انتخاب مجسمهساز در شهرداری ضابطه ندارد
گروه راه و شهرسازی| آزاده کاری|
امروزه شهرها به محلهایی برای انجام فعالیتهای تکراری و زندگی ماشینی شهروندان تبدیل شدهاند. خیابانها و میادین انباشته از هرج و مرج و عوامل و عناصر مزاحم بصری، شنیداری و رفتاری گوناگونی است که شهروندان را به نوعی دچار آشفتگی روحی و جسمی حاد کردهاند. بنابراین مدیران شهری در شهرهای پیشرفته به این فکر افتادهاند تا راهی برای خلاصی از این آشفتگیها پیدا کنند. هنرهای بسیاری را میتوان ذکر کرد که در شهرها و محیطهای مختلف قابل اجرا و دارای ارزشهای کارکردی زیباشناسانه هستند؛ مانند انواع هنرهای تجسمی و نقاشی دیواری اما یکی از مهمترین و موثرترین انواع هنر که میتواند در فضاهای شهری، کارکردمناسب و ارزشمند داشته باشد، هنر مجسمهسازی در محیطهای شهری است. مجسمههای شهری با ویژگیهایی از جمله قابلیت اجرا در ابعاد و اندازههای بسیار بزرگ و متناسب با فضاهای محیطی و نیز قابلیت دیده شدن از زوایای گوناگون، از سایر هنرهای قابل اجرا در شهرها، متمایزند.
طراحی و ساخت فضاهایی حاوی عناصر و آرایهها و آثار هنری بهویژه مجسمههای شهری، به دلیل قابلیتهای زیباشناسانه و تاثیرگذاری آن، میتواند در تسکین آشفتگی شهر و خستگی بصری شهروندان، مفید و در عین حال باعث ارتقای سلیقه و درک هنری و بصری شهروندان، به عنوان مهمترین مخاطبان این آثار شود. بدون تردید جایگاه سمبل و نشانهها در فضاهای شهری از اهمیت خاصی برخودار است چرا که بسیاری از مسائل فرهنگی، آداب ورسوم و سنتهای مردم از اینگونه علایم سرچشمه میگیرد .نشانهای که بیانگر خاطرات مبارزات ودلاوریهای یک ملت است وتبلور عینی آن در یک سمبل و نماد شهری شکل گرفته است.
سردیس دردسرساز
به گزارش «تعادل»، استفاده از تندیس و سردیس بزرگان و مشاهیر یک شهر و ملیت نیز میتواند تاثیر مثبتی بر هویت شهری داشته و باعث زنده نگه داشتن یاد آنها در اذهان شود. تا همین چند سال پیش کمتر پیش میآمد که از فرهیختگان و بزرگان در عرصههای مختلف در زمان حیات شان تقدیر شود چه برسد به اینکه تندیس و سردیس هم برایشان ساخته شود. اما در سالهای اخیر خوشبختانه این روند تغییر پیدا کرده و بزرگان عرصههای مختلف ادب و فرهنگ و هنر در زمان حیات مورد تقدیر قرار میگیرند. شهرداری تهران نیز در این راستا اقدام به ساخت سردیس برخی فرهیختگان کرده است. برای مثال چندی پیش از سردیس محمدامین قانعیراد رونمایی و خیابانی نیز به نام وی نامگذاری شد. در آخرین اقدام نیز بعد از فوت جمشید مشایخی از پیشکسوتان عرصه بازیگری، خیابانی که او در آن زندگی میکرد را به نام او نامگذاری کردند و حدود دو هفته پیش نیز سردیس این هنرمند رونمایی شد اما ساخت این سردیس حواشی بسیاری را برانگیخت زیرا سردیس ساخته شده هیچ شباهتی با مرحوم جمشید مشایخی نداشت. اعتراض به ساخت این تندیس به شورای شهر نیز کشیده شد و احمد مسجدجامعی در صحن علنی شورا با بیان اینکه سردیس هنرمندان و چهره فرهنگی زیادی در شهر تهران نصب شده مانند اخوان ثالث، نیما یوشیج وفریدون مشیری که به نظر میآید برای ساخت این سردیسها باید روال و سیر مشخصی طی شود. باید فراخوانی به هنرمندان داده شود و کمیتهای برای تهیه این سردیسها تشکیل شود.
به گفته او، در ساخت سردیس هنرمندان باید به حیات اجتماعی و زندگی هنری هنرمند نیز توجه شود اما در سردیس مرحوم مشایخی که به تازگی نصب شده مانند این میماند که آخرین عکس پرسنلی وی را سه بعدی کرده و به عنوان تندیس نصب کرده باشند و این تندیس هیچ شباهتی به چهرهای که مردم از مرحوم مشایخی از فیلمها دیدهاند ندارد و در خور نام مشایخی نیست. در نهایت اعتراضها باعث شد تا شهرداری سردیس را جهت اصلاح به سازنده آن برگرداند.
