روزی روزگاری NIOC
گروه انرژی| نادی صبوری|
دیروز علی کاردر که حالا باید از او با عنوان مدیرعامل «سابق» شرکت ملی نفت یاد کرد، از کارکنان این شرکت خداحافظی کرد. کاردر که از خرداد ماه 1395 تاکنون اداره NIOC را در دست داشت چند روز پیش، اختیاراتش را به محسنپاکنژاد، قائممقام این شرکت تفویض کرده بود. به دنبال این موضوع خبر انتصاب مسعود کرباسیان، وزیر سابق اقتصاد به عنوان عضو اصلی هیات مدیره شرکت ملی نفت و رییس این شرکت از سوی پورتال وزارت نفت انتشار یافت. پیشتر اخبار غیر رسمی از احتمال انتصاب کرباسیان به عنوان مدیرعاملی شرکت NIOC حکایت داشتند. از سوی دیگر زهرا گودرزی، دکترای حقوق نفت و گاز دانشگاه تهران روز شنبه از سوی بیژن زنگنه وزیر نفت به عنوان عضو هیاتمدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب شد. شرکتی که طبق رنکینگ PIW پس از آرامکو دومین شرکت بزرگ نفتی در جهان محسوب شده و اعضای هیاتمدیرهاش در واقع نماینده دولت به عنوان سهامدار محسوب میشوند. انتصاب گودرزی که هم جوان است و هم زن، در تاریخ فعالیت شرکت ملی نفت از سال 1327 تاکنون بیسابقه بوده است. فارغ از اینکه ورود جوانان به عرصه مدیریتی در نفت را اتفاقی مثبت ارزیابی کنیم یا در دستهای باشیم که بر این باورند که مشاغل استراتژیک نیازمند تجربه هستند، خداحافظی کاردر، انتصاب گودرزی و همچنین انتصاب سعید خوشرو از دیگر مدیران جوان به عنوان عضو هیاتمدیره NIOC پتانسیل این را دارد که دوره جدیدی را برای این شرکت رقم بزند. پیشتر آذر ماه 1395 اساسنامه شرکت ملی نفت پس از 3 دهه بیسرو سامانی و مرزهای مغشوش با وزارت نفت، به تصویب رسیده بود. موضوعی که توانست هویت حقوقی این شرکت را اعتبار بخشد. به همین منظور در گزارش پیش رو نگاهی به تاریخچه شرکت ملی نفت ایران از شکلگیری در سال 1327 تاکنون کردهایم.
شرکت ملی نفت در ایران انحصارا مسوول هر گونه فعالیت اعم از اکتشاف، حفاری، تولید، توزیع و صادرات نفت خام، گاز طبیعی، میعانات و ... در این کشور است. این به معنای در دست داشتن تولید روزانه نزدیک به 4 میلیون بشکه نفت خام و روزانه بالغ بر 800 میلیون متر مکعب گاز طبیعی به علاوه توزیع هر دو مورد و مهمتر از همه صادرات آنها است.
در واقع شرکتی که امروز با نام NIOC میشناسیم، در طول فعالیت خود 2 بار با تغییر نام روبرو شده است. به دنبال آنکه ویلیام دارسی در سال 1908 توانست به نفت در چاه مسجد سلیمان دست پیدا کند، این امتیاز از سوی او به شرکت نفت برتانیایی «برمه» فروخته شد. برمه در ایران شرکتی را با عنوانAnglo-Persian Oil Company تاسیس کرد. نام این شرکت اختصارا APOC بود. اگر بپذیریم که این شرکت در واقع نخستین پایه شرکت ملی نفت در ایران محسوب میشود باید «جان کدمن» مهندس معدن و نفت بریتانیایی که بین 1927 تا 1941 رییس APOC بود را نخستین مدیر در صنعت نفت ایران به حساب آورد. کدمن در جوانی اکتشاف نفت درترینیداد و توباگو که در آن زمان مستعمره بریتانیا بود را کلید زد، به حوزه اکتشاف نفت روسیه وارد شد و بعد وارد دانشگاه بیرمنگام شد تا دوره مهندسی نفت را بگذراند. پس از آن به ریاست شرکت نفت ایران-انگلستان منصوب شد. کدمن از شخصیتهای برجسته در بریتانیا بود که جایزه FRS که از سوی انجمن سلطنتی به افراد شاخص اعطا میشود را نیز دریافت کرد.
