از ضعف کارایی تا اسراف در حاشیه سود
گروه بورس |سمیرا ابراهیمی|
نگاهی به وضعیت حرکتی شاخص کل نشان میدهد که این روزها، بازار بیش از آنکه روند جهشی داشته باشد، روند رو به نزول را تجربه کرده است. هر روز این کاهش نیز یک دلیل بازاری، به جز دلایل هیجانی با خود به همراه داشته است. به عنوان مثال در روز گذشته که شاخص کل بیش از 3 هزار واحد ریزشی شد، عدهای معتقد بودند به دلیل بخشنامه جدید فرابورس به منظور تنظیم وضعیت بازار در زمان افزایش سرمایه است. بر این اساس مقرر شده که بازگشایی نمادها بعد از اعلام افزایش سرمایه بیش از 200 درصدی از محل سهام جایزه، تثبیت آن انجام نشود.
این روزها که بازار حال و روز خوشی ندارد، نمیتوان چندان به این موضوع اکتفا کرد که قرار است در آیندهای نه چندان دور دوباره حال بازار خوب شود. هرچند این روزها شنیده میشود که تکنیکالیستها در نمودارهای خود، رسیدن شاخص به 160 هزار واحد را نقطه بازگشت آن میدانند. اگر چه ممکن است این اتفاق هم رخ بدهد، اما لزوما به معنی این نیست که بازار بر اساس تحلیلهای تکنیکالی در حال حرکتهای فراز و فرودی است.
معمولا بازار سهام نسبت به سایر بازارها ریسک بیشتری دارد و نوسانات آن نیز شدیدتر است. چون در این بازار قیمت سهام بر اساس جریانهای نقدی آتی پیشبینی میشود که مقدار و نیز زمانبندی آنها کاملا متغیر است و تعهدی برای پرداخت مبالغ مشخص، در زمانهای معین برای آنها وجود ندارد. این موضوع را با بازار اوراق با درآمد ثابت مانند اوراق مشارکت مقایسه نمایید که تعهد مشخصی برای پرداخت مبالغ مشخصی در زمانهای معینی وجود دارد و بنابراین، سرمایهگذار با دقت زیادی جریانهای نقدی آینده و زمانبندی آنها را پیشبینی میکند. پس به دلیل اینکه قیمتهای سهام مبتنی بر انتظارات آینده در مورد شرکتها است دارای ریسک زیادی است.
در واقع اگر اذعان کنیم که بورس این روزها، برآیند تمام گزارههای اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی است که در طول مدت فعالیت خود چنین اثرپذیری را حتی در روزهای اوج تحریم، تجربه نکرده، بیراه نگفتهایم. اکنون بیش از یک سال و 3 ماه از آخرین تصمیم شورای پول و اعتبار برای تعیین تکلیف نرخ سود گذشته که طبق آن 15 درصد سود سپرده و 18 درصد سود تسهیلات، آخرین تصمیم این شورا بود و با توجه به اینکه تورم واقعی و انتظاری جامعه رو به بالاست، این سودها برای سرمایهگذاران جذاب نیست. به همین دلیل در تلاقی مستقیم این اتفاقات با هیجانات شارپی بازارهای ارز و طلا که البته به کالاهای سرمایهای لایههای پایینتر همچون کالاهای معدنی و حتی مصرفی نیز سرایت کرد، بورس نیز در زنجیرههای نهایی ورود سرمایهگذاران قرار گرفت و مانند هر رخداد زمانی که این بازار را با هجوم سرمایهها مواجه میکرد، اکنون نیز با ورود اکثریت به این بازارها، به یکباره پول تازه شاخصها را به بالا کشاند و اکنون دوباره وضعیت اصلاحی و در آستانه ایجاد تعادلی برای بازار به وجود آورده است.
