خلأ علوم انسانی در حوزه انرژی
گروه انرژی| فرداد احمدی|
بهمنماه سال 1395، حادثه مهمی در صنعت برق کشور رخ داد. در استان خوزستان که چندین سال است با مساله هجوم ریزگردها و گرد و غبار دست و پنجه نرم میکند، بلافاصله پس از گذر گرد و غبار از استان، باران آمد و نمناک شدن ذرات خاک نشسته بر تأسیسات برقی، به خرابی شبکه برق و خاموشی گسترده در خوزستان، به خصوص شهرستان اهواز انجامید. این حادثه وزارت نیرو را بر آن داشت که با تشکیل کمیته اضطراری و بسیج امکانات از سراسرکشور، جهت رفع هر چه سریعتر مشکل و بازگرداندن روشنایی به خانههای مردم استان گام بردارد. اما چالش غیرمنتظرهای که وزارت نیروییها را غافلگیر کرد، برخورد منفی خوزستانیها با کارکنان ادارات برق فعال در کمیته اضطراری بود. از نظر این کارکنان، صنعت برق نیز همانند مردم خوزستان قربانی پدیده ریزگردها بود، اما با اقدامات ضربالاجلی خود مانع گسترش خسارات شد. اما، مردم خوزستان دستاندرکاران وزارت نیرو را به عنوان مقصران اصلی به وجود آمدن مساله محیط زیستی ریزگرد میپنداشتند که با احداث سدهای متعدد روی رود کارون، منشأهای انتشار گرد و غبار را افزایش دادهاند. این رویداد، فارغ از اینکه حق به جانب کدام طرف است، دو موضوع را روشن ساخت. نخست آنکه نوعی شکاف ادراکی میان مردم و مسوولان در خصوص مسائل و مشکلات آب و برق در استان خوزستان وجود دارد. دوم آنکه مسائل فنی و مهندسی مانند برق سویههای اجتماعی دارند و برای اجتناب از پیامدهای اجتماعی پیشبینی نشده ضروری است که مسوولان حوزه آب و برق، مسائل اجتماعی را در سیاستگذاریهای این حوزه بیشتر دخالت دهند. گزارش پیش رو، تلاشی برای معرفی سویههای اجتماعی حوزه نیرو از نگاه اشرفالسادات پسندیده، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات برق پژوهشگاه نیرو است که پژوهشی تحت عنوان «تحلیل و ارزیابی ابعاد اجتماعی حادثه قطعی برق بهمن 1395 در استان خوزستان» انجام داده و شما را با فعالیتهای این مرکز تحقیقی با تمرکز بر پژوهش ذکر شده آشنا میکند.
«قطعا باید به شیوهها و روشهای موثری که عرصه کار علوم طبیعی نیست مجهز شویم و باید کمی در صندلیهایمان و محل کارمان جمعتر بنشینیم تا جا برای تخصصهای دیگر باز شود. نیروهای آشنا به عرصه علوم اجتماعی باید به بخش آب و برق کمک بدهند، به نحوی که موضوع اصلاح مصرف تبدیل به یک مطالبه اجتماعی شود. دیگر زمان اینکه از بالا و با توصیه و بخشنامه یا صرفا زیرنویس در شبکههای تلویزیونی این مسائل ترویج شود گذشته است و باید به راههای جدید اجتماعی فکر کرد.» این سخنان رضا اردکانیان، وزیر نیرو در حالی در سیوسومین کنفرانس صنعت برق مورخ اول آبانماه سال 1397 مطرح شد که این وزارتخانه به تازگی یک تابستان سخت را پشت سر گذاشته بود. وزارت نیرو در تابستان 97 که کشور به دلیل کاهش بیسابقه نزولات جوی هم در حوزه آب و هم در حوزه برق با کمبودهایی مواجه شده بود، توانست به کمک مردم و با مدیریت مصرف سایه قطع گسترده برق و جیرهبندی آب را از کشور بزداید. تلاش وزارت نیرو برای دخالت دادن مردم در دغدغههای حوزه آب و برق که نتیجه شیرینی نیز در بر داشت، در نتیجه مشارکت دادن علوم انسانی و اجتماعی بود که چند سال است در دستور کار این وزارتخانه قرار گرفته است. اردکانیان در ادامه اشاره کرده بود: «موضوع وجوه اجتماعی در حوزه انرژی در کشور ما یک واقعیت انکارناپذیر است و باید در برنامهها و پژوهشها و سیاستگذاریهای ما مورد توجه قرار بگیرد. باید با دانشگاههایی که در عرصههای علوم انسانی به این قضایا مینگرند، ارتباط برقرار کنیم تا به وجه اجتماعی مدیریت منابع زیستمحیطی بدون واهمه از اینکه پرداختن به این مساله ممکن است منجر به سستی در عرصه تولید شود، بپردازیم.»
