چالشهای بازگشت به بیسوادی
رییس سازمان نهضت سوادآموزی معتقد است؛ بازگشت به بیسوادی یکی از معضلاتی است که جامعه بهطور جدی باید به آن فکر کند و ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی، بیسوادی و کمسوادی است. علی باقرزاده، در پاسخ به پرسشی درباره معضل بازگشت به بیسوادی که گریبان جامعه گستردهای از سوادآموزان نهضت سوادآموزی و حتی دانشآموزانی که ترک تحصیل میکنند را گرفته است، گفت: بازگشت به بیسوادی موضوعی فراگیر در عرصه سوادآموزی در دنیاست و با شدت و ضعفی در همه کشورها دیده میشود. اما این اتفاق اهمیت دارد که بدانیم چرا این اتفاق (بازگشت به بیسوادی) رخ میدهد و ریشه هایش چیست.
او ادامه داد: بازگشت به بیسوادی عموما به دلیل کیفیت یادگیری رخ میدهد و مساله این است که ممکن است معلمان از صلاحیت کافی در امر آموزش برخوردار نباشند. یا اینکه سوادآموزان بزرگسال آمادگی لازم را نداشته باشند و یادگیری کامل رخ ندهد. از سوی دیگر موضوعات و نیارهای دوره سوادآموزی ممکن است با نیازهای آنی افراد تناسب نداشته باشد و با موضوعات آموزشی ارتباط برقرار نکنند. شکل زندگی سوادآموزان زمینه کاربست آموختهها در دنیای واقعی را به وجود نمیآورد. از سوی دیگر کم بودن متون خواندنی برای نوسوادان بزرگسال نیز معضل دیگری است که وجود دارد. باقرزاده اظهار کرد: افراد اگر در ابتدای سوادآموزی در معرض تمرین و تکرار و خواندن مطالب نباشند ممکن است مهارتهای خود را از دست بدهند.
او در پاسخ به این پرسش که برای کاهش بازگشت به بیسوادی چه تمهیداتی اندیشیده شده است، گفت: ما چند کار ویژه را در نهضت سوادآموزی دنبال کردیم که همگی از جنس روز و نیاز اجتماعی است. مثلا مسابقه شعار سال را برگزار میکنیم. هر سال مقام معظم رهبری که شعار سال را مطرح میکنند، ما کتابی در این زمینه تهیه میکنیم و در اختیار سوادآموزان قرار میدهیم. در ادامه سوادآموزان در یک آزمون نمادین شرکت میکنند و درباره راههای تحقق شعار سال بحث صورت میگیرد و آن کتاب نیز محور مسابقه است. رییس سازمان نهضت سواد آموزی همچنین گفت: از سوی دیگر مسابقه پرسش مهر را داریم. هر سال رییسجمهور از جامعه و دانشآموزان پرسشی را در ابتدای مهر میپرسند، در این زمینه نیز کتابی تولید میشود و یک مسابقه انشاءنویسی در ارتباط با آن برگزار میکنیم. در مجموع بین ۲۰۰ تا ۲۲۰ هزار نفر هر سال در این دو مسابقه شرکت میکنند.
او با اشاره به طرح خواندن همراه با خانواده به عنوان یکی از راهحلهای استمرار سوادآموزی، بیان کرد: ما هر سال ۳ جلد کتاب را انتخاب میکنیم و بنا به علاقه افراد در گروههای مختلف این کتابها را در اختیار افراد میگذاریم که بخوانند و بعد فهم خود را از کتاب بیان کنند. در عین حال آنها را تشویق میکنیم کتاب را با اعضای خانواده بخوانند و نظر اعضا را در یک متن جمع بندی کنند. آنها نتایج را در کاربرگهایی به ما بر میگردانند. باقرزاده یکی از کارهای موثر در این زمینه را ایجاد حلقههای مطالعه و کتابخوانی عنوان کرد که برای کسانی است که سر کلاسهای نهضت نیستند تهیه میشود. همچنین به گفته وی تولید و انتشار نشریه فرصت در ۲۰ هزار نسخه فرصت دیگری است که این سازمان برای سوادآموزان مهیا کرده است. او به مهر گفت: اپلیکیشنی هم برای آموزش و کتابخوانی طراحی شده که در دسترس است. همچنین طرح سوادآموزی و کتابخوانی از طریق تبلت در ۵ استان در حال اجرا شدن است. اما باقرزاده یکی از موثرترین راهها را برای کاهش بازگشت به بیسوادی ارایه گواهینامه باسوادی به کسانی دانست که نسبت به باسوادشدنشان اطمینان ایجاد شده است.
او درباره میزان همکاری نهادها و ارکان دیگر جامعه برای کمک به استمرار باسوادی در جامعه بیان کرد: واقعیت این است که این همراهی در سطح جامعه و از طرف نهادها و دیگر دستگاهها کم است. پاسخ روشنی برای این عدم همکاری ندارم. شاید یکی از پاسخها این باشد که بسیاری از مسوولان به کم سوادی به عنوان پدیده آسیب زا برای دستگاههای اجرایی کشور باور ندارند و قبول نمیکنند بیسوادی و کم سوادی عامل بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. ما سراغ بسیاری از نهادها رفته ایم. مثلا با روزنامهها و نشریات متعددی صحبت کرده ایم که بطور مثال نصف صفحه از رسانه خود را برای افراد کم سواد اختصاص دهند که گنجینه لغات آنها پایین است اما آنها مشارکت را از دریچه رپرتاژ آگهی میبینند و میگویند این وظیفه شماست و برعهده ما نیست. رییس سازمان نهضت سواد آموزی اضافه کرد: نهاد کتابخانههای عمومی در دوره متولی قبلی خود ایستگاههای مطالعه در سراسر کشور راهاندازی کرد و ۴ تا ۶ کتاب ساده هم در این ایستگاهها گذاشته بود که طبق ارزیابی خود آنها بیشترین کتابهای خوانده شده همانها بودند. اما در دوره جدید این ایستگاهها جمع شد. از سوی دیگر کتاب برای بزرگسال کم سواد در جامعه به ندرت پیدا میشود و ناشران نیز بر اساس نیاز جامعه و بازگشت سرمایه برنامهریزی میکنند. او گفت: ما حاضریم برای معلولان هزینه کنیم اما حاضر نیستیم برای پیشگیری و پرداختن به علتها هزینه کافی کنیم. بخشی به این باز میگردد که ما مسائل را به خوبی تبیین نمیکنیم.