از سیارهای به سیاره دیگر
نویسنده: صابر مقدمی|
هنوز مرکب رسوایی قتل وحشیانه و مثله شدن جمال خاشقچی در سفارت عربستان در استانبول خشک نشده است که خبر فرار رهف القنون دختر هجده ساله عربستانی و پناهنده شدنش به کانادا مانند زخم تازهای سر باز کرد و حکومت عربستان سعودی را با چالش دیگری در زمینه رعایت حقوق شهروندان عربستانی مواجه کرد. این ماجرا از آن جهت ابعاد مهم و گستردهای در مطبوعات دنیا یافته است که عربستان پس از کشته شدن جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی پیشینه تیره و ناروشنی در برخورد با اتباع خود در خارج از کشور به جای گذاشته است. نگاهی داریم به زندگی و سرگذشت این دختر عربستانی.
نامش رهف محمد القنون است. دوست دارد فارغ از قید و بندهای یک جامعه سنتی و بهشدت مردسالارانه عربستان زندگی کند و به تحصیل در رشته مورد علاقهاش بپردازد. انگلیسی بیاموزد و در رشته مورد علاقهاش یعنی معماری به تحصیل بپردازد و راهش را با اطمینان به سوی آینده دلخواهش طی کند. شهرت او اکنون مرزهای جغرافیایی کشورش را در نوردیده است. هنوز باور نمیکند در راس خبرهای دنیای قرار گرفته باشد. باز شدن دروازههای شهرت به رویش او را حسابی غافلگیر کرده است.
رهف القنون دوست دارد مانند هر دختر نوجوان دیگری در سراسر دنیا خودش تصمیم بگیرد به رشته و فعالیت مورد علاقهاش بپردازد و مسیر آیندهاش را خودش انتخاب کند. او در مصاحبهای با روزنامه عصر تورونتو در کلاسی در مرکز پناهندگان آن شهر گفت: میخواستم کاری بکنم که قبل از آن هیچ زن جوان عربستانی جرات انجامش را نداشته است...
رهف هجده ساله درست در روزهای نخست ورودش به کانادا شگفتزده شد. در کمتر از دو هفته زندگی آرام و بیسروصدایش در شهر حیل در شمالغربی عربستان زیر و رو شده و اکنون به زندگی زنی مستقل در گوشه دیگری از دنیا تبدیل شده بود. دیگر از آن قید و بندهای سختگیرانه جامعه مردسالار و خشن عربستان خبری نبود: «از لحظه استقبال و خوشامدگوییام در این کشور تازه متوجه شدهام که وارد کشوری شدهام که بر خلاف کشورم به شان و مقام زن ارزش قائلند. هوا اینجا خیلی سرد است...»
حق با او بود دمای هوا سی درجه فارنهایت و درست 38 درجه سردتر از حیل بود.
رهف القنون بعد از فرار از هتل محل اقامتش در 5 ژانویه امسال در تعطیلات خانوادگیشان در کویت دیگر به یک چهره مطرح رسانههای اجتماعی تبدیل و سمبل اعتراض و مبارزه برای احیاء حقوق زنان در جامعه سنتی عربستان سعودی شده بود. او فارغ از قوانین و محدودیتهای اعمال شده روی زنان مبنی بر برگشت به عربستان سعودی و با استفاده از کارت اعتباری یکی از دوستانش اقدام به خرید بلیت استرالیا با توقف کوتاهمدت در بانکوک نمود. در بانکوک مقامات تایلندی ضمن دستگیری او اعلام کردند که او را به کشورش عربستان سعودی مسترد خواهند داشت.
رهف القنون که مجبور شد شش شب را در هتل فرودگاه بانکوک سپری کند بدون اینکه فرصت را از دست بدهد زود دست به کار شد و اقدام به باز کردن یک حساب توییتر جدید کرد و از آنجا کمپینی برای جلوگیری از استردادش به عربستان سعودی کلید خورد. او در توییتش چنین نوشت: میترسم خانوادهام مرا بکشند. چون فرار کردهام و هیچ اعتنایی به رسم و رسوم آنان ندارم. آنان تهدیدم کردهاند که مرا خواهند کشت. آنان مانند یک دارایی یا یک برده فراری به من مینگرند...
او علاوه بر تقاضای کمک جهت جلوگیری از استردادش به کشورش قوانین و مقررات تبعیضآمیز بر علیه زنان عربستان سعودی را نیز به چالش کشیده بود.
در ظرف مدت کوتاهی خشم جهانی نسبت به استرداد رهف القنون به کشورش بالا گرفت.
رهف القنون ابتدا قصد رفتن به استرالیا را داشت اما دولت کانادا زود آستینها را بالا زد و به او پناهندگی داد. متعاقب این اقدام او وارد فرودگاه تورونتو شد و مورد استقبال شدید وزیر امور خارجه کاناداد و خیل عظیم خبرنگاران شد.
رهف در عربستان سعودی دانشجوی سال اول دانشگاه بود و در رشته علوم و ریاضیات تحصیل میکرد. یکی از ده بچه یک امیر ثروتمند بود. مشکل مادی و مالی نداشته و به گفته خودش غیر از آزادیهای قانونی که همه دختران دنیا از آن برخوردارند کمبود دیگری نداشت.