پیش از این نیز، اهمیت یافتن علوم اجتماعی در سطوح بالای تصمیمگیری وزارت نیرو در تأکیدات حمید چیتچیان، وزیر نیروی سابق بر اهمیت علوم اجتماعی در کنفرانس بینالمللی برق سال 96 نیز خود را نشان داده بود. البته حادثه بهمن 95 این الزام را بیش از پیش مشخص ساخت. پیش از این در شهرهای دیگری خاموشیهای طولانیتر از آنچه در خوزستان به وقوع پیوست، اتفاق افتاده بود. اما واکنشهایی که در این استان در پی این حادثه رخ داد در حوادث مشابه مشاهده نشد.
مساله خوزستان از جهاتی با بارشهای سنگین برف در شمال کشور در سال 1386 قابل مقایسه است. در آن سال به دلیل بارش سنگین برف، قطعی برق اتفاق افتاد، اما مردم خطه شمال، بارش برف را یک حادثه کاملأ طبیعی قلمداد میکردند که منجر به قطعی برق شده بود و لذا عملکرد وزارت نیرو در جهت رفع خاموشی برای آنها توأم با تقدیر بود. اما در خوزستان که گرد و غبار باعث قطعی برق در 4 روز غیر متوالی شد، واکنشهای مختلفی را پس از حادثه در پی داشت. تفاوت حادثه شمال و خوزستان آن بود که مردم گرد و غبار را یک پدیده زیست محیطی طبیعی قلمداد نمیکردند و آن را ناشی از اقدامات توسعهای وزارتخانههای صنعتی از جمله وزارت نیرو میدانستهاند. این حادثه برای مردم یادآور مشکلات متعدد کمآبی، گرد و غبار و انبوه مشکلات و مطالبات انباشته شدهای بود که تحت تأثیر همین اقدامات توسعهای
به وجود آمده است.
اشرفالسادات پسندیده، عضو هیات علمی گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو در این رابطه میگوید: «علت اصلی این امر سیاستهای آب وزارت نیرو در منطقه بوده است. مردم سدسازیهای انجام گرفته در استان، نظیر احداث سدهای متعدد بر رود کارون و انتقال آب به سایر استانها و فعالیتهای وزارت نفت بر بستر تالابهای استان به منظور استخراج نفت را عامل اصلی به وجود آمدن مساله محیط زیستی گرد و غبار میپنداشتند. بنابراین مردم، وزارت نیرو را به عنوان کلیتی یکپارچه در مدیریت بخش آب و برق در استان، مسوول میدانستند.» از نظر پسندیده که پژوهشی تحت عنوان «تحلیل و ارزیابی ابعاد اجتماعی حادثه قطعی برق بهمن 1395 در استان خوزستان» را انجام داده است، زمانی که حادثه قطعی برق اتفاق افتاد، ظرف مطالبات برآورده نشده مردم به نوعی سرریز شد و عکسالعملهای آنان فراتر از یک قطعی معمول برق بود. در پی واکنشهای مردم به حادثه قطعی برق، گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو این وظیفه را برای خود ضروری میدید که ابعاد اجتماعی این حادثه را تحلیل نماید.
البته این واکنشها در تابستان امسال نیز در زمان ترکیدگی خط لوله آب غدیر نیز تکرار شد. خط لوله غدیر تأمینکننده آب شرب مردم خرمشهر، آبادان و چندین شهر و روستای دیگر خوزستان است که در خردادماه امسال دچار
ترکیدگی شد.
پسندیده بیان کرد: «در حوزهای مانند برق که اساساً فنی و تکنیکال تصور میشود، جنبههای اجتماعی اهمیت پیدا کردهاند. لذا برای اجتناب از پیامدهای اجتماعی پیشبینی نشده و تصمیمگیریهای هوشمندانه مناسب، ضروری است که مسوولان حوزه آب و برق، ابعاد اجتماعی را نیز در سیاستگذاریهای این حوزه دخالت دهند. اهمیت این مبحث مدتی است در عالیترین سطوح وزارت نیرو نیز یعنی مقام وزارت مورد تاکید قرار
گرفته است.»
