آسیب‌های هدر‌رفت سرمایه اجتماعی

۱۳۹۷/۱۲/۰۴ - ۰۲:۰۵:۵۱
کد خبر: ۱۴۰۰۸۰
آسیب‌های هدر‌رفت سرمایه اجتماعی

منصور بیطرف|

سردبیر|

ماکس وبر، ‌جامعه‌شناس شهیر آلمانی، معتقد است که «روابط اجتماعی» مهم‌ترین عنصر در قوام یافتن یک جامعه است. این عنصر آنقدر مهم است که حتی پایداری یک دولت هم به آن پیوسته است. به گفته وبر، ‌در هر زمان که کنش‌های اجتماعی محور مند متوقف شود در آن صورت «هستی» یک دولت هم متوقف می‌شود.، ‌زیرا دولت نماینده جامعه‌ای است که با هم پیوند دارند، همگن هستند، ‌در کنار یکدیگر هستند و در سختی‌ها در کنار هم می‌مانند. تبلور این رابطه به خوبی خودش را در دولتی که نماینده مردم است نمود می‌دهد.. اما آیا هر کنش اجتماعی می‌تواند جامعه را قوام‌دار کند ؟ از نگاه وبر، کنش اجتماعی زمانی می‌تواند موثر باشد که یا ارزش‌محور باشد یا اثرگذار. رفتارهایی که طبق عرف، عادت و سنت انجام می‌شود هر چند در استحکام پیوند جامعه نقش بازی می‌کنند اما نمی‌توانند در ارتقا جامعه موثر باشند.

هفته گذشته ‌از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی، گزارشی با محوریت کسب و کار منتشر شد اما در واقع تحلیل شاخص‌های «سرمایه اجتماعی» کشور بود و نتایج آن از پایش 28 استان به دست آمده بود. (گزارش کامل سرمایه اجتماعی روز پنج‌شنبه در روزنامه تعادل منتشر شد.) این تحلیل نکات مهمی را در برداشت که در اصل می‌تواند آینده جامعه ایران را برای هر تحلیلگر ترسیم کند. هر چند که ترسیم آن می‌تواند هول‌انگیز باشد اما باید بدانیم که تا ترس نداشته باشیم نمی‌توانیم واقعیت‌ها را خوب درک کنیم. یکی از شاخص‌های این تحلیل که حتی باعث شده بود که خود کارشناسان وزارت امور اقتصادی و دارایی به هشدارآمیز بودن آن اذعان کنند «احساس نگرانی از آینده فرزندان» بود. در این پایش از افراد پرسیده شده بود که «نسبت به آینده فرزندانتان چقدر نگران هستید؟»‌ در واقع همانطور که در گزارش آمده است نگرانی از آینده فرزندان از عوامل منفی برای سرمایه اجتماعی است. نتایج به دست آمده تاسف بار بود. از 28 استان، 17 استان واقعا نسبت به آینده فرزندانشان نگران بودند. در میان آنها استان‌هایی دیده می‌شوند که میانگین آنها صفر است. یعنی صد درصد نگران هستند؛ مثل استان‌های یزد، قم، ‌اصفهان و مازندران.

انفعال و نداشتن امید به آینده را باید خطرناک‌ترین رفتار برای یک جامعه دانست، زیرا سبب می‌شود که جامعه‌ای ناامید، بی‌انگیزه و خالی از شور و هیجان شکل گیرد که تبعات آن را می‌توان در آسیب‌های اجتماعی و فرار مغزها مشاهده کرد که متاسفانه آمارهایی که بطور رسمی یا غیر‌رسمی اعلام می‌شود موید همین نظر در کشور است.

آن‌طور که در این شاخص‌ها بیان شده است، ‌در کل رفتار مردم نسبت به دهه اول انقلاب در همه زمینه‌ها نزولی بوده است مثل کمک به افراد غریبه، ‌شرکت در سازمان‌های خیریه و مردم نهاد یا همان «ان‌جی‌او»‌‌ها، صله‌رحم که در این گزارش تحت عنوان ملاقات افراد و دوستان یاد شده از جمله این شاخص‌ها است اما در عوض رفتارهایی مانند ناسزا‌گویی و پرخاشگری، سرقت و نیز طلاق که البته در این پایش به مورد آخر اشاره‌ای نشده است، روند صعودی داشته است. چرا چنین شده است؟ آنچه مشخص است «ناامیدی» و «یأس» از رخدادها، ‌پیشرفت و ماندن در عقب‌ماندگی اقتصادی در استحاله این اتفاق، نقش مهمی را ایفا کرده است. فقط کافی است به قیمت دلار و سکه و نیز نرخ تورم بهمن ماه امسال نگاهی بیندازید.