به گفته رهف مشکل او از زمانی شروع شد که پدرش به یک شهر دیگر رفت و سرپرستی او را به برادر بزرگترش سپرد. او ناگهان خود را تحت کنترل و سیطره شدید خانوادهاش یافت. رهف بعد از اینکه موهایش را به طرزی که مورد قبول خانوادهاش نبود کوتاه کرد توسط برادرش شش ماه در اتاقی حبس شد. چند ماه قبل از این اقدام وقتی که او نقاب زنانهاش را کنار گذاشت مورد ضرب و شتم شدید و زندانی شدن توسط برادرش قرار گرفت…
درست چند روز بعد از فرار رهف اولین اظهارنظر از طرف دولت عربستان سعودی منتشر شد. رییس سازمان دولتی امنیت ملی برای حقوق انسانی کشورهای غربی را به خاطر تشویق مجرمان زن سعودی برای شورش در برابر ارزشهای خانوادگی و دعوت برای پناهندگی متهم کرد. او این اقدام را سیاسی و غیرانسانی خواند و آن را بهشدت تقبیح کرد.
این موضوع باعث شعلهور شدن بیشتر آتش اختلافات سیاسی بین کانادا و عربستان سعودی شد. این روابط از تابستان سال قبل به تیرگی گراییده بود و دلیل آن این بود که وزیر امور خارجه کانادا در دو توییت از دولت عربستان سعودی خواسته بود که فعالین سیاسی و اجتماعی در بند زندانهای سعودی را آزاد کند و اجازه فعالیتهای سیاسی آزاد را به آنان بدهد. دولت عربستان در واکنش به این توییتها خاموش ننشست و اقدام به اخراج سفیر کانادا از ریاض و فراخوانی سفیر عربستان از اوتاوا شد و همه روابط و معاملات تجاری و سرمایهگذاری با کانادا را متوقف کرد و به هزاران نفر از دانشجویان عربستانی مشغول به تحصیل در دانشگاههای کانادا فرمان داد که برای تحصیل به کشورهای دیگری بروند.
اما دولت کانادا در این میان پا پس نکشید و ذرهای از مواضع پیشینش عقبنشینی نکرد.
کانادا هر سال پذیرای دهها هزارنفر پناهجو میشود اما تعداد اندکی از این پناهجویان شهرت و آوازه رهف را پیدا میکنند. در ظرف یک هفته او صد و هفتادو شش هزار فالوئر در شبکههای اجتماعی یافت و تعداد این فالوئرها روز به روز بیشتر و بیشتر میشود. او مورد حمایت گروههای طرفدار حقوق زنان بوده و عکسهایش صفحات نخست روزنامهها در سراسر دنیا را به خود اختصاص داده است.
البته هیچ شهرت و آوازهای مفت و مجانی به دست نمیآید و او مجبور است تاوان این شهرت و محبوبیتش را نیز بپردازد. او بارها از طریق شبکههای اجتماعی تهدید به مرگ شده است و کارکنان اداره اسکان پناهندگان در واکنش به این تهدیدات قول دادهاند امنیت او را تضمین کنند.
و رهف القنون میگوید دلش برای خواهرش میسوزد و آرزو دارد خواهرش را نیز ببیند و نگران این است که خانوادهاش خشم و عصبانیتشان را سر خواهران دیگرش خالی کنند. القنون اکنون امیدوار است که زندگی عادی و طبیعیاش را پیدا کند. او اکنون در فکر است که آیا باید از این فرصت غیرمنتظره که به دست آورده برای کمک به سایر پناهندگان نیز استفاده کند یا نه؟
او میگوید: طرفداران زیادی دارم. همه صدایم را شنیدهاند شاید بتوانم با آن کاری بکنم.
اما او قبل از هر چیزی باید چند اقدام اساسی انجام دهد. دولت کانادا برای آوارگانی مانند او کمکهای مالی و کلاسهای رایگان زبان انگلیسی فراهم میکند. قرار است ظرف چند هفته دیگر کارکنان اداره اسکان پناهندگان به او کمک کنند تا بیمه سلامتی، بیمه تامین اجتماعی و حساب بانکی برای خودش افتتاح کند. به او کمک خواهند کرد که آپارتمانی پیدا کند و آن را تجهیز کند. او علاوه بر این باید یاد بگیرد که برای خرید از مراکز خرید بیرون برود و مسیر حرکت اتوبوسها و مترو را یاد بگیرد. اینها چیزهایی هستند که او قبلا هرگز آنها را تجربه نکرده است. رهف القنون به یاسمین محمد یک فعال حقوق زن در کانادا چنین گفت: «مثل این است که از یک سیاره به سیاره دیگری پا گذاشتهام. هیچ چیز در این سیاره جدی مشابه سیاره قبلی نیست...»
یاسمین محمد همان کسی بود که توانست 7600 دلار برای کمک به رهف القنون جمعآوری کند. یاسمین محمد عقیده دارد: رهف قبل از اینکه سعی کند به دیگران کمک کند باید به فکر موقعیت و سلامت روانی خود باشد...