آسیبشناسی سیاستگذاری بحران در ایران
برخی رویدادها و حوادث ابعادی خارج از توان کشور دارند و بهراحتی قابل سیاستگذاری نیستند؛ جنگ، وبا، سیل، زلزله، طاعون، شورش فراگیر و خشکسالی موضوعاتی هستند که طبیعی و خارج از اراده انسانها جلوه میکنند و بشر بدون تکنولوژی و سیاستگذاریهای بلندمدت توان پیشبینی و کنترل آنها را ندارد.بهگزارش ایرنا روحالله اسلامی- استاد دانشگاه فردوسی مشهد، با بیان این مطلب نوشت: گاهی رویدادها میتوانند نگرش ما را تغییر دهند و اصلاحاتی شکل دهند که برای آینده کشور ضروری است.
سیاستهای محیطزیست
آنچه کاملاً مشهود است بحران محیطزیست ایران است محیطزیست مسالهای تفننی مربوط به کشورهای پیشرفته و طبقات بالا نیست بلکه مسالهای است فراگیر و جهانی که نیازمند سیاستگذاری اولویتدار است. محیطزیست بایستی اولویت نخست سیاست داخله و خارجه باشد و این امر تنها از زمینههای مدیریتی، محیطزیستی، منابع طبیعی و اقتصاد و انرژی قابلحل نیست؛ چرا که موضوعی سیاسی است و سیاستگذاری عمومی را میطلبد.
بودجه در امور زیربنایی و تکنولوژی
بحرانها نشان از ناتوانی ما در زمینه تکنولوژی دارد. تکنولوژی البته نمیتواند همه بحرانهای طبیعی را مهار کند، اما آنچه در ایران مشهود است، ضعف دستگاهها و ابزارهایی است که امکان آمایش و پیشبینی را فراهم میسازد. حتی در پژوهشکدهها و دانشگاهها نیز دستگاهها و ابزارهای ماهوارهای و سنجش قدیمی شدهاند. تعیین بسترهای حادثهخیز، پیشبینی مسیرهای عبور سیل، آمایش سرزمین، شبیهسازیها و پیشبینی هواشناسی نیاز به تکنولوژی دارد. گاهی تکنولوژیهایی که روی تلفن همراه بهصورت عمومی برای همه شهروندان جهانی فراهم است، از تکنولوژیهای سازمانی تخصصی ایران در زمینه بحران پیشرفتهتر هستند. کاملاً مشهود است که بودجه کشور باید با اولویت در زمینه هلالاحمر، ستاد مدیریت بحران، سازمانهای تخصصی سیل و زلزله و... هزینه گردد چراکه هرگونه کمکاری در زمینه تجهیزات و امکانات، بحرانی ملی شکل میدهد.
هماهنگی سیاستگذاری بحران
هرچه تعهد ملی، سرمایه اجتماعی و اقتصادی دولت و ملت بالا باشد نیاز به سیستم و نظام هماهنگ سیاستگذاری بحران است. در ایران هر نهاد و گروهی بسته به وظایف و ساختار سازمانی در قالبهای رسمی و مردمی برای کمک به شهروندان در زمان بحران حرکت میکند. این نیرو و سرمایه اگر هماهنگ، برنامهریزی شده و با سیاست واحد همراه نباشد، گونهای رقابت و بینظمی را شکل میدهد که همیشه شاهد آن بودهایم. سازمان مدیریت بحران ستادی حرفهای تشکیل میدهد و پیش از وقوع بحران اقدامات لازم جهت شناسایی، آمایش، پیشگیری، اعلام خطر و حضور در بحران را انجام میدهد. تمامی کمکها و اقدامات باید از طریق یک نهاد و در هماهنگی کامل صورت گیرد که منجر به بینظمی، موازیکاری و بیعدالتی نشود.
سیاست حرفهای جامعه نمایشی
با ورود به عصر اطلاعات امکان خبررسانی و پدیده شهروندخبرنگار شکل گرفته است. ما در عصری زندگی میکنیم که امکان بازنمایی بهوسیله شبکههای اجتماعی تقویت شده است و این وضعیت میتواند بحرانها را تقویت یا کنترل نماید. نظام سیاسی، مردم، گروهها، احزاب و جریانهای داخلی و خارجی هر یک بر اساس قصدیت سیاسی تلاش میکنند از هر حادثهای بازنمایی خاص انجام دهند.
این بازنماییها در مجموع به نفع کشور است، اما گاهی بینظمی و رفتارهای نمایشی یا حتی انتقادات بیمورد امکان سیاستگذاری را سلب میکند. فیلتر شدن شبکههای اجتماعی همانند تلگرام، فیسبوک، توییتر به نفع شهروندان نیست؛ چرا که امکان اطلاعرسانی را محدود میسازد. همینطور فیلترینگ یوتیوب امکان دیدن فیلمهای آموزشی و علمی برای شهروندان را کاهش داده است. از یکسو باید شهروندانِ شیفته تکنولوژی اطلاعات را با تربیت رسانهای و افزایش یادگیری به سمت تکنولوژی اطلاعات سوق داد و از سوی دیگر، امکان بهرهگیری از تکنولوژیهای جهانی را سلب نکرد. سیاست پیچیدهای در مورد جامعه نمایشی در عصر اطلاعات لازم است که باعث شکاف دولت و ملت و بازتولید رفتارهای ریاکارانه یا تزریق یأس به جامعه نشود.
خارج شدن از سیاست ساده چپگرایانه
در آخر علاوه بر اینکه دولت باید سیاستگذاری دقیق انجام دهد و بهترین تکنولوژیها را جهت برنامهریزی و کمک به شهروندان اتخاذ کند در سطح سیاستگذاری اجتماعی نیز باید موضوع بیمه مسکن در دستور کار قرار گیرد. همانگونه که بیمه ماشین و شخص ثالث فرهنگسازی شده است و دولت مسوول جبران خسارت تصادف نیست، در زمینه مسکن با توجه به اینکه سیل و بهخصوص زلزله هر 10 سال خسارات زیادی به بار میآورند، لازم است بیمه مسکن اجباری شود. آنچه دولت پرداخت میکند همان بودجه شهروندان است؛ به عنوان مثال خسارت سیل اخیر 30 هزار میلیارد تومان است و در هر حادثه طبیعی دولت مجبور میشود از صندوق توسعه ملی یا ردیفهای مختلف به خانهسازی و جبران خسارات بپردازد. این هزینه میتواند با برنامهریزی و سرشکن کردن آن برای همه شهروندان و تأمین بخشی از آن از سوی دولت از حالت غیرمترقبه خارج شود. بنگاه چپگرایانه گمان میکند دولت از ملت جدا است، دولت سرمایه بیپایان دارد و همه موضوعات طبیعی و انسانی را دولت باید دخالت کند در حالی که چنین نیست و با ایجاد رویه و نظام مشخص میتوان قواعدی حاکم کرد که کشور، دولت و ملت کمترین میزان خسارت را متحمل شوند.