سبد معیشت در معرض خطر
گروه اقتصاد کلان| هادی سلگی|
گزارش مرکز آمار از میزان شاخص قیمت مصرفکننده آذر ماه در بین دهکها نشان میدهد که فاصله تورمی بین طبقات درآمدی کشور همچنان روبه افزایش است. این تورم بهطور بالعکس به جای اینکه در میان طبقات پایینی بیشتر باشد، چندماهی است که روندی افزایشی در میان دهکهای بالایی درآمدی علی الخصوص در زمین کالاهای غیرخوراکی پیدا کرده است.
به گزارش تعادل نرخ تورم کل کشور در آذر ماه ١٣٩٧ برابر ١٨,٠ درصد است که در دهکهای مختلف هزینهای در بازه ١٧.١ درصد برای دهک اول تا ١٩.٥ درصد برای دهک دهم نوسان دارد. محدوده تغییرات تورم دوازده ماهه در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» بین ٢٢.٠ درصد برای دهک اول تا ٢٤.٤ درصد برای دهک دهم است. هم چنین شاخص مذکور در مورد گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات» بین 13.2 درصد برای دهک اول تا ١٨.٤ درصد برای دهک دهم است.
برعکس سنوات پیشین نرخ تورم در میان دهک بالا بیشتر از دهکهای پایینی است؛ روندی که نقطه شروع آن در ماههای اخیر بود و در حال حاضر در هر ماه فاصله آن بیشتر میشود.
مطابق گزارش مرکز آمار نرخ تورم متوسط (12 ماهه) در حالی برای یک دهم بالای کشور (دهک دهم) که ثروتمندترین طبقه محسوب میشوند، 19.5 درصد محاسبه شده، این شاخص برای پایینترین یک دهم جمعیت (دهک اول) 17.1 درصد بوده است. همزمان اگر بخواهیم تورم گروههای خوراکی و غیر خوراکی در بین دهکهای هزینهای کشور را به صورت جداگانه ارزیابی کنیم، میبینیم در گروه خوراکی فاصله تورمی بین طبقات اول و دهم بسیار کمتر از همین شاخص در کالاهای غیرخوراکی است.
بر اساس گزارش مرکز آمار نرخ تورم متوسط کالاهای خوراکی در بین دهکهای اول 22 درصد و برای دهک دهم 24.4 درصد شده است؛ یعنی تجربه تورمی ثروتمندترین یک دهم و فقیرترین یک دهم جامعه تنها 2.4 درصد اختلاف دارد و همه این گروهها در معرض فشاری تقریبا یکسان از تورم خوراکی قرار دارند. البته باید اشاره کرد که این فاصله هرماه رو به افزایش میرود. بر اساس اعداد مربوط به تورم در میان دهکهای مختلف هزینهای، فاصله تورمی دهکها در این ماه نسبت به ماه قبل (٢.٠ درصد) ٠.٤ واحد درصد افزایش نشان میدهد. اما در گروه کالاهای غیرخوراکی این فاصله بسیار شدید است به صورتی که در آذر ماه نرخ تورم کالاهای غیرخوراکی در دهک دهم 18.4 و برای دهک اول 13.2 درصد شده است. بدین معنی که ثروتمندترین یکدهم کشور 5.2 درصد بیشتر از دهک اول برای یک سبد کالای غیرخوراکی پرداخت کردهاند.
فاصله تورمی در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» نسبت به ماه قبل ٠.٢ واحد درصد و در گروه عمده «کالاهای غیر خوراکی و خدمات» نسبت به ماه قبل ٠.٩ واحد درصد افزایش نشان میدهد.
