از نقش ترکیه تا برگ برنده ایران، بعد از خروج نیروهای امریکایی
سید محمد حسین ملائک |
سفیر اسبق ایران در سوییس و چین|
در تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه سئوال مهم آن است که این تصمیم منطقه را به سمت بحران جدیدتری هدایت میکند یا باید شاهد آرامش در آینده باشیم؟
روز یکشنبه 2/10/97 (23 دسامبر 2018) بعد از 5 روز از توییت اطلاعرسانی آقای ترامپ مبنی بر اعلام خروج نیروهای روسیه از سوریه، دستور العمل آن کتبی شد. بر این اساس این نیروها که بالغ بر دو هزار نفر میشوند طی 100 روز از سوریه به پایگاه امریکا در اربیل منتقل خواهند شد. بعدا آقای ترامپ در مذاکره با مقامات سنا و فرماندهان ارتش به آنها گفت برای این تخلیه چند ماهی فرصت دارند. اخبار منتشره از کاخ سفید دال بر این است که این خروج در منطقه با ترکیه هماهنگ و به اسراییل هم اطلاعرسانی شده است. بر اساس اخبار منتشره زمانبندی این تحول را میتوان اینگونه داشت که در اجلاس «جی بیست» (اول دسامبر 2018) آقای ترامپ تصمیم خروج این نیروها را به آقای اردوغان منتقل، سپس در 18 دسامبر آن را توسط توییت منتشر و در نهایت در 23 دسامبر آن را کتبی کرد.
این تصمیم اگرچه با رفتار «ترامپ» میتواند «برگشتپذیر» و یا با تاخیرهای اجرایی روبه رو شود چند تاثیر فوری در موضوع سوریه داشت و یا خواهد داشت که واجد توجه جدی است:
1- تاثیر در بن بست سیاسی - نظامی فعلی
ظرف چند ماه گذشته بعد از اجلاس تهران (ترکیه - روسیه - ایران) در 7 سپتامبر 2018 (16 شهریور 97) و نیز توافق تقریبا عمل نشدنی روسیه - ترکیه در مورد پاکسازی ادلب وضعیت سیاسی و نظامی در سوریه کاملا به بن بست رسیده بود. در هیچ کدام از جبهههای عملیات و یا مذاکرات سیاسی در ژنو و آستانه پیشرفتی احساس نمیشد. این وضعیت بیشتر به نفع نیروهای معارض مسلح در ادلب و پشتیبان آنها ترکیه بود. از طرف دیگر کردها در یک فرآیند درگیری شکست و پیروزی توانسته بودند شهر حجین را در منطقه دیرالزور با کمک هوایی جدی امریکا از دست «داعش» خارج و این گروه را هر چه بیشتر پراکنده کنند. قدرتنمایی کردها نیز بر عمق بنبست سیاسی سوریه افزوده بود.
صرف اعلام خروج نیروهای امریکایی بن بست موجود را شکست و تحرکات قابل توجهی در شمال در منطقه «منبج» و شمال غرب در منطقه «ادلب» و «عفرین» و حتی در داخل ترکیه و در مرز با سوریه صورت گرفت که نشان میداد شرایط جدیدی به وقوع پیوسته است.
درکنار آن باید به بازگشایی سفارت امارات و عربستان و بحرین در دمشق و ملاقاتهای متعدد مسوولان امنیتی مصر و سوریه در هفتههای گذشته نیز توجه کرد که نشان میدهد جناح امریکایی منطقه ظاهرا دیگر به دنبال تغییر رژیم در سوریه نیست و همانطور که «ترامپ» به اردوغان گفته است: «سوریه مال تو»، سوریه را به ترکیه با خواستها و سیاستهایش سپرده است. اهمیت این شرایط جدید در ائتلافهایی است که باید در آینده شاهد آن باشیم و میتواند بسیار متفاوت از گذشته باشد.
