رتبه 71 ایران از نظر سرمایه انسانی
گروه اقتصاد کلان|
ایران در رتبهبندی بانک جهانی از نظر شاخص سرمایه انسانی نمره 0.59 را کسب کرده است. این نمره نشانگر آن است که کودکی که امروز در ایران متولد میشود، در صورتی که به 18 سالگی برسد از چه میزان ریسک بهداشتی و آموزشی در ایران برخوردار خواهد بود. رقم این شاخص بین صفر و یک است که یک بهترین و صفر بدترین حالت را بیان میکند . از نظر این شاخص کشور ایران در مقایسه با نمره دیگر کشورهای جهان، رتبه 71 در میان 157 کشور را به دست آورده است.
سرمایه انسانی عامل اصلی رشد پایدار
به گزارش «تعادل» دفتر آیندهپژهی، مدلسازی و مدیریت اطلاعات اقتصادی از زیرمجموعههای معاونت اقتصادی وزارت امور دارایی و اقتصاد کشور در گزارشی به مقایسه شاخص سرمایه انسانی در ایران و کشورهای جهان پرداخته است. این بررسی که اساس آن گزارشهای بانک جهانی است، ابتدا تعاریف و نحوه عملیاتی کردن شاخص سرمایه انسانی را مورد تدقیق قرار میدهد و سپس به بررسی نمره و رتبه 157 کشورهای جهان میپردازد.
با وجود آنکه سرمایه انسانی عامل اصلی رشد پایدار و کاهش فقر است، اغلب کشورها به مقوله سرمایه انسانی توجه کمتری میکنند و در نتیجه فرصت ایجاد یک چرخه خوش فرجام بین سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی که با رشد اقتصادی و کاهش فقر همراه است را از دست میدهند. به این دلیل که مدت زیادی طول میکشد تا منافع سرمایهگذاری در انسانها عینیت پیدا کند، اما ساختن جادهها و پلها میتواند به سرعت به منافع اقتصادی و نیز سیاسی منجر شود، ولی سرمایهگذاری در سرمایه انسانی کودکان، مادامی که آنها بزرگ نشده و به نیروی کار ملحق نشوند، بازده اقتصادی به دست نخواهد داد.
توجه به سرمایه انسانی اخیرا به عنوان یک عامل تعیینکننده در رشد اقتصادی مورد توجه بانک جهانی قرار گرفته است. در این راستا پروژهای توسط بانک جهانی تعریف شده که هدف آن درک ارتباط بین سرمایهگذاری بر افراد و رشد اقتصادی و در نتیجه تسریع تامین مالی برای سرمایهگذاری در ارتقای سرمایه انسانی است. این پروژه زمینههایی را برای سرمایهگذاری در افراد، از طریق متعهد ساختن کشورها و انجام کارهای تحلیلی فراهم میکند و در عین حال در مورد هزینههای عدم اقدام به ایجاد آگاهی پرداخته و از تقاضا برای مداخلههایی که به ایجاد سرمایه انسانی منجر میشود، حمایت میکند.
سه مولفه سرمایه انسانی
شاخص سرمایه انسانی موارد اصلی در مسیر تولد تا ۱۸ سالگی را بر حسب مولفههایی برای بهرهوری نسل بعدی نیروی کار، کمی میکند. این شاخص دارای سه مولفه است: ۱) معیاری برای اینکه آیا کودک تا سن رفتن به مدرسه (۵ سالگی) زنده خواهد ماند یا خیر؛ ۲) معیاری برای سالهای تحصیل مورد انتظار که با توجه به کیفیت آموزش تعدیل شده و اطلاعات مربوط به کمیت و کیفیت آموزش را ترکیب میکند؛ ۳) دو شاخص گسترده مربوط به بهداشت - نرخ باز ماندن از رشد و نرخ بقای بزرگسالان.
زنده ماندن تا سن ۵ سالگی با استفاده از نرخ مرگ و میر زیر ۵ سال اندازهگیری میشود که به وسیله سازمان ملل متحد برای برآورد مرگ و میر کودکان گردآوری میشود. تقریبا تمام کودکان در کشورهای ثروتمند از تولد تا سن تحصیل زنده میمانند. اما در کشورهای بسیار فقیر، به تعداد یک نفر از هر ۱۰ نفر تولد ۵ سالگی خود را نمیبینند. مرگ این کودکان فقط یک تراژدی نیست، بلکه از بین رفتن سرمایه انسانی آنها است که هرگز به بار نمینشیند.
