نیاز مشترک چین و امریکا به توافق تجاری
گروه جهان| طلا تسلیمی|
مقامات چین و امریکا دوشنبه نخستین دور گفتوگوهای تجاری پس از اعلام آتشبس موقت 90روزه در نشست سران چین و امریکا در آرژانتین را در پکن آغاز کردند. هدف از این مذاکرات تسهیل مناقشات تعرفهای است که از نیمه سال 2018 شدت گرفته و بر بازار هر دو کشور تاثیر منفی گذاشته است. دونالد ترامپ رئیسجمهوری امریکا، در آستانه دیدار مقامات دو کشور گفت که مذاکرات تجاری بهخوبی پیش میرود و شی جینپینگ رئیسجمهوری چین، مشارکت بالایی در این مذاکرات دارد. او افزود: «باور دارم که آنها میخواهند به توافق برسند و تعرفهها آسیب شدیدتری به چین زده است.» در این بین، سخنگوی وزارت خارجه چین نیز درباره این مذاکرات ابراز خوشبینی کرد و گفت: «نمایندگان دو کشور مذاکرات مثبت و سازندهای در پکن خواهند داشت.» معاملات روز دوشنبه در بازارهای سهام و مالی نیز حاکی از خوشبینی سرمایهگذاران به تسهیل تنشها بین دو اقتصاد برتر جهان بود.
به نوشته بلومبرگ، اگر ایالات متحده بهاندازه کافی صبر به خرج دهد، چین به مصالحه رضایت خواهد داد. آسیبهای ناشی از جنگ تجاری ترامپ با چین خیلی گستردهتر و سریعتر از انتظارات پیش رفته است. کارخانههای چین و ایالات متحده هر دو کاهش تقاضا را شاهد هستند. کشاورزان امریکایی متحمل آسیب شدیدی شدهاند. کاهش تقاضای چینی برای «آیفون» تنها در یک روز نزدیک به 75 میلیارد دلار به شرکت «اَپِل» ضرر زد. کاهش سرعت رشد بانک مرکزی چین را وادار به تسهیل سیاستگذاریها کرده و بهرغم گزارش مثبت اخیر بازار کار امریکا، فدرال رزرو برای پیشبرد برنامه خود برای عادیسازی نرخ بهره دچار تردید شده است. نزاع تجاری ایالات متحده و چین عمیقا در این آشفتگی نقش داشته است. دو طرف مذاکرات را در حالی آغاز کردهاند که از لزوم دستیابی به توافق آگاهند و میدانند بایستی به طرف مقابل برای مصالحه کمک کنند، حتی اگر توافق حاصله ایدهآل نباشد.
رشد اقتصادی چین بهدلایل متعدد از جمله کمپین دولت این کشور برای کاهش وامدهی کند شده است. اما صرفنظر از عوامل دخیل در کند شدن سرعت رشد اقتصادی، نسخه تجویزی برای احیای رشد همچنان تغییری نکرده است: رهبران چین باید در کوتاهمدت اعتماد و سرمایهگذاری را در بخش خصوصی احیا کنند و در بلندمدت از نوآوری و بخش تولیدی حمایت کنند و همه این حمایتها بایستی بدون افزودن به سطح مخاطرهآمیز بدهیهای این کشور صورت بگیرد. در خارج هم آنها بایستی اعتماد و اعتقاد به نظام تجارت بینالمللی را احیا و از شرکتهای زنجیرهای تامین در چین محافظت کنند. این اولویتها با سیاستهای اعلام شده دولت تناقضی ندارند و حتی ایالات متحده هم میتواند با اندکی تغییر، در رسیدگی به نگرانیها از سیاستی مشابه استفاده کند.
پکن با این مساله موافق است که نیروهای بازار باید نقش بیشتری در تخصیص سرمایه ایفا کنند که این مساله به معنای لزوم کاهش کمک هزینههای دولتی و لغو سایر مزایای شرکتهای دولتی خواهد بود. چین همچنین به حفظ جریان مداوم سرمایهگذاری، فناوری و تخصص خارجی نیاز دارد که این امر مستلزم گشایش بیشتر اقتصاد و حفاظت از مالکیت معنوی بهطور موثر است. بازگشت از سیاستهای غیر موثر صنعتی همچون «ساخت چین 2025» نیز میتواند به ارتقای ابتکارعملها کمک کند. عمل به الزامات تعیین شده از سوی سازمان تجارت جهانی هم در بازگرداندن اعتماد در نظام تجارت جهانی تاثیرگذار خواهد بود.
سیاست امریکا در حفظ چهرهای بیتفاوت در قبال چین چندان اشتباه نیست. چین از سال 2013 تاکنون به انجام اصلاحات جسورانه وعده داده است بدون اینکه به آنها عمل کند. ایالات متحده اکنون خواستار تعهد دولت شی جینپینگ به اجرای این اصلاحات است. اما در عین حال، اعمال فشار بیش از اندازه ایالات متحده برای تسلیم کردن چین یا معنا کردن هرگونه مصالحه بهعنوان شکست چین در جنگ تجاری، رویکردی اشتباه خواهد بود. هر دو طرف باید در خروج از این افتضاحی که در روابط تجاری خود پیش آوردهاند، وجهه طرف مقابل را حفظ کنند و دریابند که هر دو کشور خیلی بیشتر از آنچه دولتهایشان حاضر به اعتراف به آن هستند، به یکدیگر وابستهاند.
به طور خلاصه اینکه طبق آمارهای اخیر اقتصادی، دو کشور یا با یکدیگر به شکوفایی میرسند یا هر دو شکست میخورند. همانطور که کوین هَسِتْ رئیس شورای مشاوران اقتصادی ایالات متحده اخیرا اذعان داشته، کاهش تقاضای چینی جدای از «اَپِل» به خیلی از دیگر شرکتهای ایالات متحده آسیب میرساند. واشنگتن هم به اندازه پکن برای دستیابی به توافق تا پیش از اول ماه مارس، مهلت تعیین شده از سوی امریکا برای اعمال دور جدید تعرفهها، دلیل و انگیزه دارد.
ایالات متحده باید دریابد که هیچ معامله قابلقبولی برای هر دو کشور نمیتواند همه شکایتها و کاستیها را از بین ببرد. یکی از دلایلش هم این است که برخی از اهداف دور و دراز همچون خواسته ترامپ مبنی بر توازن در تراز تجاری دو کشور از نظر اقتصادی معنایی ندارد و منطقی نیست. فارغ از هر اتفاقی که بین دولتها رخ دهد، حملات گروههای هکر چینی احتمالا به شرکتهای امریکایی ادامه خواهد یافت و ارتش ایالات متحده همچنان مجبور خواهد بود برای مقابله با افزایش قابلیتهای چین در دریای چین جنوبی اقدام کند. اما هیچ کدام از این موارد نباید به محرومیت شرکتهای هر دو کشور از تجارت با منافع دوجانبه بینجامند. در حال حاضر، بزرگترین تهدید برای ادامه موفقیت امریکا، آسیبهای ناشی از منازعه با چین بر سر تجارت است. هرچه این تهدید زودتر خنثی شود، بهتر خواهد بود.