گفتمان مشروع
بهاره مهاجری|
معاون سردبیر|
بسیاری «میشل فوکو» را فیلسوف، جامعه شناس، فعال اجتماعی یا حتی یک تاریخدان میدانند اما واقعیت این است که از نظر آکادمیک فوکو را باید یک زبان شناس دانست. یک مفهوم برای فوکو بسیار جذاب بود: Discourse . بر سر معادل گزینی کلمه Discourse در زبان فارسی بحثهای فراوان صورت گرفته است. در نهایت بیشتر نویسندگان به انتخاب داریوش آشوری احترام گذاشتند و کلمه «گفتمان» به عنوان ترجمه Discourse پذیرفته شد. هنوز هم در ادبیات فارسی مکررا شاهد هستیم که از کلمه گفتمان در محل اشتباهی استفاده میشود.چه آنکه گفتمان با گفتوگو فرق دارد. از این رو این اصطلاح که "دو نفر با هم گفتمان دارند" از اساس اشتباه است. برای تعریف مفهوم گفتمان میتوان یک کتاب نوشت همانطور که بحثهای زیادی بین زبان شناسان در این خصوص درگرفته است. فوکو معتقد بود که بین text (محتوا) و context (زمینه) تفاوت وجود دارد ولی این دو مفهوم با یکدیگر در تعاملند. همین دیدگاه باعث شکلگیری رشتهای به نام تحلیل گفتمان یا Discourse Analysis شد. در گفتمان ما به این موضوع میپردازیم که پارادایمهای فکری چیست و این مسائل به چه شکلی بیان میشود. مساله بر سر نحوه بیان موضوع نیست بلکه چالش ما شناخت پس زمینه فکری فرد است. حال این پس زمینه فکری باید به روشی ظهور پیدا کند. با این مقدمه به مثال/تعبیر سیاسی این موضوع بپردازیم. در سال 92 در جریان مناظرات انتخاباتی سعید جلیلی از نحوه مذاکرات هستهای در دولت دهم که بر عهده وی بود، دفاع جانانهای میکرد. او میگفت غرب مغلوب دلایل و اثبات نظرهای ایران شد اما علی اکبر ولایتی، رقیب وی که سالها وزیر امور خارجه بود، این بحث را مطرح کرد که پیروزی در مذاکرات از نظر زبانی مهم نیست بلکه به نتیجه رسیدن مذاکره اهمیت دارد. در حقیقت ادبیات مذاکره کنندگان در قبل و بعد از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید اهمیت نداشت بلکه تفاوت گفتمان باعث به نتیجه رسیدن مذاکرات شد. تغییر در گفتمان صرفا با تغییر ادبیات و زبان رخ نمیدهد، همانطور که رشته تحلیل گفتمان به این موضوع میپردازد که اصولا "جزئیات" بیش از مسائل بیان شده میتوانند واقعیتها را نشان دهند. زمانی که طرز فکر و به تبع آن گفتمان دولت تغییر کرد، امکان به نتیجه رسیدن مذاکره ممکن شد؛ همانگونه که امروز گفتمان دولت ایالات متحده امریکا اجازه مذاکره مفید را نه به ایران میدهد و نه به کشورهای 1+4. عدم درک صحیح همین موضوع، مشکلات داخلی اتفاقا برای همان دولتی ایجاد کرده است که با درک لزوم تغییر گفتمان توانست در مذاکرات هستهای موفق شود. چنانکه در داخل شاهد هستیم که دولت بر بحث کاهش قیمت دلار تاکید میکند و همین موضوع به جای آنکه قیمت را کاهش دهد، زمینه ساز هجوم مردم برای خرید ارز و افزایش قیمت دلار میشود. در نهایت دولتمردان از مردم انتقاد میکنند که چرا حرفهای آنها را نمیپذیرند. دلیل روشن است: نوع گفتمان دولت با مردم فاقد اصولی است که زبان مشروعی را برای دولت پدید آورد. مهم نیست به چه زبانی و با چه ادبیات و کلامی صحبت میکنیم، گفتمان ما را طرف مقابل تشخیص میدهد. همین موضوع در موضوع مذاکرات در ایام تحریم وجود دارد. تغییر گفتمان به هیچوجه به معنی پذیرش زورگویی طرف مقابل نبوده و نیست بلکه به معنی اتخاذ روشهایی است که به جای رسیدن به بنبست مسیرهای جدیدی را ایجاد کند که برای طرفین بازی برد-برد به دنبال داشته باشد. با این رویکرد، شاید وقت آن رسیده دولت به جای افتخار صرف به مذاکرات هستهای به شکلی صحیح دلایل موفقیت را بررسی و از همان نقاط قوت برای حل مشکلات فعلی استفاده نماید.