رقابت دانش‌آموزان بر سر ایده کسب و کار

۱۳۹۸/۰۲/۰۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۳۰۲۵
رقابت دانش‌آموزان بر سر    ایده کسب و کار

گروه بورس|سمیرا ابراهیمی|

دورازدهمین نمایشگاه بورس‌، بانک و بیمه این روزها در محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی در حال برگزاری است. این نمایشگاه که حضور بورسی‌ها در آن، پررنگ‌تر از حضور بانک‌ها و بیمه‌هاست‌، در نگاه اول تنها محلی برای به رخ کشیدن خرج‌های سنگینی است که به غرفه‌سازان پرداخت شده است. غرفه‌هایی که بیشتر از آنکه سیگنال صنعت مالی را به ذهن مخاطبان القا کند، رنگ و لعاب فست فودها را دارد.

فارغ از این مساله که شاید بتوان گفت ضعف صنعت غرفه‌سازی بیشتر از صنعت مالی عیان است، محتوایی که در این نمایشگاه به مخاطبان ارایه می‌شود، حائز اهمیت است. در واقع همین که اکنون ارایه محتوا در این نمایشگاه، به سطحی بالاتر از وظیفه روابط عمومی‌ها رسیده است، نقطه روشنی است که کارگزاران، شرکت‌های تامین مالی و مشاوره سرمایه‌گذاری‌های حاضر در این نمایشگاه به آن می‌پردازند و از میان تمام محتواهایی که می‌توانند ارایه کنند، ‌محتوای آموزشی سهم بیشتری دارد.

تعدادی از این نهادهای مالی، تحلیلگران زبده خود را برای ارایه آموزش‌های کوتاه و کنفرانسی به نمایشگاه آورده‌اند و از یک سو صدای آموزش تحلیل تکنیکال می‌آید، از سوی دیگر یک تحلیلگر بنیادی در حال آموزش بررسی اخبار مهم برای شناسایی روند بازار است. در یک طرف نمایشگاه به استارتاپ‌ها، آموزش تامین مالی داده می‌شود و در سمتی دیگر دانش‌آموزان دبیرستانی در غرفه‌ای نشسته‌اند و قرار است پس از کسب ‌آموزش، مسابقه فین تک دانش‌آموزی میان آنها برگزار شود.  این بخش آموزشی نمایشگاه، متفاوت‌تر از تمام قسمت‌ها بود. فرهنگ‌سازی که از پایین صورت می‌گیرد و مفاهیم درآمد، سرمایه‌گذاری، بورس و کسب و کار را به دانش‌آموزان دبیرستانی ارایه می‌داد و سپس از آنها می‌خواست که ایده‌های خود را در قالب کسب و کار جدید ارایه کنند.  اسما، فرزانه، فریال، مینا و نگار گروهی از دانش‌آموزان کلاس نهمی بودند که از طرف مدرسه کودکان کار ایلیا آمده بودند. با آنها به گفت‌وگو نشستم. درکی که از پول داشتند با درکی که خودم در 15 سالگی از پول داشتم، متفات بود. این دانش‌آموزان، همانطور که اشاره کردیم از طرف مدرسه کودکان کار آمده بودند و با مفاهیم کار و درآمد آشنایی داشتند. اسما می‌گفت که در یک کارگاه خیاطی، ‌اتوکار بوده حقوق ناچیز ماهیانه‌ای

 دریافت می‌کرد.

 نگار در یک روسری‌دوزی، مسوول دوخت مروارید در گوشه‌های روسری بود، اما وقتی که آن مدل روسری از مد افتاده، او هم بیکار شده است. فرزانه در بخش انتشارات مسجد، عکس متوفیانی که اقوام آنها نذر پخش کردن قرآن و مفاتیح با نام متوفای خود داشتند را روی کتاب‌ها می‌چسبانده و به ازای هر 3 ساعت کار، 8 هزار تومان پول دریافت می‌کرد.

فریال می‌گفت کارگاه‌های آموزشی نمایشگاه، به آنها یاد داده است که هر ایده‌ای، ارزش تبدیل شدن به کسب و کار دارد. از بچگی آرزو داشته که نقاش شود و بتواند آینده خود را با هنرش بسازد. اما پیش از این فکر می‌کرد که این موضوع نمی‌تواند تامین مالی برای او به همراه داشته باشد، اما الان متوجه شده است که هر مهارتی می‌تواند تبدیل به کسب و کار شود.  ایده‌ای که این گروه دانش‌آموزی می‌خواستند ارایه دهند، ایده چاپ محتوای تبلیغاتی منحصر به فرد روی تی‌شرت، کارت‌پستال و خودکار بود. البته هنوز راجع به اینکه چه طرحی می‌تواند منحصر به فرد تلقی شود، ذهنیت آماده‌ای نداشتند اما می‌دانستند که قرار است روی دو خودکار کار کنند. خودکار اول، ‌خودکار‌های هزارتومانی بود که همه با آن سر و کار دارند و گروه دوم، ‌خودکار‌های گران بیش از 100 هزار تومان است که برای مدیران رده بالا به کار می‌رود.  گروه دیگری از دانش‌آموزان که در پایه دهم رشته تجربی مشغول به تحصیل بودند از مدرسه غیرانتفاعی علوی آمده بودند. این گروه دانش‌آموزان، هیچ تصوری از کار کردن، درآمد و شغل نداشتند. تنها می‌دانستند که می‌خواهند در آینده چه کاره شوند. مریم قرار بود مهندس کامپیوتر شود، سوگند به گفتار درمانی علاقه داشت، عسل می‌خواست ماما شود و بهار نیز می‌خواست تغییر رشته بدهد و معماری بخواند. به نظر آنها، آموزش‌های کسب و کاری که فراگرفته بودند، به آنها فرصت می‌داد که در کنار تحصیل خود، احتمال درآمد زایی هم داشته باشند. ایده‌ای که این بچه‌ها داده بودند، چاپ عکس سیاهچاله‌ای که به تازگی کشف شده، روی تیشرت بود. این گروه معتقد بودند که نوجوانان و علاقه‌مندان به نجوم حتما از کار آنها استقبال کرده و خرید انجام می‌دهند.