ارتباط اقتصاد و دانشگاه و حلقه مفقوده تجربه

۱۳۹۷/۰۸/۱۹ - ۰۰:۰۸:۴۸
کد خبر: ۱۳۳۲۷۵

ارتباط ضعیف بین دانشگاه و حوزه‌های مختلف زندگی، از جمله اقتصاد همواره مورد بحث بوده و در برخی موارد دوری دانشگاه‌ها از تجربه و عمل مورد انتقاد کارشناسان، متخصصان و مسوولان قرار گرفته است.

حسن روحانی رییس‌جمهوری روز دوشنبه گذشته در دیدار معاونین و مدیران وزارت امور اقتصادی و دارایی گفته‌اند که همه علم اقتصاد در دانشگاه‌ها نیست و باید وزارت اقتصاد بر تجربه نیز تأکید کند.

این اظهارنظر ریشه در انتقاداتی دارد که از تئوری محور بودن سیستم آموزشی می‌شود. در واقع بنابر نظر کارشناسان مختلف خروجی سیستم آموزشی ما از ابتدایی تا دوران دانشگاه افرادی است که بیشتر از آنکه مهارت‌ها و تجاربی برای زندگی و کار یاد بگیرند نظریه‌ها و دیدگاه‌های مختلفی را حفظ می‌کنند. این انتقاد بیشتر در مورد ارتباط دانشگاه و صنعت مطرح می‌شده است اما به نوعی قابل تعمیم به برخی دیگر از رشته‌ها نیز هست. به همین خاطر رییس‌جمهوری در دیدار خود به علم اقتصاد و تئوری محوری آن اشاره کرده‌اند.

روحانی در دیدار همچنین اظهار داشت: اقتصاد کتاب نیست، اقتصاد یک دانش بسیار پیچیده‌ای است. بعضی‌ها فکر می‌کنند اقتصاد کتاب است. اگر فرمول‌هایی که در کتاب‌ها یاد گرفتند را حفظ کردند، بعد رفتند امتحان دادند نمره گرفتند می‌شوند اقتصاددان. نه اقتصاد خیلی فرازو نشیب دارد. در اینجاست که من به وزارت اقتصاد و دارایی توصیه می‌کنم اگر شما می‌خواهید در اقتصاد پیشرفت بکنید صاحبان تجربه را هم بیاورید، همانطور که استاد دانشگاه را هم باید بیاورید. با استاد دانشگاه مشورت کنید. با صادر‌کننده و وارد‌کننده و تولید‌کننده هم مشورت کنید. با اتاق‌ها هم مشورت کنید. همه علم اقتصاد در دانشگاه تهران و سایر دانشگاه‌ها نیست. کمی هم در بازار است. کمی هم در فضای جهانی است. ما باید هم از علم استفاده کنیم هم از تجربه.

  اشکال در سیستم آموزشی است

ضرورت استفاده از تجربه امری انکار ناپذیر بوده و مدیران باید از افراد با تجربه در حوزه‌های مختلف استفاده کنند. اما این امر به معنای بی‌توجهی به علم نیست. شاید اشکال در سیستم آموزشی است.

در این رابطه دکتر «سید محمدرضا سید نورایی» به پژوهشگر ایرنا گفت: بینید این یک بحث آکادمیک است. نمی‌شود انتظار داشت که رییس‌جمهوری در همه زمینه‌ها تخصص داشته باشد. به نظر من اگر مسوولان سیاسی ما در حوزه‌ای که تخصص ندارند وارد نشوند خیلی بهتر است. ولی از طرف دیگر حرف رییس‌جمهوری خیلی هم بی‌راه نیست. واقعیت هم همین است. یعنی سیستم آموزشی ما سیستم درستی نیست. البته بستگی به نوع رشته دارد.

  وضعیت متفاوت علوم انسانی

وی اظهار داشت: در برخی رشته‌ها مثل پزشکی شرایط خاص خودشان را دارند اما در مورد علوم انسانی وضعیت کاملا متفاوت است. به دلیل اینکه عواملی که در متغیرهای اقتصادی تأثیر می‌گذارد انسان است. انسان نیز متناسب با شرایط رفتار می‌کند و متاسفانه نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همه‌چیز را دانشگاهیان بطور دقیق پیش بینی کنند. ولی اگر دانشگاهیان نتوانند بطور مسلم دیگران هم نخواهند توانست.

