قدمت 70 ساله فقدان برنامهریزی در برنامههای توسعه
گروه اقتصاد کلان|
بایزید مردوخی، از اقتصاددانان سازمان برنامه معتقد است که ماشین برنامهریزی در سالهای گذشته چیزی به نام توسعه تحویل مردم نداده است. او همچنین گفته است ما سراغ نداریم که متغیر اقتصادی-اجتماعی در اثر برنامههای عمرانی و توسعه دگرگون شده و رو به بهبودی رفته باشد البته از نظر این استاد اقتصاد این موضوع به معنای رد نفس برنامهریزی آنطور که طرفداران بازار آزاد از آن حمایت میکنند، نیست. با این حال به گفته مردوخی باید برای بهتر کار کردن نظام برنامهریزی کشور به آسیبشناسی آن پرداخت. وی مهمترین مساله برنامهریزی در کشور را عدم کارایی روشهایی میداند که نظام تدبیر بهکار میبندد.
نشست 70 سال برنامهریزی در ایران
به گزارش «تعادل» دانشگاه تهران در برنامهای با عنوان «70 سال برنامهریزی در ایران» میزبان برخی اقتصاددانان و کارشناسان متخصص در زمینه برنامهریزی بود. بایزید مردوخی، علی دینیترکمانی و احسان خاندوزی برخی از مهمانان این برنامه بودند که در پنلی مجزا و با مدیریت رضا امیدی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران به ارایه دیدگاههای خود پرداختند. در ابتدای این پنل بایزید مردوخی، اقتصاددان عنوان کرد: اولین برخوردهای ما در ایران با برنامه به برنامههای 7 ساله اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد که با انقلابی موفق و فراگیر روی کارآمده بود و به همین جهت اولین برنامه ما هم هفت ساله بود. از سوی دیگر در برنامههای شوروی به امور زیربنایی توجه شد و در ایران هم اولین برنامه توسعه با اقدامات زیربنایی همراه بود و از برنامه سوم که پنج ساله بود سرمایهگذاری در صنعت و غیره را هم شروع کردیم. این اقتصاددان در ادامه درباره اولین برنامههای تدوین شده در ایران گفت: این برنامهها مجموعهای از پروژهها بود و هیچگونه هماهنگی بین آنها وجود نداشت و به ندرت با معنای امروزی میتوان آنها را برنامه دانست. ایده اولیه برنامهریزی اینگونه شکل گرفت که کسانی در بیش از 70 سال پیش به فکر مساله نفت افتادند و متوجه این موضوع شدند که نفت ذخیرهای متعلق به همه نسلهاست و اگر برنامه نداشته باشیم همه درآمد نفت خرج و صرف دو عامل نظامیگری و واردات خواهد شد. وی ادامه داد: فراموش نکنیم که نظام بوروکراتیک که از انقلاب مشروطیت ایجاد کردهایم تا امروز روی همه برنامههای ما تاثیر گذاشته است. این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که یکی از مشکلات برنامهریزی ما این است که خیلی مرکزنگر است، گفت: در تمام برنامههای ما مشارکت مردمی در نظر گرفته نشده است. مشارکت هم بر ماهیت و مردمی بودن برنامهها اثرگذار است و هم در اجرای آن. مشکلات ما فقط این نیست که مکتب فکری برنامههای ما مشکل دارد بلکه از نظر عدم مشارکت مردمی و... دچار مشکلیم. مردوخی در ادامه عنوان کرد: نمیتوانیم بگوییم که ماشین برنامهریزی در سالهای گذشته فاقد شایستگی و توانایی است بلکه مساله این است که چیزی به نام توسعه تحویل مردم نداده است. امروز ما هیچ متغیر اقتصادی-اجتماعی در کشور را سراغ نداریم که در اثر برنامههای عمرانی و توسعه دگرگون شده و رو به بهبودی رفته باشد. این اقتصاددان 6 عامل را به عنوان دلیل عدم رعایت نظام تدبیر در برنامههای ایران عنوان کرد و گفت: ابتدا قانونمندی است که نمره ما بر اساس ملاکهای جهانی 18.8از 100 است، دوم کیفیت مقررات است که نمره ما 6 از 10 است، ملاک سوم کارآیی دولت است که نمره ما 42 از 100 است، چهارم ثبات سیاسی و سیاستی است که نمره ما 8 از 10 است، پنجم آزادی بیان و حساب دهی است که نمره کشور ما در آن 6.57 از 10 است و ملاک آخر نیز کنترل فساد است که نمره ما در آن 19 از 100 است. لازم است تاکید کنم برنامهریزی و فرآیند