ایرانستیزی؛ ناتوانی در اجماع و شکست در اقناع
اینک برای بسیاری روشن است که ترامپ جز منافع و مطالبات طیف محدودی در داخل و خارج امریکا دلیلی برای اعمال سنگینترین فشارهای ممکن علیه ایران ندارد.
رییسجمهوری امریکا به تازگی دستگاههای اطلاعاتی کشورش را به دلیل تایید نکردن ادعاهای ضدایرانی هدف حملات خود قرار داده است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، خروج یکجانبه ایالات متحده امریکا از توافق هستهای در اردیبهشت ماه امسال تصمیمی بود که به جز صهیونیستها، تعداد انگشتشماری از دولتهای منطقه و عدهای از مخالفان نشاندار جمهوری اسلامی در امریکا مورد تایید دیگری قرار نگرفت.
بر عکس، رایزنیهای بسیاری از سوی دیگر اعضای 1+5 صورت گرفت تا «دونالد ترامپ» را مجاب به ادامه حضور در توافق هستهای سازد.
رییسجمهوری امریکا با وجود مخالفتهای جهانی و در شرایطی که منتقدان سرسخت توافق هستهای در دوره ریاستجمهوری «باراک اوباما» هم در خصوص پیامدهای تصمیم ترامپ هشدار میدانند با این استدلال که برجام توافقی فاجعه بار برای امریکا بوده و ایران را به ساخت تسلیحات هستهای نزدیک کرده، پیمانی دیگر را زیر پا گذاشت.
پس از آن بارها رییسجمهوری امریکا به دفاع از تصمیم خود پرداخته و مدعی شده تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی تغییر رفتار تهران را به دنبال داشته است و اکنون باید برای جلوگیری از اقدامات بیثباتکننده ایران در منطقه فشارهای بیشتری را اعمال کرد.
خط بطلان بر ادعاهای ترامپ
گزارش روز سه شنبه (29 ژانویه) «جینا هسپل» رییس سازمان اطلاعات مرکزی امریکا و «دن کوتس» رییس ستاد هماهنگی تشکیلات اطلاعاتی امریکا ناظر بر فعالیتهای 16 نهاد اطلاعاتی این کشور در جمع سناتورهای کنگره، خط ردی بر بخش اعظم ادعاهای ترامپ بود.
بنا به اذعان این مقامات اطلاعاتی که با انتخاب و تایید ترامپ بر سر کار آمدهاند، جمهوری اسلامی ایران حتی پس از خروج امریکا به تعهدات خود عمل کرده و هیچ نشانهای از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای در دست نیست.
این گزارش اطلاعاتی ضمن بازتاب گسترده، خشم رییسجمهوری امریکا را نیز برانگیخت. ترامپ در حملاتی توییتری به مقامات اطلاعاتی امریکا آنها را ساده لوح و بیتفاوت دانست که دچار اشتباه شدهاند و باید دوباره به مدرسه برگردند.
این واکنش نشان داد که ترامپ بر سر ایرانستیزی همچنان با هیچ یک از اعضای کابینه و تیم امنیتی و سیاست خارجی خود تعارف ندارد.
زمانی چهرههایی چون «رکس تیلرسون»، «جیمز متیس»، «هربرت مک مستر» در قامت وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و مشاور امنیت ملی از طرفداران تداوم حضور امریکا در برجام بودند که با تندروترین و ضدایرانیترین چهرههای ممکن یعنی «مایک پمپئو» و «جان بولتون» جایگزین شدند.
مقامات امریکایی و فشار برای همراهی
تیلرسون در آستانه خروج امریکا از توافق هستهای با عتاب ترامپ روبرو شد که در گزارش وزارت امور خارجه امریکا به کنگره در مورد پایبندی ایران به برجام باید لحنی تندتر و هشدارآمیزتر را انتخاب کند و به نحوی نظرات رییسجمهوری را منعکس سازد. اینک نیز مقامات اطلاعاتی امریکا با سرزنشهایی مشابه به خاطر همراهی نکردن با نظرات رییسجمهوری مواجه شدهاند.
این تقابل یادآور نمونههای مشابه دیگری است از جمله دگرگونی گزارشات دستگاههای اطلاعاتی امریکا برای توجیه حمله نظامی به عراق در مارس 2003 و طرح ادعای دستیابی رژیم صدام حسین به سلاحهای کشتار جمعی که با فشار «جورج دبلیو بوش» و معاون جنگ طلب رییسجمهوری یعنی «دیک چنی» صورت گرفت.
بوش در اکتبر 2007 و به موازات اوجگیری اختلافات هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی مدعی شده بود کسی که میخواهد از برپایی جنگ جهانی سوم جلوگیری کند، باید مانع ایران در ساختن بمب اتم شود.
این در حالی بود که در دسامبر همان سال دستگاههای اطلاعاتی امریکا گزارش دادند از سال 2003 به این سو نشانهای از فعالیت ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای در دست نیست و اینگونه ادعاهای بوش را نقش بر آب ساختند. در حال حاضر ترامپ و حامیان صهیونیست وی با شکست پروژه اجماعسازی علیه ایران هدفگذاری خود را اعمال فشار بیشینه بر تهران و افزایش هزینههای روابط اقتصادی و تجاری میان ایران و دیگر کشورها قرار داده اند؛ روندی که تنها متضمن منافع لابیهای صهیونیستی، سران تل آویو، طرفین تجارت چند صدمیلیاردی اسلحه میان امریکا و برخی کشورهای منطقه و طیفی از چهرههای ضدایرانی است و نسبتی را با منافع ملی امریکا برقرار نمیسازد.
رییسجمهوری امریکا علاوه بر شکست در ایجاد اجماع ضدایرانی در سطح جهان، پایه ادعاهای خود در این زمینه را حتی در امریکا سستتر از قبل میبیند و از این رو علیه چهرههای کابینهاش که بر هزینههای ایرانهراسی میافزایند چنین برمیآشوبد.