کمیت آموزش به صورت تعداد سالهایی که انتظار میرود یک کودک تا رسیدن به سن ۱۸ سالگی به مدرسه برود اندازهگیری میشود، مفروض به اینکه الگوی عمومی نرخهای ثبت نام در مدارس در پایههای مختلف مشخص بوده و کودک پیشدبستانی خود را در سن ۴ سالگی آغاز میکند. بهترین برآمد ممکن وقتی حاصل میآید که کودکانی تا سن ۱۸ سالگی به مدت ۱۴ سال در مدارس حضور داشته باشند. نرخهای بالای ثبت نام در مدارس، بسیاری از کشورهای ثروتمند را نزدیک به معیار ۱۴ سال قرار میدهد. اما در فقیرترین کشورها، کودکان میتوانند انتظار داشته باشند که تنها نیمی از این سالها را به اتمام برسانند.
گروه بانک جهانی به دنبال آن است تا به توسعه یک پایگاه داده جدید و جامع از نتایج آزمون دستاورد دانشآموزان که ۱۶۰ کشور را پوشش میدهد، دست بزند تا تعیین شود که کودکان چه میآموزند؟ این پایگاه داده نتایج آزمونهای منطقهای و بینالمللی را با یکدیگر هماهنگ کرده و بنابراین این نتایج قابل مقایسه میشوند. پس از تکمیل این پایگاه داده، برای نخستینبار، وضعیت آموزش در تمام کشورها با استفاده از یک ضابطه یکسان قابل اندازهگیری میشود.
این مولفه نشان میدهد تفاوتها در یادگیری، بسیار زیاد است. متوسط کشوری نمرات آزمون در بازه ۳۰۰ (ضعیفترین عملکرد) تا ۶۰۰ کشورهای (دارای بهترین عملکرد) قرار میگیرد. برای داشتن یک دید کلی از این نمرات، نمرهای در حدود ۴۰۰ به عنوان معیاری برای حداقل مهارت در ارزیابی بینالمللی دانشآموزان (PISA) در نظر گرفته میشود؛ بزرگترین برنامه آزمون بینالمللی.
کمتر از نیمی از دانشآموزان کشورهای در حال توسعه این استاندارد را به دست میآورند اما در مقام مقایسه این نسبت در کشورهای پیشرفته ۸۶ درصد است. در سنگاپور ۹۸ درصد دانشآموزان معیار بینالمللی برای مهارتهای اولیه در مدرسه متوسطه را به دست میآورند؛ در آفریقای جنوبی تنها نمره ۲۶ درصد از دانشآموزان به این معیار میرسد. بنابراین تمام دانشآموزان متوسطه سنگاپوری برای تحصیلات بیشتر و کار آماده میشوند در حالی که تقریبا سه چهارم از جوانان آفریقای جنوبی این آمادگی را ندارند.
برای بهداشت هم یک شاخص واحد که بطور مستقیم اندازهگیری شده، بطور گسترده مورد استفاده بوده و قابل مقایسه با سالهای تحصیل به عنوان معیاری برای دستاورد آموزشی نیست. در نبود چنین معیاری، دو معیار جانشین برای وضعیت کلی محیط بهداشتی این مولفه شاخص را میسازند: نرخ بقا بزرگسالان و نرخ بازماندن از رشد کودکان زیر ۵ سال. نرخ بقا بزرگسالان به عنوان معیار جانشین برای مجموعهای از پیامدهای بهداشتی غیر کشنده که احتمالا یک کودک متولد شده در یک سال مشخص در صورتی که شرایط جاری به آینده تسری یابد به عنوان یک بزرگسال آن را تجربه خواهد کرد مورد استفاده قرار میگیرد.
بازماندن از رشد، نسبت کودکانی که بطور غیر معمول به لحاظ فیزیکی کوچکتر از سن خود هستند را اندازهگیری میکند. این شاخص به شکل گسترده به عنوان معیار جانشین برای محیط بهداشتی دوران بارداری، طفولیت و اوان کودکی مورد تأیید قرار گرفته و ریسکهای بهداشت مناسبی که کودکان در سالهای اولیه زندگی خود تجربه میکنند به همراه نتایج با اهمیت برای سلامت و رفاه در بزرگسالی را خلاصه میکند.