«در نتیجه با وجود اینکه می‌توانیم بپذیریم که دانشگاه هم با محدودیت‌هایی در زمینه علوم انسانی مواجه است اما بی‌توجهی به علم و دانشگاه هم در هیچ کجای دنیا نتیجه بخش نبوده و به قول اقتصاددان بزرگ، «جان مینارد کینز» سیاستمداری که فکر می‌کند عاری از مشاوره با اقتصاددان است نمی‌داند که حرف‌هایش تحت تأثیر اقتصاددانی است که سال‌ها قبل از میان رفته و فوت کرده است. بنابر این می‌توانیم بگوییم که این حرف تا حدودی درست است اما نمی‌توانیم از این نتیجه بگیریم که بی‌توجهی به علم و بی‌توجهی به دانشگاه می‌تواند کمک بکند.»

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: ببینید ما در علم اقتصاد یک نظر واحد نداریم که در همه جا جواب داده باشد. البته اینها بحث‌های آکادمیک است و من نمی‌خواهم وارد آن بشوم. بحث‌هایی که در زمینه قوانین اقتصادی وجود دارد بیشتر کیفی هستند و کمی نیستند. و متاسفانه در دانشگاه‌ها، نه تنها در ایران بلکه در بیشتر کشورهای جهان نظریات کاملاً متفاوتی را ارایه می‌دهند. بنابر این نمی‌توانیم بگوییم تجربه اهمیت ندارد.

' بحث‌هایی که در دانشگاه‌ها مطرح می‌شود بیشتر جنبه نظری و آکادمیک دارد. اما تجربه چیز دیگری را نشان می‌دهد. بنابر این شناخت ریشه مشکلات خیلی ربطی به بحث‌های آکادمیک ندارد. اما وقتی که ما داریم اینگونه حرف می‌زنیم نباید غافل بشویم که خارج از دانشگاه‌ها کسی بهتر از دانشگاهیان نمی‌تواند این مسائل را درک بکند و بفهمد و توصیه سیاستی بدهد. بنابر این نمی‌شود نسبت به علم بی‌توجه بود ولو اینکه علم فیزیکی نباشد و علم اجتماعی باشد. به هر حال دانشگاه‌ها عصاره فکری و تجربی بشر در طول تاریخ هستند و نمی‌توان نسبت به آنها بی‌تفاوت بود.

  منظور از تجربه، تجربه تاریخی است

نورایی اضافه کرد: ما از تجربه دو تا معنی استنباط می‌کنیم. یکی اینکه ما مطالعه تجربی انجام دهیم. ببینیم با داده‌هایی که داریم چه یافته‌هایی به دست می‌آوریم. این تعریف مورد نظر من نیست. چون خود داده‌ها نیز اشکال دارند. وقتی من می‌گویم تجربه یعنی چیزی که بشر در طول تاریخ تجربه کرده است، سیاست‌هایی که طی تاریخ در جامعه اتفاق افتاده است. و مردم طی نسل‌ها و به تدریج آموخته‌اند و آن را بخشی از رفتار اجتماعی خودشان می‌دانند. این را ما تجربه می‌دانیم.  وی افزود: تجربه یعنی نهادها و فرهنگ‌هایی که شکل می‌گیرند. و ساختار آداب و رسومی که در جامعه حاکم است. در خیلی از موارد اینها ناخواسته هستند. یعنی نظم‌های خودجوشی که در جامعه شکل می‌گیرند. اینها ربطی به مطالعات تجربی ندارد. برای مثال کسی که زبان را یاد می‌گیرد بر اساس اصول یاد نمی‌گیرد. آن را در ارتباط با اطرافیان و به خصوص مادر یاد می‌گیرد. وقتی که ما درباره رفتارهای فرهنگی در مراسم و اعیاد شرکت می‌کنیم، اینها را نظریات علمی به ما نمی‌گوید. اینها را بر اساس درک فرهنگی و برداشت‌های فرهنگی انجام می‌دهیم. وقتی مراسم ازدواج یا ختم برگزار می‌شود، اینها در تئوری‌ها نیست. اینها بحث‌هایی است که فرهنگ جامعه به ما منتقل می‌کند. آداب رسوم، اعتقادات و... همگی تجربی است چیزهایی نیستند که در تئوری آمده باشد. درواقع نکته مهم این است که کنش اقتصادی حاصل بستر اجتماعی و فرهنگی است. «بدین‌ترتیب می‌توان گفت که اقتصاد چه در سطح کلان و چه در سطوح میانی و خرد حاصل تجربه، رفتار و ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه بوده و لذا مدیران در تصمیم‌گیری‌های خود ناچارند این تجارب را در نظر بگیرند. پس در کنار علم اقتصاد و تئوری‌های اقتصادی استفاده از تجربه کنشگران اقتصادی نیز مفید خواهد بود. با این وجود این سوال باقی می‌ماند که مسوولان وزارت اقتصاد و دارایی در تصمیم‌گیری‌های خود به کدام طرف این بحث وزن بیشتری بدهند، علم یا تجربه؟»