کاهش وابستگی به خودرو با حمل و نقل پایدار
سبحان سورتیجی
کارشناس ارشد شهرسازی
شبکههای ارتباطی و فضاهای عمومی مانند خیابانها، کوچهها و میادین، فضاهای شهری مهم کانونهای فعالیت و زندگی روزمره شهروندان محسوب میشوند. از این رو، ساماندهی فضایی، طراحی و ساخت منطقی آنها از وجوه حائز اهمیت در شهرسازی است. گسترش روز افزون شهرها و ورود اتومبیل به عرصه فعالیت انسانها و ماشینی شدن زندگی شهری، جذابیت خیابانها و فضاهای شهری برای پیادهروی را تحت تاثیر قرار داد. به بهانه تسهیل در رفت و آمد وسایل نقلیه موتوری در بافت شهری به خصوص در بافتهای متراکم مرکزی، عرض پیادهروها روز به روز کمتر و پیادهروی با مخاطرات گوناگون همراه شد. محور برنامهریزیهای فضایی و شبکههای ارتباطی، تسهیل در تردد اتومبیل و اساس برنامهریزی، طراحی بر مبنای حرکت سواره در بافتها شد.ایجاد منطقهبندی براساس کاربری، جدایی هر چه بیشتر کاربری مسکونی از کاربریهای تجاری، اداری و خدماتی برای دستیابی به آرامش و تراکم این کاربریها در بخشهای آشفته مرکزی شهر، سفرهای هر چه بیشتر و طولانیتر را شدت بخشید که حجم بالای این سفرهای درون شهری، آثاری چون اتلاف وقت شهروندان، اغتشاشات بصری و صوتی، آلودگیهای زیست محیطی، استرسهای روانی و صرف هزینههای هنگفت اقتصادی را در برداشته که همگی از عوامل بازدارنده دستیابی به سیستم حمل و نقل شهری پایدار محسوب میشوند. در این مقاله سعی بر آن داریم تا با بیان راهکارهایی شهرسازانه برای کاهش وابستگی به اتومبیل به سوی ارایه الگوهای در جهت دستیابی به حمل و نقل پایدار شهری گامبرداریم.
بافت تاریخی و کهن شهرها که عناصر ارزشمند و باستانی شهر را در خود جای داده است، به مثابه هویت و پیشینه شهروندان است که سهولت دسترسی فیزیکی و بصری به این بخش از شهر موجب تقویت حس تعلق ساکنان به شهر خود خواهد شد. استقرار و استمرار فعالیتها در این بخش، به خصوص فعالیتهای پیاده و ایجاد ارتباطات و تعاملات چهره به چهره سبب ارتقای حیات شهری و جریان زندگی در این محلات کهن خواهد شد. تا قبل از انقلاب صنعتی، اندازه، تناسبها و فواصل عناصر تشکیلدهنده شهر برمبنای مقیاس انسانی و الگوی جابهجاییها نیز براساس حرکت فرد پیاده بود. در واقع، او اندازه و فاصلهها را تعیین میکرد. ولی با شروع انقلاب صنعتی که رشد و گسترش سریع شهرها را به همراه آورده بود، و از طرفی با اختراع اتومبیل و استفاده از آن، سرعت و راحتی در امر حمل ونقل میسر شده بود، باعث شد که به مرور، فرد پیاده جایگاه خود را در فضای معابر از دست بدهد . ترافیک را میتوان از معضلات حمل ونقل بر شمرد و بهترین مکان برای انجام اقدامات کاهش ترافیک، جایی است که فعالیتهای اجتماعی بهشدت در آن جریان دارد. با توجه به نگرش سیستمی درباره شهرها، برنامهریزی برای ساماندهی بخشی به فضاهای شهری و اتخاذ تصمیماتی در جهت ارتقاء محیطهای شهری و خلق فضاهای مطلوب میتواند سازمان دهی به شبکههای حملونقل را به دنبال داشته باشد. زیرا اساس ایجاد تقاضای سفر و تمایل به نقل و انتقالات شهری، برپایه نحوه توزیع و تخصیص کاربریها، مکان یابی و جایگذاری استوار است. در نظر گرفتن دسترسیهایی چون دسترسی پیاده، دوچرخه و وسایل حمل ونقل عمومی برای فضاهای شهری، به نوعی برقراری ارتباط کارا