بانکهای مرکزی عصر پوپولیسم را دوام میآورند؟
گروه جهان| طلا تسلیمی|
تا چندی پیش استقلال بانک مرکزی یک حقیقت قطعی به نظر میرسید و در سراسر جهان پذیرفته شده بود. اما اکنون به نظر میرسد تفکر رهبری تکنوکرات و مستقل مالی با چالش سیاستگذاران خودکامه مواجه شده و این سوال پیش آمده است که آیا استقلال بانکهای مرکزی تلفات بعدی عصر پوپولیسم خواهد بود؟ در ایالات متحده، دونالد ترامپ در اقدامی بیسابقه مدام از سیاستهای فدرال رزرو انتقاد میکند. در هند، دولت بهدنبال اجرای قانونی است که بانک مرکزی را به بازگشت از سیاستهایش وا میدارد. دولت پوپولیستی ایتالیا هم سراسر هفته گذشته را به انتقاد از بانک مرکزی اروپایی اختصاص داده است.
به نوشته بلومبرگ، ترامپ سیاستگذاریهای جرومی پاول رییس فدرال رزرو را تهدیدی برای رشد اقتصادی «خود» و نوسانات بازار میداند و از جنون بانک مرکزی سخن میگوید و همه اینها در حالی است که جنگ تجاری که خود او آغاز کرده، بزرگترین مخاطره و عامل نوسانات در بازارهای جهانی است.
در هند، گزارشهای منتشر شده از این احتمال حکایت دارند که دولت بخشی از قانون حاکم بر بانک مرکزی هند را به اجرا میگذارد که تاکنون هرگز مورد استفاده قرار نگرفته بود. هدف دولت هند این است که بانک مرکزی از برخی سیاستگذاریهای مناقشهبرانگیز اخیر بازگردد و محدودیتهای وامدهی را تسهیل کند تا به فعالیت اقتصادی دامن زده و اشتغالزایی به ارمغان آورد. دهلینو همچنین از بانک مرکزی میخواهد بخش بیشتری از ذخایر پولی خود را وارد اقتصاد کند و احتمالا هدفش استفاده از این بودجه برای تامین بودجه برنامههای پوپولیستی در آستانه انتخابات سال آینده است. گمانهزنیها حاکی از آن است که اگر دولت از پیشبرد برنامه خود برای اجرای این بند قانون عقب نکشد، اورجیت پاتل رییس بانک مرکزی استعفا خواهد کرد.
در اروپا، پوپولیستهایی که در ایتالیا به قدرت رسیدهاند سراسر هفته گذشته را به حمله به ماریو دراگی رییس بانک مرکزی اروپا گذراندند. دراگی که خود ایتالیایی است هشدار داده که اگر کشورش با محدودیتهای مالی منطقه یورو هماهنگ نشود، هزینههای استقراض آن بالاتر خواهد رفت. لوئیجی دی مایو، رییس حزب پوپولیستی جنبش پنج ستاره و معاون نخستوزیر ایتالیا، گفته دراگی فضا را «مسموم» میکند. طی یک سال گذشته، 3 نفر از هیات 19 نفره نمایندگان بانکهای مرکزی ملی در بانک مرکزی اروپا درگیر مناقشات داخلیشده و برخی دیگر هم تحت فشار فزاینده کنارهگیری کردهاند.
اما استقلال بانک مرکزی تا چندی پیش یک واقعیت غیر قابل تغییر انگاشته و از سوی جهانیان پذیرفته شده بود. در حقیقت، اجماع در حمایت از تفکر لزوم استقلال بانکهای مرکزی یکی از دستاوردهای اصلی «عصر نوسازی تکنوکراتیک» از اوایل دهه 1990 به شمار میآید. در 1993 در مقاله برجستهای به نوشته لری سامرز و آلبرتو آلسینا به این مساله پرداخته شد که بانکهای مرکزی مستقل در کنترل تورم عملکرد بهتری دارند.
اما چرا معادلات پیچیده تناقض زمانی و نظریه اقتصاد کلان از درستی تفکر استقلال بانک مرکزی حکایت دارد؟ دقیقا به این دلیل که تنها در صورت عملکرد مستقل بانک مرکزی تکنوکراتهای مستقل قادر به تعیین سیاستهای پولی خواهند بود. آنها مجبور نیستند با انتخابات یا رایدهندگان دستوپنجه نرم کنند و محدوده زمانی و انگیزههای دیگری هم ندارند. حتی اگر برای رایدهندگان یا سیاستمداران در برهههای زمانی خاص مسائل بسیاری حائز اهمیت باشد، اما برای یک بانک مرکزی مستقل، هیچ ملاحظه یا هدف دیگری غیر از تورم مهم نخواهد بود.
اما از نظر سیاسی استدلال بر لزوم کنترل تکنوکراتها بر بانک مرکزی غیرممکن به نظر میرسد. در حقیقت، ماهیت عصر پر تب و تاب پوپولیسم این است که اعتبار هرگونه مناسبات اینچنینی را نفی کند. قدرت نمیتواند بین چندین کارشناس تکنوکرات تقسیم شود و بایستی در اختیار «مردم» با بطور مشخصتر در اختیار آن فرد خودکامهای بماند که خود را تجسم حاکمیت مردمی میداند.
رییسجمهوری که باور دارد تورم را میتوان با نرخ بهره پایینتر کنترل کرد و اعتقاد دارد هر مقامی که تحت کنترل او نیست یک خیانتکار است، نمیگذارد بانک مرکزی باتوجه به عوامل اقتصادی موجود درباره افزایش نرخ بهره تصمیمگیری کند. نخستوزیری که برای هزینههای پوپولیستی خود به پول نیاز دارد از بانک مرکزی میخواهد که ذخایر خود را تحویل دهد. رییسجمهوری که فکر میکند که یک بازار سهام پررونق کلید پیروزی مجدد او در انتخابات است، بهدنبال پایین نگه داشتن نرخهای بهره خواهد بود.
کشمکشهای اخیر سبب شده مخاطرات حقیقی پوپولیسم نادیده گرفته شوند. مشکل فقط این نیست که پوپولیستها سیاستگذاریهای بدی دارند و دقیقا به همان مردمی آسیب میرسانند که ادعا میکنند بهدنبال محافظت از آنها هستند. مخاطره حقیقی این است که نهادهایی که با هدف کاهش اشتباهات یا یادگیری از اشتباهات گذشته تاسیس شدهاند، کارایی خود را در یک نظام پوپولیستی از دست میدهند. اما هنوز هم جای امید وجود دارد. ترامپ بر اهمیت استقلال بانک مرکزی تاکید کرده است. وزیر دارایی هند هم در واکنش به احتمال استعفای رییس بانک مرکزی این کشور گفته که از اهمیت استقلال این نهاد آگاهی دارد. اما همانند بسیاری از جنبههای مثبت پیروزی آشکار لیبرالیسم میانه، نمیتوان انتظار داشت که دستاوردهای آنها در زمینه استقلال بانک مرکزی همیشگی بماند. اگر پوپولیستها موفق شوند این آخرین سنگر تکنوکراتها را در هم بشکنند، آنگاه عواقب آن گریبان همگان را خواهد گرفت چراکه استفاده سیاستمداران از سیاستهای پولی به بیثباتی همهگیر خواهد انجامید.