توسعه در کشور ما به نتیجه نمیرسد مگر اینکه در این عوامل نمره ما بهبود پیدا کند و در این زمینه لازم است تصریح کنم که عوض شدن افراد و دولتها اثری ندارد. مردوخی در انتهای صحبتهای خود به پنج دامی که در برنامهریزی به آن دچار هستیم اشاره کرد و گفت: اول روتین بودن و جلوگیری از جسارت در نظام اداری ماست، دوم وجود دیدمان کوری در برنامه است دیدمان یعنی پاردایم و استراتژی، سوم دام مرکزمحوری است، ما 31 استان داریم ولی همه مسائل باید در تهران حل شود. باید قبول کنیم توسعه از استانها و محلها شروع میشود و باید مشارکت استانی داشته باشیم. چهارمین دام هم قانونگذاری است و پنجمین آن شکل برنامهریزی است.
بازار آزاد توان حل شکاف مرکز و پیرامون را ندارد
علی دینی ترکمانی اقتصاددان و استاد دانشگاه هم در ادامه این نشست گفت: برنامهریزی از زمان تشکیل دولت-ملت و برای این ایجاد شد که نتیجه بهتری برای حاکمیت از نظر داخلی و کسب قدرت هژمونیک در سطح منطقهای و جهانی به وجودآید. البته برنامهریزی به صورت مدون از زمان تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد.
دینی ترکمانی در ادامه صحبتهای خود گفت: استدلالهای مختلفی برای تهیه برنامه وجود دارد اما مهمترین آنها این است که بازار آزاد جهانی نمیتواند عقب ماندگی کشورها را جبران کند و برای این منظور نیاز به برنامهریزی است؛ مانند الگویی که ژاپن و آلمان داشتند. در سطح داخلی هم بحث توسعه نامتوازن مطرح است. به این معنی که اگر برنامه نباشد دچار شکست خواهیم شد و بازار آزاد توان حل شکاف مرکز و پیرامون را ندارد و نابرابری ایجاد میکند. این استاد دانشگاه با بیان اینکه آزادترین کشورها هم برنامه دارند، افزود: برنامه یعنی مداخله دولت که البته به همین دلیل کسانی مثل فریدمن و هایک با آن مخالفاند اما تجربه تاریخی نشان داده است که موافقان برنامهریزی بحثشان درستتر است و هیچ شرکت بزرگی وجود ندارد که در سطح ملی و بینالمللی برنامه نداشته باشد. برنامهریزی وجه مشخصه همه کشورهاست و گریزی از نظام برنامهریزی نداریم. دینی ترکمانی درباره اینکه نفس برنامه در ایران موفق نبوده یا اجرای آن مشکل داشته است، گفت: به نظر من مشکل بزرگتر به اجرا بر میگردد زیرا همین برنامه داشتن در کرهجنوبی جواب داده اما در ایران اجرای آن مشکل داشته و ما نتوانستیم خوب آن را اجرا کنیم. وی افزود: ما در 70 سال گذشته دو دوره متمایز داشتیم؛ یکی قبل از انقلاب که اگر نگوییم عالی بوده اما خوب بوده و درآن مقطع بالای 10 درصد رشد اقتصادی داشتیم و دیگری بعد از انقلاب است که ما برنامهریزی خوبی نداشتیم و برنامهها رشد مناسبی ایجاد نکردهاند. این استاد دانشگاه عنوان کرد: مشکل اصلی ما در بعد از انقلاب این بوده است که اقتصاد ما دچار تو در تویی نهادی شده است و زیرساخت حقوقی و ساختار قدرتی شکل گرفته که وجه مشخصه آن را میتوان دولت در دولت بودن و نهاد در نهاد بودن دانست. به این ترتیب نهادهای موازی در کنار هم تاسیس شده و امکان تعریف و اجرای یک برنامه وجود نداشته. برنامه تلاش سازمانیافته و هماهنگ برای رسیدن به اهدافی مشخص است. دینی ترکمانی در ادامه به مشکلاتی که در نتیجه تودرتویی نهادی ایجاد میشود چنین اشاره کرد: مشکل اول موازیکاری بیش از اندازه و اتلاف شدید منابع است، مشکل دوم دور زدن قوانین و درگیر شدن شدید در فساد است، مشکل سوم عدم مسوولیتپذیری و مشخص نبودن مسوول است و مشکل آخر بیثباتی ساختاری سازمان است. این اقتصاددان، گرایش سنتگرای تجدیدستیز را عامل تودرتویی نهادی دانست و گفت: رویکرد سنتگرای تجدیدستیز در بعد از انقلاب سیطره پیدا کرده و اجازه نمیدهد نظام بروکراتیک کارآمدی شکل بگیرد. نوع نگاه حاکم باید اقتضای زمانه را در نظر بگیرد و با نگاه پیشا مدرن نمیتوان برنامهریزی مدرن کرد.
