کشف ارتباط زبانی بین دو سیستم هوش مصنوعی
پیسیورلد|
فیسبوک و گوگل بهنوعی در خط مقدم صنعت هوش مصنوعی قرار دارند و بهتازگی، چارچوبی برای مطالعه یکی از ترسناکترین قابلیتهای آن طراحی کردهاند.
یک تیم تحقیقاتی، کار خود را با طراحی گروههایی از هوش مصنوعی شروع کرد که توانایی برقراری ارتباط در محیطی شبیهسازیشده را داشتند. محیط و شرایط ارتباطی آنها، درجههای مختلف پیچیدگی داشت که از ساده (مثلا چند معادله ریاضی) تا بسیار پیچیده (یک شبکه عظیم عصبی) را در بر میگرفت. بازیهایی که هوشهای مصنوعی مذکور با هم انجام میدادند، مشخصات کلیدی متعددی داشت. بازیها بهصورتی بودند که هر دو طرف، قابلیت گوش دادن به مخاطب و صحبت کردن بهصورت همزمان را داشتند. بهعلاوه، آنها درباره مسائل خارج از محیط شبیهسازیشده نیز با هم مکالمههایی انجام دادند. آن مسائل در محیطهایی رخ میداد که طرفین درگیر در مکالمه، توانایی مشاهده و درک نسبی آنها را داشتند. در اولین آزمایش انجامشده بین گروههای سه تا ۱۰ عضوی، نرخ موفقیت در حل پازل بازی بهصورت تکی و همکاری با دیگر اعضای گروه، قابل تشخیص نبود. درواقع، پس از ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار بار انجام بازیها، صرفنظر از ابعاد گروهها هیچ تفاوت خاصی در نرخ موفقیت حل کردن پازل نبود. در آزمایش بعدی، دو گروه هوش مصنوعی با تواناییهای ارتباطی و زبانی متفاوت، با هم روبهرو شدند. نتایج نشان داد که گروهها پس از مدتی توانایی صحبت کردن با هم را پیدا کرده و در میان آنها کارگزارانی با قابلیت مدیریت پروتکل جدید زبانی بین گروهها، فعالیت میکردند.
حتی کارگزاران هوشمندی که پیش از تحقیقات با هم ارتباطی نداشتند، پس از ۲۰۰ هزار بازی، در ۶۵.۶ درصد از بازیها موفق شدند. البته، موفقیت آنها نیازمند ارتباط قوی در گروه هر یک بود. وقتی ارتباط داخل گروهی، به نصف ارتباط بین گروههای مختلف کاهش پیدا کرد، نرخ موفقیت نیز به ۵۲.۳ درصد رسید.
مولفان تحقیق مذکور در بخشی از مقاله خود به این نکته اشاره کردند که نیاز اولیه برای توسعه و گسترش یک زبان در شرایط فوق، حضور حداقلی از کارگزاران هوشمند در گروهها است. یافتههای آنها (باتوجهبه اینکه در داخل گروههای هوش مصنوعی، یک زبان مشترک ساخته شد)، نشان میدهد که حداقل ارتباطی داخلی در گروهها لازم است تا ارتباط با گروههای خارجی، بهتر انجام شود. درواقع، موفقیت کارگزاران ارتباط کمی به تعامل با گروههای دیگر داشت و بیشتر، مشروط به ارتباط داخلی آنها میشد.
یافته دیگر تحقیقات پیرامون ارتباط زبانی هوشهای مصنوعی آن بود که آنها در گروههای خود بیشتر بهدنبال ادغام شدن و همکاری هستند. پیشرفت زبان مشترک میان کارگزاران، زمانی اوج میگرفت که تعداد کارگزاران حاضر در آنها، تفاوت بیشتری با هم داشتند. درنتیجه، زبانی که حاصل از ارتباط دو گروه با تعداد اعضای نزدیک به یکدیگر بود، سادهتر بهنظر میرسید.
در آزمایش نهایی، تعدادی از گروهها با تعداد اعضای برابر، با یکدیگر ارتباط برقرار کردند. در این آزمایش، فاصله کارگزاران گروهها با هم مورد بررسی قرار گرفت. کارگزاران گروهها با گروههای دیگر ارتباطی بهخوبی ارتباط داخل گروه برقرار میکردند، اما با افزایش فاصله آنها، درک متقابل یا ارتباط مورد نیاز برقرار نمیشد.
نتایج تحقیقات بالا نشان داد که مهارت زبان برای هوش مصنوعی، لزوما به تواناییهای پیشرفته و پیچیده زبانی وابسته نیست. بلکه میتوان آن را از ارتباطات ساده اجتماعی کارگزاران گروههای هوش مصنوعی و ازطریق انجام بازیهای ارتباطی توسعه داد. درنهایت محققان اعلام کردند با حضور سه یا تعداد بیشتر کارگزاران هوشمند در گروههای هوش مصنوعی، بدون اضافه کردن مکانیزمی خاص به کارگزاران، میتوان پرتکل ارتباطی سادهای را توسعه داد.