در علم مالی به این اتفاقات، آثار رفتار رمهای یا تودهوار گفته میشود. رفتار تودهوار در واقع تقلید قابل مشاهده سرمایهگذاران خرد برای تصمیم سرمایهگذاری است که میزان این رفتار و تاثیر آن در بازار، رابطه مستقیم با کارایی بازار دارد. در شرایط فعلی که وضعیت بازار درگیر با هزاران متغیر غیراقتصادی است، طبیعتا کارایی در نقطه نامطلوبی قرار دارد.
سعید اسلامی بیدگلی، عضو شورای عالی بورس در این باره به «تعادل» گفت: تا زمانی که نرخ بهره در کشور 25 تا 30 درصد است و انجام مواردی همچون عدم توجه به جزییات حاشیه سودآوری وجود دارد، وضعیت بهتری برای بازار پیش نمیآید. ما در ایران برای هزینههای 5 تا 10 درصد بیتفاوتیم، در حالی که حتی درصدهای کوچک میتواند در میزان سودآوری شرکت اثرگذار بوده و آن را هدایت کند. البته بهتر است بگوییم که برای نهادهایی که کاسبی انها همین است و کاسبی دیگری ندارند این درصدهای پایین هنوز مهم است اما برای افراد مهم نیست. وی افزود: مادامی که نتوانیم نرخ بهره را در جامعه به حد مطلوبی برسانیم، تمام فعالیتهای تنظیم حاشیه که شامل فعالیتهای بهبود و مشاوره میشوند از بین میرود. در حالی که اکنون در تمام کشورهای توسعه یافته، برای کاهش نیم درصدی هزینهها نیز از مشاورههای حرفهای کسب و کار استفاده میشود. اما در ایران به دلیل بالا بودن و بالا رفتن نرخ بهره، این موضوعات اصلا بهچشم نمیآید.
کارایی بازار به چه معناست؟
بهطور کلی در اهداف بازار سرمایه بیان میشود که انتقال کارای وجوه بین تأمینکنندگان منابع و استفادهکنندگان، اصلیترین رسالت این بازار است. در این زمینه سه نوع کارایی مطرح است.
اولین نوع کارایی تحت عنوان تخصیصی، بدین معناست که نرخ بازده نهایی برای همه وامدهندگان و وام گیرندگان یکسان باشد. کارایی عملیاتی نوع دوم تعریف کارایی بازار سرمایه است که با هزینه انتقال وجوه مالی مرتبط است. کارایی عملیاتی ایده آل یعنی اینکه هزینههای خرید و فروش (انتقال) صفر بوده و قابلیت خرید و فروش در بازار بسیار بالا باشد. نوع سوم نیز کارایی اطلاعاتی است که در واقع بیان میکند بهطور کامل قیمتها بیانگر اطلاعات مرتبط هستند.
در شکل ضعیف بازار کارا مشاهده میشود که هیچ سرمایهگذاری نمیتواند با استفاده از به کارگیری روشهای خرید و فروش مبتنی بر اطلاعات قیمتی بازده تاریخی، به بازده مازاد دست پیدا کند. به عبارت دیگراطلاعات مربوط به قیمتها و بازدههای گذشته برای دستیابی به بازده بیشتر کارساز نخواهد بود.
- شکل نیمه قوی بازار کار نیز بیان میکند که هیچ سرمایهگذاری نمیتواند با استفاده از روشهای خرید و فروش مبتنیبر هر گونه اطلاعات عمومی موجود، به بازده بیشتری دست پیدا کند. گزارشهای سالانه شرکتها یا دادههای مشاورهای ارایه شده در روزنامهها و مجلات، از انواع اطلاعات عمومی هستند.
در سر این طیف نیز شکل قوی بازار کارا وجود دارد که طبق آن هیچ سرمایهگذاری نمیتواند با استفاده از هرگونه اطلاعاتی اعم از عمومی یا غیر عمومی به بازده مازاد دست یابد. چنانچه بازار در شکل قوی کارایی باشد، قیمتها بهطور کامل بیانگر اطلاعات موجود خواهد بود و به تبع در این صورت رفتارهای توده وار هیچگونه توجیه عقلایی و حتی غیرعقلایی نخواهد داشت.