APOC در واقع تحت قراردادی که میان شرکت برمه و وینستون چرچیل منعقد شده بود، نفت و گاز مورد نیاز وزارت راه و ترابری بریتانیا را برای فرآیند مدرنیزاسیون کشتیها و گذار از زغال سنگ به نفت و گاز تامین میکرد. فعالیت این شرکت از ابتدا مورد انتقاد بخشی از جامعه ایران بود اما حداقل برای دهههای نخست مشکل حادی را تجربه نکرد. این شرکت در طول چند سال بعد از شکلگیری، شرکتهای تابعهای را در ترکیه و عراق نیز تاسیس کرد. حدود 27 سال بعد و به دنبال اینکه رضا شاه از جامعه جهانی خواست تا نام «ایران» را جایگزین نام «پرشیا» کنند نام این شرکت به Anglo-Iranian Oil Company یا اختصارا AIOC تغییر پیدا کرد.
در طول سالهای فعالیت APOC و بعدها AIOC همواره چالشهایی از نظر سهم ایران از این شرکتها وجود داشت و تغییراتی نیز رخ میداد. مهمترین این مذاکرات به سال 1931 بازمیگردد که عبدالحسین تیمورتاش با جان کدمن دیدار و مذاکره میکردند. ایران خواستار سهمی حداقل 25 درصدی در شرکت بود که با مخالفت انگلستان روبرو میشد. در نهایت در سال 1933 قراردادی میان رضا شاه و شرکت AIOC منعقد شد که طی آن این شرکت حقوق کارگران ایرانی را افزایش دهد و در ایران جاده، بیمارستان و زیرساخت مخابراتی ایجاد کند. اتفاقی که ایران همواره عنوان میکند شرکت نفت ایران-انگلیس از انجام آن سرباز زد. فعالیت APOC در سال 1950 حدود 4 دهه پس از شکلگیری بسیار گسترده شده و پالایشگاه آبادان به عنوان بزرگترین پالایشگاه وقت در جهان، دستاورد مهم آن محسوب میشد.
2 دهه بعد
شکلگیری نام « NIOC» در واقع با ملیشدن صنعت نفت گره خورده است، پس از آنکه، پیشنهادهای بریتانیا مورد قبول قرار نگرفت، ویلیام فریزر دومین مدیر AIOC ایران را به مقصد لندن ترک کرد تا آخرین روزهای فعالیت بیدردسر شرکت با نام سابق را رقم بزند. ترور حاج علی رزمآرا نخست وزیر وقت ایران در سال 1951 نیز تیر خلاص را به فعالیت شرکت نفت ایران-انگلستان زد.
همزمان با رای نمایندگان مجلس ملی ایران به قانون ملی شدن صنعت نفت در آوریل 1951 شکلگیری NIOC که پیشتر تحت عنوان شرکت مشترک ایران-انگلیس یا AIOC فعالیت میکرد، نیز به رای گذاشته شده و مصوب شد. البته صاحبان بریتانیایی AIOC به آنچه «تصاحب اموال شرکت» توسط شرکت ملی نفت خوانده میشد معترض بودند. در مارس 1951 و به دنبال این واقعه «بحران آبادان» حادث شد که طی آن مشتریان نفت خام ایران در اعتراض به آنچه که «تصاحب اموال AIOC» توسط شرکت ملی نفت ایران میخواندند برای مدت 3 سال از هر گونه خرید نفتی از ایران امتناع کنند.
از زمان ملی شدن صنعت نفت، «ایالات متحده» تلاش زیادی را برای وارد شدن به ساختار اداره نفت ایران به خرج داد. امریکاییها عنوان میکردند بر خلاف بریتانیا با یک شراکت 50-50 در اداره شرکت نفت در ایران موافق هستند، ایدهای که محمد مصدق نخستوزیر وقت آن را به دلیل اینکه شکل دیگری از فعالیت AIOC میدانست نپذیرفت،
فعالیت نه چندان راحت شرکت ملی نفت ایران البته عمری به کوتاهی عمر نخستوزیری محمد مصدق داشت و در سال1953 پایان یافت.
بعد از این بود که شرکت AIOC که حالا در غالب BP فعالیت میکرد خواستار بازگشت به موقعیت سابق خود در صنعت نفت ایران شد، بخش بزرگی از افکار عمومی در ایران اما علیه این بازگشت بودند. در نهایت کنسرسیومی متشکل از چند شرکت خارجی از جمله BP شکل گرفت که ایران را به بازار جهانی نفت بازگرداند.
کنسرسیوم که در این سالها اداره نفت ایران را به دست گرفت در واقع یک هلدینگ به شمار میرفت که نام اختصاری آن IOP بود. اعضای کنسرسیوم که به عنوان هفت خواهران نفتی نیز شناخته میشدند عملا کارتل نفتی تاثیرگذار در دنیا در میانه سالهای 1940 تا 1970 بوده و 85 درصد ذخایر نفتی در جهان را کنترل میکردند. کنسرسیوم شراکتی 50-50 با ایران داشت و صاحب ذخایر نفتی نیز NIOC به شمار میرفت. اعضای IOP البته هرگز عضویت ایرانیها در هیاتمدیره هلدینگ را نپذیرفتند.