محاسبه نرخ تورم بر اساس دهکهای هزینهای بر این قاعده استوار است که خانوارها با توجه به میزان درآمد خود هزینه میکنند. از آنجایی که با توجه به میزان این درآمدها سهم هر یک از گروههای کالایی در میان سبد خانوار متفاوت است، لذا تغییرات متفاوت در قیمت هر کالایی تاثیرات متفاوتی بر طبقات درآمدی به جای میگذارد. به بیان دیگر آنچه دهکهای درآمدی را از یکدیگر مجزا میکند، وزن کالا در سبد مصرفی خانوار است. دهکهای کمدرآمد به علت درآمد کمتر، هزینه کمتری را به تفریح و سرگرمی و حتی بهداشت و درمان اختصاص میدهند. از این جهت، وزن این کالاها در سبد مصرفی آنها کمتر است. در مقابل بیشترین سهم را خوراکیها و آشامیدنیها دارند. آنها بیشتر مخارج خود را معطوف این دسته از کالاها و در واقع ضروریات زندگی میکنند. بر اساس جداول مرکز آمار 43.3 درصد از سبد مصرفی گروههای کمدرآمد را خوراکیها و آشامیدنیها تشکیل میدهند در حالی که همین رقم برای دهک دهم 17.2 درصد است. اگر در این کالاها گرانی اتفاق بیفتد، برای کمدرآمدها بسیار قابللمس است. در نتیجه اگر تورم خوراکیها زیاد شود، فشار بر گروههای کمدرآمد افزایش بیشتری خواهد یافت.
حال در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا با وجود گرانی در کالاهای خوراکی باز تورم در میان دهکهای بالایی افزونتر از دهکهای پایینی شده است.
نرخ تورم در میان گروههای کالایی خوراکی در آذر ماه بسیار بیشتر از تورم غیرخوراکیها بوده است (تورم نقطه به نقطه خوراکیها 53.9 درصد و غیر خوراکیها 30.9 درصد) لذا انتظار میرود نرخ تورم در میان طبقات کم درآمد بیشتر از دهکهای بالایی باشد، در حالی که تورم نقطه به نقطه دهک اول و دهم به ترتیب در آذر ماه 50.2 و 54.8 درصد شده است. در گروه کالاهای خوراکی این دو طبقه درآمدی تورمهای 32.8 و 36.4 درصدی را تجربه کردهاند.
همچنین در میان گروههای غیرخوراکی وضع به همین شکل است و دهکهای اول و دهم به ترتیب تورمهای 25.7 و 36.1 درصدی داشتهاند. بنابراین مشاهده میشود که باز هم طبقات بالایی جامعه نرخ تورم بالاتری را تجربه کردهاند. برای توضیح این مساله کارشناسان میگویند: درست است که وزن گروههای کالایی در میان دهکهای اول بیشتر است اما همین اقلام موجود در این گروه نیز هرکدام وزن متفاوتی دارند. سبدی که برای شاخص مصرفکننده محاسبه میشود شامل 457 قلم کالا است. این کالاها برای همه دهکها یکی است اما وزن هر کالایی برای آنها متفاوت است یعنی با توجه به میزان درآمد آنها هر قلم سهم هزینهای متفاوتی را به خود اختصاص میدهد. بطور مثال در میان یک خانوار کم درآمد وزن روغنها بیشتر باشد تا وزن گوشت قرمز باشد.حالا اگر افزایش قیمت از سوی روغنها بیشتر از گوشت قرمز باشد شدت تورم در دهکهای پایین بیشتر خواهد بود و بالعکس.
گزارش مرکز آمار از شاخص قیمت مصرفکننده در آذر ماه نشان میدهد که نرخ تورم نقطه به نقطه ماهیها و صدف داران 78.4 درصد، گوشت قرمز و سفید و فرآوردههای آن 60 درصد، گوشت قرمز و ماکیان 57.6 درصد، روغنها 47.9 درصد و میوهها و خشکبار 79.4 درصد بوده است.
به نظر میرسد کالاهایی رشد قیمت داشتهاند که بیشتر مورد توجه طبقات بالایی بودهاند به بیان دیگر تورم در میان اقلام خوراکی گرانقیمتتر بسیار بیشتر از خوراکیهای اساسی مورد مصرف طبقات پایینی بوده است و این موضوع باعث شده که تورم در میان طبقات بالایی بروز بیشتری داشته باشد. درست است که کالاهای خوراکی وزن بیشتری برای دهکهای پایینی دارد ولی در زیربخشها این وزنها متفاوت است و باعث تغییر در تورم خانوارها میشود. این موضوع نشان میدهد که دولت تلاش کرده تا حدودی از افزایش جهشی قیمت کالاهای اساسی مورد مصرف دهکهای پایینی جلوگیری کند و همچنین نشاندهنده این موضوع است که دهکهای پایین تقاضای خود را وارد بازار نمیکنند و این صرفه جویی باعث میشود فشار کمتری بر بازار و قیمت این کالاها وارد شود.