قوی سیاه امریکایی
مجید اعزازی|
دبیر گروه راهو شهرسازی|
1-دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا به واسطه حاشیهسازی بیشمار داخلی و خارجی خود همچنان در صدر اخبار رسانههای جهان قرار دارد و مخاطبان اخبارش نیز همچنان انگشت حیرت و شگفتی میگزند. یکی از خرق عادتهای ترامپ طی 10 ماهه گذشته، خروج از توافقنامه چند جانبه هستهای موسوم به برجام و در پی آن اعمال دوباره تحریمها علیه ایران است که با درخواستها و پیشنهادهای مکرر برای انجام مذاکره با مقامهای ایران – آخرین مورد پیشنهاد مذاکره به حدود یک ماه پیش بر میگردد که در جریان سفر هیات مقامهای ارشد ایران به افغانستان به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ارایه شد – همراه بوده است. اما در شرایطی که دولت امریکا نسبت به عمده تعهدات بینالمللی سلف خود با جهانیان و از جمله توافق هستهای با ایران بدعهدی کرده است، طبیعی است که مقامهای تهران ورود به مذاکره جدید را نپذیرند و انجام هر گفتوگویی را منوط و مشروط به بازگشت امریکا به توافقنامه یادشده بکند. با این حال، برخی از کارشناسان معتقدند که مذاکره با دولت ترامپ انجام شدنی است. دکتر عباس ملکی، عضو تیم مذاکرهکننده قطعنامه ۵۹۸ از جمله کارشناسانی است که هفته گذشته در گفتوگو با یک روزنامه صبح در این باره اظهارنظر کرده و گفته بود: به نظرم اگر نظام جمهوری اسلامی مجوز مذاکره با آمریکا را بدهد، یکی از مناسبترین اوقات همین الان است. به دلایل منطقهای و فشارهایی که روی آمریکا هست و مسائلی که درباره روسیه و بهویژه ترکیه وجود دارد. موضوع تفاوت دیدگاه آمریکا و ترکیه و تفاوت دیدگاه آمریکا با عربستان سعودی در برخی مسائل، فرصتهای خیلی جذابی برای دیگر بازیگران در این منطقه است. قطر از این فرصت استفاده میکند. خروج قطر از اوپک در راستای نزدیکشدن بیشتر به آمریکا است و یک بازیگر بزرگ منطقهای مثل ایران از این فرصت باید استفاده کند.
2-برخلاف وجود چنین نظراتی، به نظر میرسد، بهترین یا در واقع عقلانیترین رویکرد در برابر دولت ترامپ، همین رویکرد کنونی دولتمردان ایران مبنی بر پا فشاری بر حقوق به دست آمده از توافقنامه برجام است. اگر چه استدلال طرفداران مذاکره با دولت ترامپ منطقی به نظر میرسد و دولت امریکا که به مدت طولانی و بیسابقهای تعطیل شده است، در شرایط مناسب داخلی و خارجی قرار ندارد و تضعیف شده است، اما باید گفت، عامل ایجاد این شرایط، رییس دولت کنونی این کشور است و طبیعتا به این فرد هیچگونه اعتمادی نمیتوان داشت و حتی میتوان او را قوی سیاه امریکا خواند و همچنان از او فاصله گرفت. استعاره قوی سیاه برای نخستین بار توسط نسیم طالب در کتاب قوی سیاه برای پدیدههایی با سه ویژگی استفاده شد: 1- پیشامدهایی بهشدت نادر، غیرقابل پیشبینی و بسیار دورتر از میانگین با احتمال وقوعی بسیار ناچیز ولی بسیار جنجالی و تأثیرگذار.
2- پیامدهای وقوع چنین پیشامدهایی نادر و اثرگذار به کل غیرقابل پیشبینی است. بدین معنی که حتی اگر بتوانید احتمال وقوع چنین رخدادهایی را در مقادیر بسیار ناچیز تخمین زد، هرگز نمیتوان پیامدها و عواقب ناشی از وقوعِ آنها را در یک ساختار منظم علّت و معلولی پیشبینی کرد.3- احتمال وقوع پایین و عدم مشاهده آنها در شرایط طبیعی باعث میشود که عوام در مورد آنها دچار پیشداوریهای خرافی، غیرمنصفانه و غیرمنطقی شوند. این رده از پدیدهها در طول تاریخ تأثیر بسیار شگرفی بر جوامع بشری و نحوه زندگی آنها گذاشته است.
3-بر این اساس میتوان گفت، برآمدن ترامپ به عنوان رییسجمهور امریکا غیر قابل پیش بینی بود به گونهای که حتی برخی روزنامههای داخلی و خارجی، در فردای انتخابات امریکا و در حالی که هنوز نتایج انتخابات قطعی نشده بود، عکس رقیب او را به عنوان برنده روی صفحه نخست خود منتشر کردند. ابعاد این مساله البته همچنان بطور کامل آشکار نشده است، اما روند تحقیقات نهادهای ناظر امریکایی نشاندهنده مداخله و اثرگذاری دولت روسیه در فرآیند انتخابات ریاستجمهوری امریکا بوده است . افزون بر این، پیامدهای روی کار آمدن ترامپ هم بهشدت و وسعتی که همه میدانیم از قبل نامشخص بود و هر روز هم نامشخصتر میشود، به گونهای که او حتی اجازه سفر خارجی مقامهای کنگره با استفاده از هواپیماهای دولتی را به بهانه تعطیل بودن دولت نمیدهد و حتی مقاصد محرمانه آنها را بطور محرمانه فاش میکند. در این شرایط، چطور میتوان به قوی سیاه امریکایی اعتماد کرد؟
4- «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». حرکتها و اقدامهای ترامپ علیه برجام و ایران، اگر چه در کوتاهمدت آسیبهایی را بر پیکره اقتصاد ایران وارد کرده و میکند، اما مزیتهای حقوقی و سیاسی متعددی نیز برای ایران به همراه داشته که کمترین آن اثبات حقانیت رویکرد صلحطلبانه ایران در استفاده از انرژی هستهای و ناکام گذاشتن این کشور در اجماعسازی و به راه انداختن جنگ علیه کشورمان بوده است. مسالهای که هیچگاه به این روشنی برای جامعه بینالملل قابل تمیز و تشخیص نبوده است. در همین حال، باید گفت که نتایج پژوهشهای اقتصاد متعدد داخلی طی سالهای گذشته همواره بر این مساله تاکید داشتهاند که مشکلات اقتصاد ایران ناشی از سیاستهای غلط پولی و مالی و ساختارهای معیوب اقتصاد بوده است و اثر تحریمها نسبت به میزان تخریب این سیاستها در رده و رتبه بسیار کم اثرتری قرار دارند. از این رو، با اطمینان میتوان گفت که ایستادگی ایران در برابر دولت ترامپ و نپذیرفتن مذاکره با دولت او طی چند ماهه اخیر، تصمیم دقیق و درستی است و اگر رییس دولت ناقض برجام با استیضاح و مسائل داخلی امریکا، کاخ سفید را ترک نکند و برکنار نشود، بطور قطع در سالهای پس از 2020 در انجام امور داخلی و خارجی این کشور جایگاهی نخواهد داشت.