وی ادامه داد: «وظیفه نهادهایی مثل پژوهشگاه نیرو این است که اطلاعات استراتژیک تولید کنند که نگاه چندوجهی به مسائل داشته باشند یعنی یک حادثه، یک مساله یا نیاز در صنعت برق از دید فنی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی لازم است مورد تحلیل قرار گرفته و اطلاعات استراتژیک ناشی از این مطالعات در اختیار مدیران برای تصمیمگیری قرار داده شود و این کمک واقعی است که به حوزه تصمیمگیری در صنعت برق میشود. زیرا هیچکدام از رویکردهای مهندسی و اجتماعی به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی مسائل باشند و نگاهی جامع لازم است. تربیت مدیرانی که بتوانند در حوزه سیاستگذاری با نگاهی چندوجهی با مسائل روبرو شوند بهترین اتفاق ممکن است.»
پسندیده معتقد است که تاکنون توجه به موضوعات اجتماعی و فنی در کنار هم فاصله زیادی داشتهاند و نه تنها متخصصان فنی و مهندسی به جنبههای انسانی و اجتماعی موضوعات توجهی نشان ندادهاند بلکه متخصصان علوم اجتماعی هم از مسائل صنعت دور بودهاند. از نظر پسندیده در حوزه صنعت برق بحثهای فراوانی وجود دارد که همیشه با نگاه سختافزاری پیش رفته و مجال ورود به مباحث علوم انسانی و علوم اجتماعی داده نشده است. جنبههای زیستمحیطی، لطمه وارد شده به جوامع محلی، هزینههای پنهان توسعه تکنیکال، از جمله خسارات این رویکرد غالب بوده است.
وی با اشاره به حادثه قطعی برق بهمن 95 اهمیت مبحث «تابآوری جامعه» را در برابر حوادث حوزه آب و برق ضروری دانست و افزود: «در هنگام حوادث در زیرساختهای حیاتی نظیر برق دو نوع بازیابی مطرح میشود. یکی بازیابی فوری است که منظور رفع مشکلات پیش آمده در زیرساختها است، بطوری که کارکرد عادی آن مجدداً برقرار شود. اما بازیابی دیگری در بلندمدت مطرح است و به بازیابی جامعه مربوط میشود. اگر جامعهای از لحاظ تابآوری در وضعیت نامناسبی باشد حتی یک حادثه فنی در حوزه برق میتواند عکسالعملهای اجتماعی به همراه داشته باشد، لذا وزارت نیرو بایستی ظرفیت تابآوری استانهای مختلف را لحاظ و متناسب با آن درخصوص پایداری زیرساخت برق و حتی آب برنامهریزی کند. این موارد رویکردهای اجتماعی هستند که به حوزه برنامهریزی انرژی وارد میشوند.»
عضو هیات علمی گروه مدیریت و علوم اجتماعی پژوهشگاه نیرو با تأکید بر اهمیت مبحث تابآوری جامعه، در ادامه این سوال را مطرح کرد که اگر فرض کنیم که امسال یک بار دیگر اتفاقی که در زمستان سال 95 در خوزستان رخ داد، تکرار شود، جامعه چه واکنشی نشان خواهد داد؟ چه تمهیداتی در نظر گرفته شده که شدت واکنش جامعه نسبت به حادثه کمتر شود؟
پسندیده اضافه کرد: «با توجه به اهمیت رویکرد اجتماعی در حوزه آب و برق که در حادثه قطعی برق بهمن 1395 استان خوزستان نمایان شد، پروژههای دیگری نیز در گروه با تاکید بر مباحث علوم اجتماعی در جریان است. با توجه به اینکه طی سالهای اخیر گفتمانسازی موفقیتآمیزی در حوزه آب با فعال شدن نهادهای مختلف از جمله انجمن جامعهشناسی، فعالان محیط زیست و وزارت نیرو شکل گرفته، گفتمانسازی در حوزه برق نیز در دستور کار گروه قرار گرفته است.»
وی ادامه داد: «همانگونه که گفتمان حوزه آب سبب شده که مساله آب تبدیل به موضوعی مهم در ذهن آحاد مردم شود بایستی تاکید شود حوزه برق نیز گفتمان خاص خود را لازم دارد و مسائلی وجود دارد که باید در سطح جامعه مطرح شود. در نتیجه شکلگیری گفتمان برق یکی از موضوعات محوری پژوهش در گروه مدیریت و امور اجتماعی برق است.»