و پایدار میان این فضاها و گامی مثبت در جهت دستیابی به حمل ونقل شهری پایدار خواهد بود. سیاستهای جدید شهرسازی در امر برنامهریزی و طراحی شهری، با اولویت قائل شدن برای مدیریت تقاضای سفر از طریق اصلاح یا تغییر قوانین کاربریها، به حمل و نقل از طریق دسترسی پیاده، دوچرخه و حمل ونقل عمومی در بافتهای قدیمی شهرها تاکید دارد. چنان که در قانون، برنامه چهارم توسعه به بهبود وضعیت عبور ومرور شهری به همراه افزایش سهم حملونقل عمومی تا میزان ٧۵ درصد نسبت به کل سفرهای درون شهری اشاره مینماید. همچنین به احیای بافتهای فرسوده و نامناسب شهری برای حضور فعالانه شهروندان تاکید دارد. شهرسازی نوین، با ارایه راهکارها و آلترناتیوهایی در باب ساخت محلات شهری، گامهایی در جهت پایداری برداشته است.« نو-شهرسازی» را میتوان واکنش معماران وبرنامهریزان شهری به توسعه به هم گسیخته حومهها دانست. در واقع، هدف اصلی شهرسازی نوین، ساخت محلات با مقیاس انسانی و مجموعههای قابل پیادهروی است.اصول شهرسازی نوین برپایه محلههای قابل پیادهروی و شامل طیف وسیعی از مشاغل و مساکن است. خیابانهای ایمن، ساختمانهای سبز، احیاء تاریخی، ارتباط و اتصال ترافیک سواره و پیاده و سیستمهای حمل ونقل گوناگون در زمره نگرش شهرسازی نوین است. محلات ساماندهی شده براساس دیدگاه نو-شهرسازی، کاملا انسانگرا بوده و برتری غالب حرکتی با حرکت پیاده و دوچرخه است. در این محلات به عنصر خیابان به عنوان یک فضای شهری و نه صرفا یک شبکه ارتباط سواره توجه خاص میشود که نوعی اختلاط اجتماعی وانعطافپذیری در این فضا پدید میآید.
درکل، هدف اصلی شهرسازی انسانگرا را میتوان در مطلوبسازی محیط زیست، سازمان دهی به محیطهای عمومی در فضای شهری، ساماندهی به عرصههای عمومی جهت دستیابی به کیفیت عملکردی، زیست محیطی و زیبا شناختی، ارتقاء روحیه سرزندگی شهروندان در فضاهای شهری و حضور فعالانه خلاصه کرد.اما نادیده انگاشتن انسان و نقش او به عنوان عنصر اصلی سازنده شهر در رفت و آمدهای درون شهری، پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت. رشد و توسعه ناموزون شهرها: این امر به علت تفکیک کاربریها و افزایش فواصل شهرها از یکدیگر، در شهرسازی جدید به وجود آمد که باعث ایجاد محیطهای کسلکننده در سطح شهرها شد. ایجاد بافتهای بیهویت: به دلیل حذف سفرهای پیاده، تسهیلات و کاربریهای مرتبط با این سفر بر چیده شد و بدینترتیب، هر یک از معابر درون شهری از معابر هم جوار یا معابری که در آن سوی شهر واقع شده بودند، تمایزی نداشته و قابل شناسایی نبودند. ایجاد فضاهای شهری ناخوانا: به دلیل رشد و توسعه سریع شهرها و حذف نقش انسان در رفت و آمدهای درون شهری، سیستمهای حمل و نقل درون شهری به سمت بزرگراههای سریع و گسترده کشیده شد که به لحاظ فرم و عملکرد کاملا شبیه به هم بودند که این امر سبب عدم خوانایی شهر شد.
از بین رفتن مفهوم فضاهای شهری: حذف انسان از فضای معابر، به پیدایش مکانهای خالی و بدون استفادهای منجر شد که قبلا به عنوان فضای شهری معنای خاص خود را داشتند. بدون استفاده ماندن فضای سبز معابر: از آنجا که استفادهکننده اصلی فضای سبز، فرد پیاده است، بنابراین بدون حضور او، فضای سبز معابر به عنوان عنصری اضافی تبدیل شد و در میان بزرگراه و خیابانها ماند.