2- ترکیه
در همکاری با امریکا و اتخاذ این تصمیم ترکیه مسوولیت همکاری دیپلماتیک و نظامی برای تحقق اهداف مشترک از جمله مبارزه با «داعش» را به عهده گرفته است (اینکه ترکیه بخواهد با داعش مبارزه کند سئوال بزرگی است که باید به آن جداگانه پرداخته شود) . اما از آقای (Jonathan Schanzer) از «بنیاد دفاع از دموکراسی» نقل میشود که توییت کرده است: چه چیزی در اردوغان است که سیاستگذاران امریکایی را وادار به اعتماد به وی میکند؟ «اوباما» فکر میکرد او میتواند بهار عربی را هدایت کند. آقای «کری» به وی در مورد غزه اعتماد داشت و اینک «ترامپ» که سوریه را به وی بخشیده است. بر اساس نظریه نویسان نشریات اسراییلی اقدام ترامپ اقدامی نافی منافع اسراییل و به نفع ترکیه محسوب میشود. روزنامه «ها آرتز» در این مورد مینویسد با وجود اینکه ترامپ به اسراییل خیلی کمک کرده است و اطرافیان سیاسی و اقوامش نیز همه یهودی هستند نمیتوان در دراز مدت به وی اتکاء کرد.
در حال حاضر نیروهای معارض سوری که توسط ترکیه پشتیبانی میشوند فعالترین نیروها در حد واسط مناطق تحت کنترل کردها و ارتش ترکیه در شمال و شمال غرب سوریه مستقر میباشند و در دوسال گذشته ترکیه دوبار وارد سوریه شده است. به هر حال ترکیه با وجود اینکه علاقهمند است با پشتیبانی امریکا از این پس سیاستهای خود را در سوریه دنبال کند تمایل دارد که خروج امریکا آرام آرام بوده تا ترکیه بتواند چالشهای پیش رو را ارزیابی و بر آن مسلط شود. در یک ارزیابی کلی ترکیه در وضعیت فعلی قدرت پشتیبانی زمینی و هوایی از نیروهای خود تا «دیرالزور» یا «التنف» در جنوب شرقی سوریه که فعلا نیروهای امریکایی حضور دارند را ندارد و بنابر این آنچه برای ترکیه احتمالا قابل دسترسی است مناطق شمالی سوریه است. اما زمان اعلام خروج نیروهای امریکایی منطبق بود بر موافقت امریکا به فروش موشکهای پاتریوت به ترکیه. همین اقدام نتایج توافقهای «استراتژیک» روسیه با ترکیه را زیر سئوال برد و و از دودلی روسها برای تصمیمگیری در مورد حوادث سوریه کاست. شرایطی که برنده آن دولت سوریه خواهد بود.
3- سوریه
اگرچه به هر صورت افق روشنی از پایان بحران سوریه به چشم نمیخورد ولی کمتر تردیدی در مورد تثبیت دولت بشار اسد وجود دارد. احتمالا برقراری یک دولت ضعیف در دمشق و وجود تعدادی مناطق قدرتمند برای سالهای آینده ساختار سیاسی سوریه را شکل خواهد داد. کردها از یک طرف و موضوع ادلب و گروههای مسلح موجود در آنکه ترکیه را در پشت خود دارند به عنوان یک معضل سیاسی اجتماعی و انسانی باقی خواهند ماند. این در حالی است که این مناطق نفت خیز و مراکز کشت گندم سوریه هستند. از سال 2016 بخشهایی از شمال و شمال غرب سوریه رسما در اشغال ارتش ترکیه قرار گرفته است. دولت سوریه میتواند فهرست این مناطق را به ادعاهای سوریه در مورد «اسکندرون» اضافه کند. به نظر بسیار بعید است که ترکیه این مناطق را در میان مدت تخلیه کند مگر اینکه شرایط بطور جدی جنگی شود.
4- اسراییل
این کشور با ناکام شدن در تجزیه عراق و سوریه در خلال بحرانهای موجود اکنون صرفا روی نقاط قوت ایران در سوریه تمرکز کرده است. اسراییل با تصمیم «ترامپ» خیلی مخالفت ندارد زیرا مطمئن است که اهداف مورد نظر وی در سوریه با اهداف امریکا که عبارت است از ممانعت از شکلگیری مناطق تحت نفوذ ایران در عراق و سوریه میتواند منطبق باشد. اما اسراییل یکی از محرکین ناآرامی در مناطق کردنشین باقی خواهد ماند.
