر شد، مصونیت نظامیان نیز کنار گذاشته شد. به همین دلیل در جریان طرحهای شفافیت قضایی، بطور ناگهانی شمار زیادی از مقامهای سابق نظامی مورد پیگرد قرار گرفتند و آخرین دیکتاتور نظامی این کشور به همراه رییس ارتش، دریاسالار نظامی و وزیر کشور، همگی به جرم جنایت در دوران دیکتاتوری مجازات شدند. حالا نفوذ نظامیان در آرژانتین تنها سایهای است از آنچه اواسط و اواخر قرن بیستم بود.
در این میان تجریه بزریل به شیلی شبیه است تا آرژانتین. آخرین رژیم نظامی برزیل به رهبری خوان فیگویردو پس از دو دهه قدرت در سال 1985 میلادی کنارهگیری کرد. درست مانند شیلی، نظامیان در برزیل نیز تلاش و وقت زیادی را صرف کردند تا در قانون اساسی انتقالی از خود حفاظت کنند. در قانون اساسی که در دوره انتقالی نوشته شد، مجازات اعدام فوری برای جرایم ممنوع شد، قدرت سیاسی نخبگان محدود شد، احزاب با گرایشهای چپ افراطی از شرکت در انتخابات منع شدند و فعالیت شوراهای مردمی را محدود کردند. گرچه قانون اساسی در سال 1988 بازنویسی شده بود، عناصر غیرلیبرالی خود را حفظ کرد. در واقع این قانون اساسی نخبهگرایانه هدفش حمایت از عناصر اقتدارگرای سابق در برابر نیروهای مردمی در یک حکومت دموکراتیک بود.
زمانی که فیگویردو از دنیای سیاست کنار رفت، در پاسخ به پرسش خبرنگاری که از او پرسید «دوست دارد مردم برزیل او را چگونه به یاد بیاورند؟» گفت: «از آنها میخواهم که مرا فراموش کنند.» گفته شده، فیگویردو از آن پس تا زمان مرگ در سال 1999 میلادی در امارتی خارج از شهر ریو دو ژانیرو و در انزوا زندگی کرد. اما همه چنین نکردند. بسیاری از مقامهای ارشد رژیم نظامی سابق همچنان در گوشه و کنار عرصه سیاست حضور داشتند. به عنوان مثال، آنتونیو دلفیم یکی از اعضای کابینه دولت فیگویردو، در سالهای 1987 تا 2007 به عنوان نماینده در مجلس سفلا حضور داشت. پائولو مالف نامزد نظامیان در انتخابات 1985 هم در سال 1993 شهردار سائوپائولو شد و در سال 2006 نیز به عنوان نماینده به مجلس سفلا راه یافت.
فلاویو پورتلا مارسیلو رییس حزب ارتش و استراتژیست دولت فیگویردو، نیز در سالهای 1990 تا 1991 نماینده مجلس بود. البته این فهرست به همین جا ختم نمیشود. بنا براین تاریخ گوه این است که تجدید حیات نظامیان در عرصه سیاست برزیل آنهم از طریق نامزدی بولسونارو چندان عجیب نیست. چکمهپوشان همیشه بدون اینکه جلبتوجه کنند در پشت صحنه حضور داشتهاند. چیزی که حالا تغییر کرده، ماهیت این حضور است. در دولتهای تحت رهبری لولا داسیلوا و دیلما روسف و پیش از آنها، حتی اگر چهرههای نظامی سابق پستهای سیاسی نیز به دست میآوردند، نهاد ارتش به سربازخانهها منتقل شده بود. اما حالا عکس این مساله روی داده و ارتش به شیوهای کاملا یکپارچه عمل میکند تا رویدادهای ملی را آنطور که خود میخواهد شکل دهد. ارتش که حالا بحرانهای سیاسی و اقتصادی منافعش را تهدید میکند، آماده شده تا بطور مستقیم وارد مقوله حفظ امنیت داخلی شود و به عنوان یک نیروی سیاسی با حزب کارگر درگیر شده و در صورت لزوم آن را سرکوب کند.
گرچه باید دید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد اما از همین حالا میشود گفت که پیروزی بولسونارو در دور دوم انتخابات میتواند گام مهمی در جهت حرکت برزیل به سوی استبداد باشد. ارتش برای حفظ قدرت و نفوذش احتمالا به جای بازی در پشت پرده، ترجیح میدهد که این بار بطور مستقیم اقدام کند و این به بیان کوتاه یعنی یک گام رو به عقب برای دموکراسی برزیل در آینده.
منبع: فارن پالسی