تصمیمات هیجانی و افت ارزش بازار
حمید فهیمی|
کارشناس بازار پول و سرمایه|
هر بازاری اصول و قواعد خود را دارد و موفقیت در آن تنها از طریق پیروی از این اصول و قواعد امکانپذیر خواهد بود. فعالیت در بازار سرمایه و کسب سود در آن نیز نیازمند رعایت قواعد این بازار است.
تصمیمات هیجانی و پدیده صفنشینی از جمله معضلاتی هستند که این روزها بساط خود را در بین اکثریت افراد جامعه گستراندهاند. کدام بازار یا کدام محصول نیز تفاوت چندانی ندارد؛ از تاثیرپذیری از شرایط و جو حاکم در بازار آغاز شده، با اتخاذ تصمیمات هیجانی و افزایش تقاضا ادامه پیدا کرده و در نهایت با ورود به صفهای کاذب و در نتیجه آن، با افزایش بیرویه و افسارگسیخته قیمتها خاتمه مییابد. پدیدهای که گاه در بازار مسکن و خودرو، گاه در بازار سکه و ارز و گاهی نیز در بازار سرمایه قابل مشاهده است. در این شرایط اکثر تصمیمات اتخاذ شده مبنای منطقی و عقلایی نداشته و افراد تحت تاثیر عوامل منفی روانی اقدام به تصمیمگیری و خروج از یک بازار و ورود به بازار دیگر میکنند و این تصمیمات در بیشتر مواقع چیزی جز زیان بیشتر برای آنان در بر نخواهد داشت.
حرکت بازارها معمولا در سه مرحله صورت میگیرد؛ در مرحله اول که مرحله آغاز رشد بازار است، عموما افراد حرفهای و با تحلیلهای دقیق یا افراد دارای اطلاعات خصوصی وارد بازار میشوند. در مرحله دوم بازار به اوج خود رسیده و قیمتها بیشترین رشد را کردهاند. در این مرحله زمان فروش فرا میرسد. حرفه ایها در این مرحله متوجه رسیدن بازار به سقف قیمتی شده و از بازار خارج میشوند و افراد غیرحرفهای در این مرحله تازه قدم به میدان گذاشته و به امید کسب سود و جبران عقب افتادن از سایر بازارها اقدام به خرید میکنند و در مرحله سوم که زمان آغاز حرکت نزولی بازار است، شاهد کاهش ثروت خود خواهند بود.
در بازار سرمایه، این هیجانات در قالب تشکیل صفهای خرید و فروش متبلور میشود. وجود کارایی در این بازار باعث میشود تا این بازار در مقابل اخبار مثبت و منفی به سرعت واکنش نشان داده و در صورت افزایش هیجانات، به شکلگیری صفهای خرید یا فروش در نمادهای مختلف بینجامد. در این شرایط این افراد غیرحرفهای هستند که با قرار گرفتن در مسیر غلط، به منظور کسب سود یا حداقل ساختن ضرر خود اقدام به معاملات احساسی کرده و سنگینتر شدن صفها را رقم میزنند و نتیجه نیز چیزی جز بیشتر شدن زیان آنها نخواهد بود.
در بازار سرمایه معامله گران به دو دسته حقیقی و حقوقی تقسیم میشوند. حقوقیها معمولا افراد حرفهای بازار هستند و حقیقیها افرادی هستند که معمولا تصمیمات هیجانی میگیرند. بررسی وضعیت این روزهای بازار سرمایه نشان میدهد که در زمان صعود شاخص بازار و تشکیل صفهای خرید، حجم خرید افراد حقیقی به مراتب بیشتر از حجم خرید حقوقیها بوده و برعکس در زمان نزول بازار، همین افراد اقدام به عرضه سهام خود و تشدید صفهای فروش میکنند. این افراد نه تنها در این بازار تصمیمات اشتباه اتخاذ میکنند، بلکه در بازارهای دیگر نیز معمولا به همین صورت عمل کرده و علاوه بر زیان حاصل شده به دلیل حضور در بازار فعلی، هزینه جابهجایی بین بازارها را نیز متحمل میشوند. ضعف عمده دیگر این افراد عدم شناسایی زمان مناسب برای ورود به یک بازار یا خروج از آن بازار است؛ ورود در سقف قیمت و خروج در کف آن خصیصه این افراد است.
هر بازاری اصول و قواعد خود را دارد و موفقیت در آن تنها از طریق پیروی از این اصول و قواعد امکانپذیر خواهد بود. فعالیت در بازار سرمایه و کسب سود در آن نیز نیازمند رعایت قواعد این بازار است. اولین قاعده در این بازار درک ماهیت بلندمدت بودن سرمایهگذاری در آن است. نوسان ذات هر بازاری است و این موضوع در بازار سرمایه نمود بیشتری دارد. در کوتاهمدت ممکن است که سهم نوسانات مثبت و منفی را تجربه کند و سرمایهگذاران بر مبنای این نوسانات اقدام به معامله کنند، اما معمولا در بلندمدت آنچه نصیب سهامداران میشود سود خواهد بود. دومین قاعده، سرمایهگذاری مازاد سرمایه در این بازار است. فروش اموال و داراییهای ضروری و سرمایهگذاری در بورس، بعضا تبعات جبرانناپذیری را برای افراد در بر داشته است. همچنین، تنوعبخشی به سرمایهگذاری و تشکیل سبد سهام متنوع باعث کاهش ریسک سرمایهگذاری میشود. اما نکته مهمتری که وجود دارد، تصمیمگیری بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات پیرامون سهم، صنعت و در نهایت وضعیت کلی اقتصاد و پرهیز از افتادن در دام شایعات است که منجر به زیان خواهد شد.
با توجه به ماهیت تخصصی بازار سرمایه و عدم توانایی بسیاری از افراد برای فعالیت در این بازار، به خصوص در مقطع فعلی، استفاده از تخصص افراد خبره نظیر مشاوران سرمایهگذاری بهشدت توصیه میشود. این افراد با بهرهگیری از توان و تخصص علمی و تجربی خود و با رعایت قواعد سرمایهگذاری به انجام معامله میپردازند، به گونهای که بازدهی کسب شده توسط این افراد به مراتب بیشتر از بازدهی افراد کمتجربه است.