مناقشات «باخت- باخت» امریکا با چین
گروه جهان| طلا تسلیمی|
در ادامه جنگ تعرفهای و مناقشات تجاری چین و امریکا، دو کشور قرار است روزهای دوشنبه و سهشنبه همین هفته در پکن مذاکراتی را در سطح معاون وزیر برگزار کنند. این مناقشهها که در سال 2018 و در پی تعرفههای مازاد دولت دونالد ترامپ بر واردات فولاد و آلومینیوم به امریکا آغاز شد، چشمانداز تجاری دو کشور را به خطر انداخته و به کاهش ارزش مبادلات تجاری اقتصادهای اول و دوم جهان انجامیده و هر دو طرف را بر آن داشته است تا درصدد پایان دادن به مناقشات برآیند. این در حالی است که بسیاری بر این عقیدهاند که در صورت ادامه مناقشات توسط ترامپ، امریکا هم به اندازه چین بازنده خواهد بود و ادامه این جنگ به نفع هیچیک از طرفین نیست.
گفته شده، کارگروه امریکایی به رهبری جفری گریش معاون رابرت لایتزر نماینده تجاری امریکا قرار است برای شرکت در نشست با مقامات چینی به پکن برود. دونالد ترامپ و شی جینپینگ روسایجمهوری امریکا و چین در دیدار خود در حاشیه نشست گروه ۲۰ در آرژانتین بر سر آتشبس تجاری توافق کرده و تصمیم گرفتهاند اعمال تعرفههای گمرکی را برای ۹۰ روز (از اول دسامبر ۲۰۱۸) متوقف کنند.
به نوشته سیانان، در چند دهه گذشته تعرفههای پایین و موانع تجاری اندک، عامل تقویت زنجیرههای عرضه جهانی بود و به افزایش قابلملاحظه تجارت جهانی انجامید. در حقیقت نرخ متوسط تعرفه وارداتی از سوی اعضای سازمان تجارتجهانی از حدود 12.74درصد در سال 1996، در سال 2016 به 8.8 درصد کاهش یافت. در مقابل، حجم کلی تجارتجهانی از 5 هزار میلیارد دلار در سال 1996، در سال 2013 به 19 هزار میلیارد دلار رسید. اما اکنون جهان وارد روندی معکوس شده است. ایالات متحده در تلاشها برای دستیابی به آنچه تجارت منصفانه میپندارد، با شماری از اقتصادهای جهانی وارد مناقشات تجاری شده اما درگیری آن با چین از دیگر کشورها شدیدتر است. برخی بر این باورند که در این روابط تجاری، امریکا خریدار صرف و چین فروشنده محض است و به همین دلیل، پکن با متحمل شدن شکست در جنگ تجاری، تسلیم خواهد شد. اما این نگرش چندان مبنی بر واقعیت به نظر نمیرسد. تعرفهها به هر دو کشور آسیب میزند. بسیاری از محصولاتی که بر آنها تعرفه اعمال شده، بهسادگی قابل جایگزینی نیستند یا هزینه واردات آنها از منبعی دیگر برای امریکا بیشتر خواهد بود. وقتی بر واردات کالایی تعرفه اعمال میشود، سه نتیجه میتواند داشته باشد.
کاهش سود- در برخی صنایع، شرکتها تمایل یا امکان انداختن بار هزینهها را بر دوش مشتریان ندارند. این بدان معنی است که سود شرکت کاهش مییابد. در خصوص شرکتهای دولتی، این مساله علاوه بر کاهش درآمد، میتواند بر قیمت سهام نیز تاثیر بگذارد. برای نمونه، ممکن است در نظر اول به نظر برسد که افزایش تعرفههای وارداتی به نفع شرکتهای امریکایی تولید آلومینیوم از قبیل «آلکوا» تمام میشود. اما مساله به این سادگی نیست. این شرکت حجم زیادی از مواد اولیه خود را از کانادا وارد میکرده و از این رو، افزایش تعرفهها به افزایش هزینههای ورودی این شرکت میانجامد. مدیرعامل آلکوا اینگونه استدلال کرده که نه تنها تعرفهها به سود این شرکت آسیب رساندهاند، بلکه بازار را نیز مختل میکنند.
افزایش قیمتها- این احتمال هم وجود دارد که برخی شرکتها هزینهها را به مشتریان خود منتقل کنند. برای نمونه، «اپِل» اعلام کرده که احتمالا چنین رویهای در پیش خواهد گرفت و مصرفکنندگان زین پس قیمت بیشتری برای محصولات خواهند پرداخت و این بدان معنی خواهد بود که در شرایط یکسان، توانایی مصرفکنندگان برای هزینه کردن پول برای دیگر کالاها و خدمات کاهش مییابد.
کاهش تقاضا- ممکن است شرکتی بتواند با انداختن هزینهها بر گردن مشتریان، از افزایش هزینههای خود جلوگیری کند، اما در چنین شرایطی تقاضا کاهش مییابد چون مصرفکنندگان خرید خود را کاهش میدهند. در صنعت ماشینهای لباسشویی که یکی از اولین صنایعی بود که در ابتدای سال 2018 اعمال تعرفههای وارداتی را تجربه کرد، روند کاهش تقاضا همین حالا هم قابل مشاهده است. این مساله میتواند دیگر اقلام از جمله خودرو را نیز شامل شود.
اما تعرفهها اثرات منفی دیگری هم دارند. اعتماد به کسبوکارها را بطور فزاینده تحت تاثیر نابسامانیهای سیاسی قرار میدهد. تعرفهها میتوانند به ناکارآمدی و کاهش بهرهوری بینجامند. در زمینههایی همچون دسترسی به بازارهای چین و موارد نقض مالکیت معنوی ممکن است نگرانیهای ایالات متحده به جا باشد؛ اما بهتر است که این نگرانیها از طریق سازمان تجارت جهانی دنبال شود و نه از طریق اعمال تعرفه. امریکا با اعمال تعرفه خود را در معرض اقدامات تلافیجویانه چین قرار میدهد و این مساله به نفعش نخواهد بود. در حال حاضر، خبر خوب این است که دو کشور با آتشبس موقت در این جنگ تجاری موافقت کردهاند و درصدد حل مشکلات برآمدهاند؛ اما هنوز مشخص نیست که قادر به حلوفصل مناقشات خواهند بود یا خیر.
مساله این است که باتوجه به اینکه شی جینپینگ میتواند برای همیشه رییسجمهوری چین بماند، پکن یک بازی بلندمدت در پیش گرفته است؛ اما ترامپ در کمتر از دو سال به یک کمپین انتخاباتی مواجه خواهد بود و بایستی تا پیش از آن مساله را فیصله دهد. محتملترین حالت این است که چین سعی کند بدون قائل شدن امتیاز خاصی از درگیری کنونی رها شود و امریکا هم پس از متحمل شدن آسیبهای اقتصادی، در نهایت تسلیم خواهد شد.