سندروم ویتنام به سندروم افغانستان تبدیل می‌شود؟

۱۳۹۷/۱۱/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۸۹۹۰

طبق گفته رهبران ایالات متحده، جنگ در افغانستان طولانی‌‌ترین جنگ امریکا بوده و به از دست رفتن مقادیر زیادی «خون» و «منابع مالی» منجر شده است. اکنون به نظر می‌رسد واشنگتن در نهایت برای پذیرش شکست تاریخی در افغانستان آماده می‌شود و این در حالی است که بسیاری آن را با جنگ وحشیانه ویتنام قابل قیاس می‌دانند.

به نوشته نیویورک تایمز، مذاکرات جدی میان مقامات امریکایی و شورشی‌های طالبان با «گامی ملموس و بزرگ» برای پایان دادن به جنگ نزدیک به 18 ساله در افغانستان همراه بوده است. مذاکرات بیشتری هم در هفته‌های آینده برای کار روی جزییات انجام می‌شود. اما طبق گزارش‌ها، در حال حاضر ایالات متحده باید 14هزار نیروی خود را در این کشور آسیای میانه بدون دریافت هیچ ضمانتی از سوی دشمن، خارج کند. واشنگتن هنوز بطور رسمی این اقدام یک جانبه را نپذیرفته، اما تحلیل گران معتقدند که بطور غیرمستقیم با این خواسته طالبان موافقت کرده است.

در اوج دوران جنگ شمار نیروهای ایالات متحده در افغانستان به 100هزار نفر می‌رسید. جای تعجب ندارد که اکنون باقی مانده نیروها در افغانستان توانایی کنترل بر شورشی‌ها را ندارند. حتی حضور 8هزار نیروی ناتو و هزاران پیمانکار خصوصی در افغانستان که از دولت در کابل حمایت می‌کنند، باز هم مقابله با شورشی‌ها دشوار است.

زلمای خلیل زاد، نماینده ویژه ایالات متحده در صلح افغانستان در جریان آخرین دور مذاکرات در دوحه (قطر) به دنبال شکل دادن به «چارچوب توافقی برای معاهده صلح» بود تا طالبان را به سه موضوع متعهد کند: آتش بس، ورود به مذاکرات با دولت کابل و تعهد به اینکه افغانستان هرگز مجددا به پناهگاهی امن برای گروه‌های تروریستی تبدیل نمی‌شود.

اما طبق گزارش‌های منتشر شده توسط رسانه‌ها، طالبان تعهد خود را به هیچ یک از این خواسته‌ها اعلام نکرده و در مقابل، موافقت واشنگتن با خارج کردن نیروها از افغانستان را جلب کرده است. به عبارت دیگر، طرف امریکایی تنها به دنبال حفظ وجهه از طریق یک «توافق» دوجانبه است و در واقعیت، می‌داند که جنگ مدت‌ها پیش تمام شده.

رایان کروکر، سفیر سابق امریکا در افغانستان در اشاره به این مساله گفت ایالات متحده در خفا «شرایط تسلیم شدن» را بررسی می‌کند و در ظاهر سعی دارد وجهه خوبی به مساله بدهد. او همچنین خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را با عقب‌نشینی و شکست نیروهای امریکایی در پایان جنگ ویتنام در اواسط دهه 1970 مقایسه کرد و افزود: «همانطور که از حضور ما پای میز مذاکره مشهود است، داریم تسلیم می‌شویم. ما در حال مذاکره شرایط تسلیم شدنمان هستیم.»

شکست نیروهای نظامی ایالات متحده در افغانستان می‌تواند به ظهور مجدد سندورم ویتنام بینجامد که به از دست رفتن اعتماد ملی به ارتش و موضع‌گیری بین‌المللی در قبال ان جنگ انجامید. جنگ در افغانستان خیلی از جنگ در ویتنام طولانی‌تر شده و اگرچه شمار تلفات نیروهای امریکایی بسیار کمتر بوده، اما هزینه‌های مالی آن سرسام‌آور است. طبق برآوردها، تاکنون حدود 2هزار میلیارد دلار پول مالیات‌دهندگان امریکایی در جنگ در افغانستان هزینه شده در حالی که دستاوردهای استراتژیک آن عملا «صفر» است.

به علاوه، جنگ آغاز شده توسط دولت جورج دابلیو. بوش در ماه اکتبر سال 2001، آغازگر یک سری جنگ‌های دیگر موسوم به «جنگ علیه تروریسم» در چندین کشور بود که هزینه کلی آنها دست کم به 5 هزار میلیارد دلار (یک چهارم بدهی ملی ایالات متحده) می‌رسد.

از نظر هزینه جانی هم جنگ علیه افغان‌ها و مبارزه با تروریسم در دیگر کشورهای منطقه به کشته و زخمی شدن میلیون‌ها نفر انجامیده و میلیون‌ها نفر را نیز آواره کرده است. نرخ خودکشی در میان کهنه سربازان جنگ‌های افغانستان و عراق به‌شدت بالاست و انتظار می‌رود تاثیرات منفی روانی این جنگ‌ها تا چندین نسل ادامه داشته باشد.

همانطور که امریکا مدت‌ها با سندروم ویتنام درگیر بود، اکنون هم تا چندین دهه آتی سندرم افغان گریبان ایالات متحده را رها نخواهد کرد.

دولت بوش حمله به طالبان در افغانستان را در تلافی حمله 11 سپتامبر آغاز کرد و این در حالی بود که شواهد حاکی از ارتباط افغانستان با حمله به برج‌های دوقلو چندان مستدل نبودند. طالبان که از 1996 قدرت را در افغانستان به دست گرفته بود، سقوط کرد. اما پس از سه دوره ریاست‌جمهوری، به نظر می‌رسد که طالبان مجددا به در دست گرفتن قدرت در افغانستان و مشایعت خروج نیروهای امریکایی و ناتو فاصله چندانی ندارد.

ریچارد هاس، یکی از برنامه‌ریزان پیشین وزارت امور خارجه امریکا گفت: «طالبان به این نتیجه رسیده که زمان زیادی تا خستگی ایالات متحده از حضور نظامی در افغانستان و پرداخت هزینه 45 میلیارد دلاری در سال در جنگی که نمی‌تواند برنده شود، نمانده است... آنها نیازی به مصالحه ندارند.» واشنگتن ممکن است وانمود کند که در حال مذاکره برای توافقی بر سر «چارچوب صلح» است؛ اما واقعیت این است که در یک جنگ حماسی دیگر شکست خورده است.

منبع: دیپلماسی ایرانی