در شرایط کنونی فراهم ساختن زمینههای ترغیب شهروندان برای استفاده کمتر از اتومبیل و طی مسیرها به صورت پیاده به عنوان فرصتی جهت دستیابی به حمل ونقل پایدار شهری با حداقل وابستگی به اتومبیل و حداکثر استفاده از دوچرخه و وسایل حمل ونقل عمومی مطرح است. ایجاد انگیزه پیادهروی با رعایت مقیاس انسانی، استفاده از کاربریهای مختلط، رعایت استانداردهای فواصل دسترسی، آسایش پیادهروها و سهولت حرکت آنها ساختار مناسب فضای شهری وتنوع و خوانایی با افت میسر است. همچنین اختلاط در کاربریها و ایجاد زونینگ مختلط (منطقهبندی مختلط)، ناشی از حضور کاربریهای سازگار با مناطق مسکونی در محلات مسکونی، گامی است در جهت رفع نیازهای روزانه و هفتگی خانوارها، خودکفایی محلات مسکونی و مدیریت تقاضای سفر به محلات مرکزی شهر جهت رفع نیازهای اساسی خانوار . این به معنای کاستن سفر به محلات قدیمی و مرکزی نیست، بلکه ترغیب شهروندان به بهرهگیری بیشتر از فضاهای شهری محلات مسکونی و نیز بافت قدیمی شهرها جهت گذران اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی است. با این شیوه، سعی بر آن است تا با کاهش هم ترافیک و ترددهای درون شهری سواره، میزان آلودگی هستههای مرکزی و پرتراکم شهرها را تقلیل داد. واضح است که ایجاد تغییراتی اینچنین در الگوی مسافرت و جابهجایی شهروندان، موانعی را بر سر راه خود خواهد داشت. از جمله مهمترین این موانع میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
موانع اجرایی: عدم انسجام تصمیمات اجرایی شهرداریها (مدیریت شهری) و ارگانهای مربوطه.
موانع ساختاری: انطباق نواحی ساخته شده فعلی با توسعه بیرویه شهری.
موانع فرهنگی-رفتاری: نیروهای اجتماعی مانند نحوه زندگی وعادت به استفاده از وسیله نقلیه شخصی.
موانع مالی- اقتصادی: نیروهای بازار و مقاومت در برابر اجرای طرحهای جدید.
برای رفع این موانع، راهکارهایی چون اتخاذ سیاستهایی در باب مدیریت یکپارچه شهری، ایجاد تغییرات در ساختار شهری و کاربری اراضی، همسو با معیارهای شهرسازی-انسانگرا وپایدار (ایجاد محلات سنتی و پیاده، کاربریهای مختلط و توسعههایی درمسیر حمل ونقل عمومی و....)، فرهنگسازی و ترویج فرهنگ پیادهروی، دوچرخه سواری، و استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی و مدیریت ترافیک میتواند موثر واقع شود.
در مجموع آنچه امروزه باید مورد توجه شهرسازان، عمرانگران و مدیران شهری قرار گیرد این است که استفاده از وسیلهای به نام اتومبیل، شهرهای امروزی را با شهرهای گذشته متمایز کرده است که این تمایز، در تغییر مقیاسها و معیارهای طراحی از انسان به ماشین بسیار واضح و روشن است. مساله این نیست که اتومبیل از طراحیهای شهری نادیده گرفته شود، زیرا زندگی امروزی بدون در نظر گرفتن اتومبیل دشوار خواهد بود. بلکه نکته مورد توجه این است که به رسمیت شناختن انسان و به کارگیری اصول دخیل در بالا بردن کیفیت فضاهای شهری، جهت جذب پیاده و دوچرخه به عرصههای همگانی و ترویج فرهنگ پیادهروی، دوچرخه سواری و استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی به عنوان مولفههایی که از ترافیک عمومی شهرها میکاهد، نقش بسزایی در ارتقای کیفیت اکولوژیکی و زیست محیطی شهرها، صرفهجویی در مصرف سوخت، بهرهوری اقتصادی و تقویت تعاملات اجتماعی شهروندان در شهرها ایفا میکند. به کارگیری سیستم حمل و نقل انسانگرا، گامی موثر و کارا در جهت دستیابی به پایداری و حمل و نقل شهری پایدار خواهد بود. که انجام مطالعات امکانسنجی پیادهسازی این سیستمها، برای شهرهای امروزی کشورها و کشورهای در حال توسعه امری ضروری است.