چالشهای نظام فدرالی
گروه جهان| افغانستان در وضعیت کنونی خود هنوز آمادگی عینی و ذهنی تحقق نظام سیاسی فدرالی را ندارد و اگر تلاشی هم در این راستا صورت گیرد، بطور منطقی شکست خواهد خورد. ساختار نظام فدرالی بر این مبناست که هر ایالت در عین حال که عضو متحد و متعهد نظام فدرال است، دارای نظم پارلمانی، انتخابات صدارتی، شوراهای شهری، صلاحیتهای دخل و خرج مالی، هویت مستقل زبانی و فرهنگی منحصر بهخود نیز باشد. به عبارت دیگر، هر ایالت تحت شرایط نظام فدرالی، دارای قوای سهگانه مقننه، مجریه و قضاییه است. این اتحاد میان ایالتهای مختلف، نه در اثر زور و فشار فکری و فیزیکی، بلکه باید در پرتو رضایت کامل متقابل و با در نظرداشت خیر و مصلحت عمومی صورت گیرد؛ چون هر ایالت بهتنهایی قادر نخواهد بود تمام نیازهای علمی، دفاعی، اقتصادی، فرهنگی و…خود را مستقلانه رفع کند. اگر اتحاد ایالتها و قرار دادن آنها بر محور یک دولت مرکزی فدرال، بطور داوطلبانه، رضامندانه و آگاهانه صورت نگیرد، ساختار و ماهیت سیاسی ـ جغرافیایی اجباری، غیرمنطقی و شکننده را به خود خواهند گرفت و چه بسا که هر ایالت در صورت تنها ماندن یا تکتازیهای سیاسی- اقتصادی، عاقبت برای همسایگان قدرتمند حکم لقمهای نان را پیدا کنند. مساله مهم دیگر در متن نظام فدرالی این است که دولت مرکزی هیچگاه میان ایالتها تبعیض و تفاوت قایل نمیشود. برای برقراری این فضا دولت مرکزی باید بر اساس منافع شخصی، خانوادگی، قومی یا زبانی استوار نباشد و به بیماری ویرانگر حبوبغض مبتلا نباشد. این در حالی است که افغانستان هنوز فاقد یک دولت مقتدر مرکزی قانونمحور است که بتواند امنیت جانی و مالی شهروندانش را تأمین کند، کسی برای قانون اساسی ارزشی قائل نیست، نظام اقتصادی توام با تولید، تقسیم، صادرات و عواید کافی وجود ندارد، جنگ ادامه دارد و بالاخره افغانستان هنوز تحت کنترل نیروهای خارجی است. پس چگونه ممکن است که به سوی تاسیس نظام فدرالی رفت؟
افغانستان هنوز کشوری ضعیف با زیرساختهای ویران است. در چنین شرایطی فدرالیسم میتواند موجب گسترش نفوذ نیروهای خارجی و پیچیدهتر شدن شرایط شود. ملاک مقایسه اغلب ما درباره نظام فدرالیسم، کشورهای غربی است. اما این مثالها نمیتوانند نمونه عملی برای افغانستان باشند.