کنسرسیوم از زمان شکلگیری در سال 1954 تا سال 1975 اداره نفت خام ایران را در دست داشت و از آن زمان به بعد اداره آن در دست شرکت ملی نفت ایران قرار گرفت. در تمام این سالها یک شرکت که ماهیت و نام آن بارها تغییر یافته بود صنعت نفت ایران را اداره میکرد و چیزی تحت عنوان «وزارت نفت» وجود خارجی نداشت.
در واقع «وزارت نفت» یک سال بعد از انقلاب و پس از کنار رفتن حسن نزیه که در فاصله سالهای 1357 تا 1358 مدیرعامل شرکت ملی نفت بود، طرحریزی و عملیاتی شد و از همان روز نخست مساله مرزبندی آن با «شرکت ملی نفت» چالش برانگیز شد.
در واقع همانطور که «تعادل» پیشتر در گزارشی با عنوان «پایان 3 دهه بیسر و سامانی NIOC» به آن پرداخته بود یک سال پس از پیروزی انقلاب و در سال 58 لایحه قانونی تاسیس وزارت نفت به تصویب مجلس میرسد. (البته این قانون در سال 91 و با تصویب قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت و به موجب ماده 15 آن لغو شد) طبق مواد این لایحه، وزارتخانهای به نام وزارت نفت تاسیس میشود و تمامی وظایف و اختیارات وزیر امور اقتصاد و دارایی در امور نفت، پتروشیمی و گاز به وزیر نفت واگذار میشود. در این قانون اشاره شده بود که شرکت ملی نفت ایران و دیگر شرکتهای تابعه در ابوابجمعی وزارت نفت قرار گرفته و وابسته به آن خواهند بود. همچنین وزارت نفت ملزم شده بود که ظرف 6ماه از تاریخ تصویب این قانون، آییننامههای خود و شرکتهای تابعه را برای تصویب هیات وزیران تهیه کند و تا زمان تهیه آن شرکت ملی نفت و سایر شرکتهای تابعه وزارت نفت طبق اساسنامهها و ضوابط و مقررات موجود عمل کنند.
اما وجود اساسنامههای مصوب سال 1353 و 1358 شرکت ملی نفت و پیچیدگی و در هم تندیگی وظایف این شرکت و وزارت نفت عملا باعث شد تصویب اساسنامه جدید NIOC تا آذر ماه سال 1395 به طول بینجامد. 8 خرداد 1395 قانون اساسنامه شرکت ملی نفت که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده و به تایید شورای نگهبان نیز رسیده بود توسط حسن روحانی، رییسجمهور برای اجرا به این شرکت ابلاغ شد. اتفاقی که فعالیت شرکت ملی نفت را شفافتر و قانونمندتر کرد.
حالا به نظر میرسد در برگهای تاریخ، سال 1397 نیز به یکی از نقاط عطف فعالیت دومین شرکت نفتی بزرگ دنیا تبدیل خواهد شد، هر چند هنوز مشخص نیست این واقعه از منظر ارزشگذاری در کدام دسته از وقایع مدیریتی صنعت نفت ایران قرار خواهد گرفت.
مسعود کرباسیان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران شد
وزیر نفت در حکمی، مسعود کرباسیان را برای مدت ۲ سال به عنوان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و معاون وزیر نفت منصوب کرد. متن حکم بیژن زنگنه خطاب به کرباسیان به شرح زیر است:
«با توجه به اینکه در اجرای ماده ۵۰ قانون اساسنامه شرکت ملی نفت ایران، اعضای هیئت مدیره این شرکت، جنابعالی را برای تصدی مدیریت عامل این شرکت پیشنهاد کردهاند، لذا با توجه به تعهد، تجارب و سوابق درخشان مدیریتی جنابعالی در سطوح عالی اجرایی و اقتصادی، بدینوسیله با استعانت از خداوند قادر متعال، به استناد اختیارات ناشی از ماده یادشده از اساسنامه شرکت و همچنین مجوز دریافتی، جنابعالی را برای مدت ۲ سال به عنوان مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و معاون وزیر نفت منصوب میکنم. انتظار بر این است که در تعامل سازنده با هیئت مدیره محترم شرکت و با جلب مشارکت همکاران محترم شرکت، با اتکال به ذات اقدس الهی، در اجرای طرحها و انجام فعالیتهای بسیار مهمی که برعهده این شرکت به ویژه در شرایط تحریمهای ظالمانه قرار دارد، موفق باشید».