مثلث مدیریت پسماند
سولماز رضایی
دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری
مدیریت پسماندهای شهری یکی از مسائلی است که بر ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی در شهرها اثری مستقیم دارد و سیاستگذاریهای مدیریتی کشورها در حوزههایی چون فرهنگسازی و آموزشهای شهروندی، استفاده از راهکارهای نوین جمعآوری و حمل زباله، توجه ویژه به بخش بازیافت از مبدا، حرکت به سمت تولید کمتر پسماند و بهکارگیری تکنولوژیهای روز بازیافت پسماندها، از اصول قطعی چنین مدیریتی محسوب میشود. در تعاریف موجود پسماند به کلیه زایدات حاصل از فعالیتهای انسانی اطلاق میشود که بر حسب منبع تولید شامل پسماندهای عادی، صنعتی، پزشکی و کشاورزی هستند . علاوه بر آلودگیهای زیست محیطی مانند آلودگی آب و آلودگی خاک، پسماندها عامل تولید بخش عمدهای از گازهای گلخانهای جهان نیز هستند. به عنوان مثال، پسماندها منشأ تولید بیش از 37 درصد گازهای گلخانهای منتشر شده در ایالات متحده هستند. همچنین تحقیقات نشان میدهد بیش از 30 بیماری انسانی بهطور مستقیم و غیرمستقیم به اثرات مخرب مدیریت نادرست پسماندها مرتبط است. در حال حاضر، روزانه بیش از 3 میلیارد تومان در شهرهای ایران صرف جمعآوری و امحاء زباله میشود که این موضوع به علاوه اثرات مخرب زیست محیطی ناشی از تولید پسماندهای شهری، لزوم توجهی جدی به این مساله را نمایان میسازد. از آنجایی که ترکیب پسماندها با توجه به نوع فرهنگ و سبک زندگی از کشوری به کشور دیگر و حتی در شهرهای مختلف یک کشور در فصول متفاوت سال تغییر میکند، در نتیجه نسخه کاملاً یکسانی برای مواجهه با مساله پسماندهای شهری وجود ندارد. با وجود این، امروزه در شهرهای پیشرو، اولویتهای مدیریت پسماند شهری به ترتیب شامل اجتناب از تولید، کاهش تولید، بازیافت مواد و انرژی و در نهایت دفن پسماند محسوب میشود.
شهرداریها، پیمانکاران و شهروندان سه رکن اساسی مدیریت پسماند شهری هستند، بنابراین آگاهی بخشی به شهروندان نسبت به انجام وظایف شهرنشینی و ایجاد حس تعهد به جهت مشارکت در مدیریت پسماندهای شهری، یکی از ارکان اساسی موفقیت چنین مدیریتی است. تلقی نادرست بخشی از شهروندان از مدیریت پسماند به عنوان ابزاری که زباله را از محیط شخصی دور میکند و عدم آگاهی از میزان اثر بخشی کاهش تولید زباله و تفکیک زباله در مبداً، باعث کاهش بازدهی اقدامات مرتبط در این زمینه میشود به عنوان تجربهای بینالمللی در سال 2005 در هنگ کنگ، طرح تفکیک زباله از مبداً در فاز اول با شرکت بیش از یک میلیون خانوار آغاز شد که به مرور با افزایش مشارکت شهروندان، در سال 2007 میزان بازیافت ضایعات خانگی به حدود 23 درصد رسید. تا پیش از سال 1950 در بسیاری از نقاط جهان پسماندهای شهری بهطور عمده در گودالهای روباز دفع میشد، اما امروزه مدیریت پسماند شامل اقداماتی مبتنی بر فناوریهای نوین است که در بخشهای جمعآوری، حمل و نقل، پردازش و دفع پسماند مورد استفاده قرار میگیرد. این اقدامات علاوه بر اینکه از آثار زیان بار زیست محیطی پسماندها مانند تولید شیرابههای مضر و گازهای گلخانهای جلوگیری میکند، در فرآیند بازیافت محصولاتی قابل استفاده تولید میکند. از جمله این فناوریها در بخش جمعآوری و پردازش میتوان به استفاده از RFID یا شناسایی فرکانس رادیویی، در بخش امحاء، دفن بهداشتی، بیوگاز و کمپوست و در بخش تولید انرژی به تولید گاز پلاسما، تولید سوخت از زباله (RDF) و زباله سوز اشاره کرد که به برخی از این موارد نگاهی دقیقتر خواهیم داشت: شناسایی فرکانس رادیویی: در این روش برچسبهایی محتوی ریز تراشهها بر حسب نوع پسماند روی سطلهای زباله نصب و کدخوانها روی کامیونهای حمل زباله نصب و دادههای مرتبط به سامانه مرکزی منتقل میشود. این سیستم ردیابی موقعیت کامیونهای حمل زباله، زمان جمعآوری زباله و مسیر حمل را پردازش و فرایند جمعآوری زبالهها را بهینه میکند. کمپوست: یکی از بهترین روشهای بازیافت و فرآوری پسماندهای شهری جمعآوری زایدات آلی و تصفیه آن به روشی است که از محصول تولید شده میتوان به عنوان اصلاحکننده خاک استفاده کرد. نیروگاههای زبالهسوز: در این سیستم پسماندهای شهری به صورت مخلوط در کوره زباله سوز ریخته شده و از حرارت حاصله برای تولید انرژی استفاده میشود. امروزه در جهان حدود 600 واحد زباله سوزی با امکان تولید انرژی وجود دارد که ظرفیت تولید انرژی در آنها در حدود 7000 مگاوات است. در حال حاضر بر اساس قوانین حاکم در اتحادیه اروپا دفن زبالههای احتراق پذیر بسیار محدود شده است. تولید برق از دفنگاه زباله: با دفن پسماندهای خانگی و در عدم حضور اکسیژن پس از تجزیه زبالهها، ترکیبی از گازهای متان، دی اکسید کربن، هیدروژن و ترکیبات دیگر تولید میشود. پس از طی شدن مراحلی خاص، گاز با قابلیت راهاندازی انواع ژنراتور برای تولید برق به دست میآید. این روش هزینه سرمایهگذاری اولیه و تعمیر و نگهداری پایینتری نسبت به سایر تکنولوژیهای موجود دارد. ظرفیت تولید انرژی از این روش تا سال 2010 بیش از 9000 مگاوات بوده است. سوخت جایگزین یا RDF: در این روش اجزاء دارای انرژی سوختی در پسماندها پس از فرایندی مشخص کاملاً خشک شده تا مناسب فرایند احتراق شوند. RDF قابلیت سوزاندن در نیروگاه یا در کورههای سیمان را داشته و تا 50 درصد مصرف سوختهای فسیلی را در این کورهها کاهش میدهد.