5- اکراد
کردها در طول بحران سوریه اول با دولت سوریه همکاری کردند سپس با روسها هماهنگ شدند و در نهایت نیز پذیرفتند که در کمپ امریکا تعریف شوند. این بیاصولی (پراگماتیستی) برای این قوم نتایج خوبی دربرنداشته است. در طول 8 سال درگیری در سوریه امریکا تلاش متعددی برای تشکیل نیروی وابسته به خود کرد. از مذاکره با بخشی از نیروهای عملیاتی در صحنه تا آموزش چند هزار نیروی گزینش شده طیفی از فعالیت «سیا» و پنتاگون در سوریه بود که همگی به شکست انجامید تا چهار سال پیش و پس از واقعه «کوبانی» امریکا تصمیم گرفت با کردها کار کند که حمایت اروپاییها را نیز با خود داشتند. از آن پس کردها با اعتماد به نفس بیشتری تحرکات نظامی خود را افزایش داده و به مهمترین ابزار امریکا در آزادی «رقه» به عنوان پایتخت «داعش» و نیز حضور در «دیر الزور» و تسلط بر چاههای نفت آن منطقه و موازنه با نیروهای روسی و وابسته به ایران در آن منطقه پرداختند. این نیروها هماکنون تحت آموزش نظامی بیشتری قرار دارند که بنا به قولی در حال حاضر هنوز تکمیل نشده است. با تصمیم جدید امریکا این گروه در شرایطی بسیار مبهمی قرار خواهند گرفت. سرنوشت دو گروه زبده و ورزیده PYD و YPG که کردهای سوریه را نمایندگی میکنند وبر بیش از 25 درصد از خاک سوریه و 65 درصد از مرز 900 کیلومتری سوریه با ترکیه کنترل امنیتی دارند اما از نظر ترکیه گروه تروریستی هستند بسیار با اهمیت است. آیا آنها در ارتش آینده سوریه جایگاه خواهند داشت؟ آیا مناطق کردی از نوعی خود مختاری برخوردار خواهد شد؟ و چندین سوال دیگر که پاسخ همگی در تضادبا نظرات ترکیه خواهد بود.
6- خلاء به وجود آمده از «خروج امریکا» کجاست
اینکه گفته میشود با خروج امریکا خلأ قدرتی به وجود خواهد آمد که ترکیه، روسیه، دولت سوریه و یا حتی ایران به دنبال پرکردن آن خواهند بود در واقع چگونگی حل و فصل موضوع کردی در سوریه خواهد بود. حمایت امریکا از اکراد باعث شده بود نه ترکها بتوانند راسا وارد عملیاتی علیه کردها بشوند و هم نیروهای موئتلف با دولت امکان عملیات علیه آنها را نداشتند به شمول روسیه. آقای لاوروف در ماه گذشته طی مصاحبهای با تلویزیون دولتی روسیه امریکا را متهم کرد که باعث شده است که کردها در شرق فرات به دنبال تنظیم و برپایی یک شبه دولت برای تضعیف حاکمیت سوریه باشند.
رقابت بین روسیه و ترکیه در مورد اکراد و تبعات سیاسی - نظامی آن شاید نزدیکترین احتمالی باشد که باید به آن پرداخت.
7- نتیجهگیری و موقعیت ایران
با هر دلیل و سیاست و تحت هر لوا و شعاری و با هر هزینهای که انجام شد حضور ایران در سوریه باعث افزایش قدرت ملی شد.
در شرایط نوین سوریه که چالش تروریسم در حال افول و درگیریها شکل جدیدتری را به خود میگیرد که ماهیتا ژئوپلیتیکی و درگیری مرزی است نیاز به تعریف مجددی از حضور ایران و محدوده آن احساس میشود.
با «خروج» امریکا از سوریه دولت روسیه تلاش خواهد کرد که مدیریت بینالمللی سوریه با همسایگانش را با توجه به مزیتهای خود بیش از پیش در دستور کار قرار دهد. مذاکره برای تنظیم روابط مرزی سوریه با اسراییل، اردن و ترکیه کلا در توانایی روسیه است که ایران از آن بهرهای ندارد. ترکیه تنها کشوری است که هنوز موضع واضحی در مورد دولت بشار اسد ندارد و احتمال بروز تعارض بین روسیه و ترکیه بسیار بیشتر از امکان همکاری دو کشور در سوریه است و این مهمترین موضوعی است که باید از آن پرهیز کرد.
در تقسیم وظایف جدید شاید اولویت تهران بهتر است صرفا برحمایت امنیتی و پلیسی از مناطق جنوبی سوریه و تثبیت دستاوردها و تعمیق حضور اجتماعی و اقتصادی و سازندگی در این مناطق باشد.
منبع: دیپلماسی ایرانی