فضیلت حکمرانی در عصر جدید
منصور بیطرف|
سردبیر|
ویلیام شکسپیر در نمایشنامه «ریچارد دوم» میگوید، «به ضرورت، عقل بدهید؛ در این صورت هیچ فضیلتی بالاتر از ضرورت نیست.» همین گفتار سبب شده که در انگلستان ضربالمثلی درست شود که «ضرورت را به فضیلت تبدیل کنید.» هفته گذشته شاهد انتشار خبر نامه چند تن از وزرا به مقام معظم رهبری بودیم. آنطور که گفته شده در این نامه وزیران امضاکننده خواهان تسریع مجمع تشخیص مصلحت نظام در بررسی لوایح «سیافتی» و «پالرمو» بودند. این دو لایحه بخشی از لوایح چهارگانهای بودند که دولت برای پیوستن به نهاد «افایتیاف» تقدیم مجلس کرده بود که اکنون با به تاخیر افتادن تصویب این دولایحه عملا مهلت تعلیق ایران در فهرست سیاه به پایان میرسد و ایران به اضافه کره شمالی، دو کشوری هستند که از بین جامعه جهانی در فهرست سیاه افایتیاف قرار میگیرند . در همین ارتباط هم رییسجمهوری در جلسه هیات دولت روز چهارشنبه به درستی تاکید کرد که تصویب و اجرای لوایح چهارگانه مالی عملا بخشی از مبارزه با تحریم امریکایی است. در واقع نامه وزرا و سخنان رییسجمهوری برای ورود ایران به افای تی اف از چند جهت قابل تبیین است . ما اکنون در مقابله با اوج خباثت امریکایی قرار داریم . از یک سو امریکا با فشار همهجانبه بر ایران و به قول ترامپ فشاری که مشابه آن تاکنون وارد نشده، با ایران به مقابله برخاسته است و از سوی دیگر با تهدید و تطمیع سعی در همراهی دیگر کشورها با خود دارد . هر چند که اینبار اجماعی همانند تحریم سال 1390 علیه ایران شکل نگرفت اما نمیتوان این موضوع را هم نادیده گرفت که هم تهدید و هم تطمیع در همراهی شرکتهای اروپایی و برخی دیگر از کشورهای اصلی طرف قراردادهای تجاری با ایران کار ساز بوده است و این شرکتها و کشورها پای خود را از عرصه اقتصاد ایران خارج کردهاند . اما در مقابل ایران چه کرده است و چه کار میتوانست بکند؟ سوالی که تاکنون از جنبههای مختلف، چه از سوی کارشناسان و چه از سوی دولتمردان، به آن پاسخ داده شده است اما به نظر میآید که آنقدرها هم گوش شنوا وجود نداشته که دولتمردان دولت دوازدهم را مجبور به نوشتن نامه کرده است . «پیر بوردیو»، جامعهشناس شهیر فرانسوی در درس گفتارهای خود درباره دولت به موضوع مهمی درباره تشکیل و توسعه دولت مدرن اشاره میکند و به نقل از «کاریگان» میگوید، شکلگیری دولت (مدرن) یک انقلاب فرهنگی است . ما ضرورتا در قرن بیست و یکم قرار داریم و این قرن هم مانند قرون پیش نیازهای خود ر ا میطلبد . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ساختار دولتها در همه کشورها متناسب با این نیازها شکل گرفتهاند و نهادهایی مانند سازمان ملل و نهادهای زیر مجموعه آن، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، کنوانسیونهای متنوع و مختلف، همه از نیازها و ضرورتهای این دوره است تا چرخ اقتصاد و سیاست جهانی بچرخد. ضرورتی که به درستی میتوان از آن به انقلاب فرهنگی نام برد، زیرا باید ساختارهای آن را شناخت و فهمید، باید کارکرد این ساختارها را تیین کرد، باید روابط بین آنها را شناخت و اثرگذاری و تاثیرگذاری هر شاخه را درآورد؛ همه این کارها نیازمند شناخت و آگاهی از روابط اقتصادی و سیاسی بینالملل است، لذا اگر این ساختارها را قبول نداریم دلالت بر آن ندارد بدون پیشنهاد برای اصلاح آن، صرفا مقاومت و مقابله کنیم. در این چارچوب هیچ کشوری نمیتواند روابط اقتصادی بینالملل را قبول داشته باشد اما روابط سیاسی بینالملل را رد کند . نمیتوان حکم کرد که مبادلات کالا باشد اما روابط سیاسی فقط یک طرفه تعریف شود و هیچ تعاملی هم وجود نداشته باشد. اگر اقتصاد بینالملل قبول است، روابط سیاسی بینالملل را هم باید قبول کرد و چارهای نیست زیرا ضرورت است. هنر در این است که این ضرورت را تبدیل به فضیلت کرد. برخی مواقع آنچه تعریف میشود در وهله اول میتواند خارج از اراده انسان باشد مثل تولد وزاده شدن، اما در مراحل بعدی هنر و فضیلت در این است که سیر زندگی را در اختیار بگیریم و متناسب با شرایط- زیرا همهچیز باز در ید اراده انسان نیست مثل جغرافیا و کشور، نژاد و فرهنگ- آن را تعریف کنیم . اکنون این ضرورتها بر ایران تحمیل شده است؛ فضیلتهای آن را کجا میتوانیم تعریف کنیم؟