معنای همگرایی
کریستین لاگارد| رییس صندوق بینالملل پول|
ترجمه: منصور بیطرف|
همگرایی چه معنایی میدهد؟
خیلی ساده بگویم، همگرایی به معنای آن است که درآمد کشورهای فقیرتر به سمت همسایگان ثروتمند ترشان برود به بیست سال پیش فکر کنید.
طی این دوره وعده عضویت در اتحادیه اروپا برای کشورهایی که پیش از این کمونیست بودند منجر به اصلاحات پیشران بازاری و ساخت نهادهایی شد که پتانسیل اقتصادی آنها را رها ساخت.
از سال 1993 تا 2017، درآمد واقعی سرانه در جمهوری چک، مجارستان و اسلوانی نزدیک به دو برابر شد. در جمهوری اسلواکی، استونی و لهستان این شاخص تقریبا بیش از دو و نیم برابر شد. در لیتونی و لاتویا این بیش از سه برابر شد. صندوق بینالمللی پول افتخار میکند که در این انتقال نقش خود را خوب بازی کرده است. در حقیقت، ما ابزارهای وامدهی تازهای را که مشخصا برای نیازهای کشورهای کمونیست سابق طراحی شده بود خلق کردیم.
در واقع موفقیت، موفقیت را تولید میکند.
اصلاحاتی که در دولتهای تازه عضو شده به اجرا درآمد تا به اتحادیه اروپا بپپیوندد باعث شد که آن کشورها مکانهای جذابی برای سرمایهگذاری اعضای اولیه اتحادیه اروپا باشد. در نیتجه، اقتصادهای اروپایی عمیقتر در یکدیگر یکپارچه شدند. تعهد دولتهای تازه عضو شده برای تمامی اعضای اتحادیه اروپا سودهایی را در برداشت.
از اواسط دهه 1990 تا 2007، درامد واقعی هر فرد در دولتهای تازه عضو شده دو برابر شد و اعضای اولیه اتحادیه اروپا یک افزایش 42 درصدی را شاهد بودند.
اما بحران مالی جهانی بر پیشرفت اروپا وقفهای را ایجاد کرد. همگرایی برای زنده ماندن مجبور شد که عقب بنشیند. اتحادیه اروپا به درستی برای نجات خودش متحد شد. اما نیاز برای همگرایی کنار گذاشته نشد و حالا باید بر آن یکبار دیگر متمرکز شویم. چرا؟ چون اروپا یک بار دیگر با لحظه معنیداری روبهرو است.
چالش تازه برای وحدت اروپا چیست ؟
طی چندین سال گذشته نهضتهای پوپولیستی، ارزش بنیادین یکپارچگی را به زیر سوال برده است. مهاجرت از خاورمیانه و شمال افریقا نگرانیهایی را در خصوص هویت فرهنگی و امنیت به وجود آورده است. قواعدی که بر نظم تجاری جهانی استوار است که منبع کلیدی برای رشد جهانی طی 60 سال گذشته بود با فشار بیحدی روبرو شده است. نسل بعدی این قاره که از زخمهای اقتصادی بحرانهای مالی جهانی هنوز رنج میبرد بهدنبال کیفیت شغلی و ثبات آینده است. از هر 4 جوان در اتحادیه اروپا یک نفر در خطر فقیر شدن است. حل این چالشها نیازمند بازنگری تعهدها برای شراکت رونق در اروپا است. در حال حاضر علایمی از این اتفاقات بازنگری شده مشاهده شده است. اتحادیه اروپا افتخار آن را دارد که هر روز به دنیا یادآوری میکند که از تجارت آزاد و عادلانه حمایت میکند، از چند جانبه گرایی دفاع میکند و بدنبال راههایی است که نابرابری را کاهش دهد. این رفتار برای من گفتار صدراعظم کهل را تداعی میکند که گفته بود، “ ما همگی به اروپا نیاز داریم نه فقط بخشی از ما. “ در حال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که ارزش همکاریهای بینالمللی را زیر سوال برده، در این دوران دنیا بیش از هر وقت دیگر به اروپا نیاز دارد. اما اول از همه اروپا باید در خانه خودش موفق باشد. برای آنکه این اتفاق بیفتد اروپا باید همگرایی اقتصادی را از آنجایی که فراموش شده احیا کند.