دینی ترکمانی در پایان صحبتهای خود به راهکار برای برونرفت از وضعیت فعلی پرداخت و گفت: ما باید تضاد میان سنتگرایی تجدیدستیز و تجدد را حل کنیم و لازمه آن این است که به شعار «جهانی فکر کن، ملی عمل کن» توجه کنیم. اصل بحث در این است که آیا در کیفیت نظام حکمرانی به ریشههای قانونی و شرط حداقلی توازن قوا توجه میشود یا خیر؟
کدام برنامه؟
احسان خاندوزی اقتصاددان و استاد دانشگاه سخنران دیگر این برنامه بود که در ابتدای صحبتهای خود درباره برنامهریزی در ایران اظهار کرد: کدام برنامهریزی؟ ما تاکنون برنامهریزی نداشتهایم البته به این معنا نیست که سازمان برنامه و بودجه نداشتیم یا دولت و مجلس سندی تحت عنوان برنامه منتشر نکردند. هر سندی که تشریفات قانونی خود را طی کند لزوماً به معنای برنامه داشتن نیست. وی در ادامه صحبتهای خود به دلایل برنامه نداشتن و مشکلات ما در این زمینه اشاره کرد و گفت: اولین مشکل ما فقدان فهم مشترک از مقصد توسعه و مسیر توسعه است، دوم، فقدان نظام اطلاعات و آمار متناسب با برنامهریزی، سوم فقدان اسناد آیندهپژوهانه در مسیر تدوین برنامه، چهارم عدم مشارکت ذینفعان و تدوین برنامه بالا به پایین، پنجم عدم توجه به فضای منطقهای و آمایش سرزمینی، ششم عدم انطباق برنامههای کشور با برنامه سیاسی، هفتم عدم تعیین اولویتهای تعیین ساختار و جامعیتزدگی، هشتم عدم اجماع راجع به پاردایمهای اقتصادی برنامهها، نهم فقدان پروگرام اجرایی ذیل برنامه، دهم ضعف پاسخگویی و نظارت بر برنامهها، یازدهم عدم تعیین نقش مناسبات منطقهای و بینالمللی است و... با این نگاه است که میگویم ما 70 سال است که برنامهریزی نداریم.
خاندوزی ادامه داد: ما قبل از انقلاب هم نظام برنامهریزی موفقی نداشتیم هرچند عملکرد و رشد اقتصادی خوبی داشتیم. در آن زمان ما دچار از همگسیختگی در نظام برنامهریزی خود بودیم. در کل باید بگویم که ما طی 70 سال گذشته سندهای برنامهای و بخشی زیاد داشتهایم اما هیچوقت برنامهریزی به این معنی که کجا هستیم و کجا باید برویم نداشتهایم. این استاد دانشگاه ادامه داد: ما اساساً در سیاستگذاری خود مسالهای به نام حکمرانی را به رسمیت نمیشناسیم. ماشین اجرای برنامه به شدن معیوب، ناقص و غیرپاسخگوست و در آن هیچ خودآگاهیای وجود ندارد.