از آنجا که شاخص سرمایه انسانی بر حسب بهرهوری نسل آینده نیروی کار نسبت به معیار آموزش و بهداشت کامل اندازهگیری میشود، مقادیر شاخص دارای یک تفسیر ماهوی هستند: کمیت X برای یک کشور به این معنی است که بهره وری یک کارگر آینده که در یک سال مشخص در آن کشور متولد شده است تنها x درصد از مقداری است که در بهترین حالت میتواند باشد. این بهره وری آتی قابل تفکیک به سه مولفه شاخص است که هر کدام از آنها نیز میتواند بر حسب نسبتی از عملکرد معیار (بهترین عملکرد) بیان شود. این سه مولفه در یکدیگر ضرب میشوند تا شاخص کل به دست بیاید.
تفاوتها در سرمایه انسانی، پیامدهای گستردهای برای بهره وری نسل آینده کارکنان دارد. کودکی که در سال ۲۰۱۸ در کشوری که حول بیست و پنجمین صدک توزیع هریک از مولفهها قرار دارد، متولد میشود تنها ۴۳ درصد از آن میزان بهره وری را خواهد داشت که کودک متولد شده در شرایط معیار با بهداشت و آموزش کامل به آن دست خواهد یافت.
رتبه 71 ایران
این نمره نشانگر آن است که کودکی که امروز در ایران متولد میشود، در صورتی که به 18 سالگی برسد از چه میزان ریسک بهداشتی و آموزشی در ایران برخوردار خواهد بود. (به عبارتی نمره شاخص سرمایه انسانی ایران ۵۹/ ۰ است) . احتمال زنده ماندن کودکان زیر پنج سال در ایران ۹۹ درصد است. در ارتباط با سالهای مورد انتظار حضور در مدرسه؛ انتظار میرود تا سن ۱۸ سالگی بطور میانگین 11.7 سال در مدرسه باشد. در خصوص نتایج یادگیری هماهنگسازی شده، دانشآموزان در ایران در تستهایی که مقیاس آن از ۳۰۰ (به عنوان کمترین عملکرد) و ۶۲۵ (به عنوان بالاترین عملکرد) است بطور میانگین نمره ۴۳۲ را کسب میکنند.
همچنین سالهای تحصیل تعدیل شده با آموزش، با درنظر گرفتن این موضوع که دانشآموزان ایرانی واقعا چه چیزی یاد میگیرند، معادل میانگین سالهای حضور آنها در مدرسه ۸.1 سال است. در واقع شکاف آموزش (تفاوت سالهای حضور در مدرسه و سالهایی که واقعا یادگیری صورت میگیرد) در ایران 3.6 است. نرخ زنده ماندن بزرگسالان هم یکی دیگر از نرخهای مورد بحث است. در ایران ۹۲ درصد از جمعیت ۱۵ ساله تا سن ۶۰ سالگی زنده خواهند ماند و در نهایت آخرین معیار مورد بررسی رشد سالم است که در این خصوص ۹۳ نفر از هر ۱۰۰ کودکی که در ایران متولد میشوند، از رشد کافی برخوردارند و تنها هفت کودک از رشد ناکافی رنج میبرند.
در انتهای این پروژه رتبهبندی کشورهای جهان در زمینه سرمایه انسانی با هدف افزایش انگیزه سرمایهگذاری دولتها در بخشهای آموزش و بهداشت پرداخته شده و کشور ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای خاورمیانه رتبه ۷۱ را در رتبهبندی سرمایه انسانی بانک جهانی به خود اختصاص داده است. این رتبهبندی در بین ۱۵۷ کشور جهان صورت گرفته است که کشورهای سنگاپور، کره جنوبی، ژاپن، هنگ کنگ، فنلاند، ایرلند، استرالیا، سوئد، هلند و کانادا، ده رتبه اول را به خود اختصاص دادهاند. امریکا نیز در رتبه ۲۴ این رتبهبندی قرار دارد. در سمت مقابل کشورهای آفریقایی چاد، سودان جنوبی، نیجر، مالی، لیبریا، نیجریه، سیرالئون، موریتانی، ساحل عاج و موزامبیک ده رتبه پایین را در این زمینه به خود اختصاص دادهاند.