بیماری سازنده اثر
شهرداری منطقه یک تهران علت این موضوع را بیماری سازنده اثر عنوان کرد و گفت: «از کیفیت کار استاد حسنزاده که یکی از هنرمندان خوب تجسمی حال حاضر کشور است، مطمئن بودیم و تعجیلی در نصب اثر نبود و زمانبندی تولید و نصب اثر با توافق هنرمند مجسمه ساز بود، متاسفانه او در زمان انجام کار دچار بیماری شد و کار آن طور که باید اجرا نشد بر همین اساس این فرصت مجددا به ایشان داده شد تا در کارگاه خود شبیهسازی لازم را با اجرای جزییات چهره روی سردیس و کاهش ارتفاع آن به اندازه استاندارد، آمادهسازی کند تا اثر فاخری در شان استاد مشایخی تولید و مورد اقبال همگان قرار گیرد.»
در همین حین عباس مجیدی، رییس انجمن مجسمهسازان ایران آمادگی این انجمن برای معرفی هنرمند مناسب ساخت سردیس مشاهیر به شهرداری خبر داد و گفت: مسوولانی که برای ساخت سردیس از مشاهیر اقدام میکنند، عموماً باید از پروسه ساخت آن اطلاعات کافی داشته باشند و بدانند که در ساخت یک سردیس خوب و ماندگار که بحث شباهتسازی مطرح است، باید زمان کافی در اختیار مجسمهساز قرار گیرد.
رونمایی زودهنگام
اما حسنزاده سازنده سردیس استاد مشایخی که ساخت سردیسهایی از شهید بهشتی، استاد ضابطی جهرمی، دکتر قانعی راد، استاد شاهنواز و… را در کارنامه خود دارد در دفاع از عملکرد خود عنوان کرد: زمانی که کار ساخت یک مجسمه هنوز تمام نشده و از آن رونمایی میشود، باید انتظار انتقاد هم داشت. مردم درباره بیشباهت بودن مجسمه اشتباه نمیگویند زیرا خود من هم قبول دارم که این مجسمه شباهت لازم را با خود آقای مشایخی ندارد. از ابتدا قرار بود که بعد از رونمایی مجسمه آن را بازگردانیم و کارش را به اتمام برسانیم چون هنوز تکمیل نشده است.
روش انتخاب سازندگان تندیسها
به گفته حسن خلیلآبادی، عضوکمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر، انتخاب سازندگان سردیسها برعهده شهرداری مناطق است. او در این باره به «تعادل» گفت: شهرداریهای مناطق ساخت سردیسها و تندیسها را به پیمانکاران و افراد متخصص سفارش میدهند.برای ساخت مجسمه شهرداریها به افراد هنرمند و سرشناس دراین حوزه پیشنهاد همکاری داده و در صورت توافق قرار داد بسته شده و کار شروع میشود.هر چند خلیلآبادی معتقد است این یک روند عادی برای سفارش ساخت تندیس است اما اینکه شهرداری منطقه به سلیقه خود هنرمندی را انتخاب کند و به او پیشنهاد همکاری بدهد راه مناسبی نیست و در آن امکان رانت و پارتی بازی وجود دارد. شاید بهتر این باشد که شهرداری تهران روشی منطقیتر و مبتنی بر قانون را برای انتخاب سازندگان مجسمهها و تندیسها انتخاب کند.
کمبود مجسمهها در تهران
مجسمه یکی از المانهای شهری محسوب میشود که در برخی شهرهای بزرگ دنیا نماد آن شهر یا محله محسوب میشود اما درتهران تقریبا چنین چیزی وجود ندارد. تعداد مجسمههایی که نماد یک محله باشند در تهران انگشت شمار است. مجسمههای قدیمی که شاید زمان ساخت آنها به بیش از 40 سال برسد مانند مجسمه میدان دربند و مجمسه میدان فردوسی. مجسمه میدان حر نیز یکی از قدیمیترین مجسمههای شهرتهران است که از گزند حوادث جان سالم به در برده است. مجسمه مرد اژدهاکش وسط میدان برگرفته از شاهنامه و داستان نبرد گرشاسب با اژدهاست و در سالهای آخر حکومت احمد شاه حدود سال 1300 توسط بلژیکیها در میدان نصب شد. با وجود این مجسمه و تندیس در شهر تهران یکی از المانهایی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. خلیل آبادی در این باره اظهار کرد: شهرداری اخیرا بیشتر به این سمت گام برداشته است و ساخت تندیس مشاهیر و بزرگان در شهر بیشتر شده است. اما پرداختن به این موضوع نیاز به رویکرد اجتماعی دارد.باید هنر مجسمهسازی در کشور توسعه یابد تا تندیسهای مربوط به هنرمندان مورد علاقه مردم بیشتر در سطح شهر دیده شود. اینکه در شهرتهران کمتر از مجسمه استفاده شده است را قبول دارم. اکثر المانهای شهر تهران سازههای بزرگ و مدرن هستند تا آثار هنرمندان و این برای شهر ما اتفاق خوبی نیست. او ادامه داد: در گذشته المانهایی مانند گنبد، گلدسته، دروازه و سر در داشتیم اما به دلیل اینکه طی دهههای گذشته معماری مدرن بیشتر مورد توجه قرارگرفته است در سطح شهر از نمادهای غیر بومی بیشتر استفاده شد. بنابراین از کمیته نمای شهر درخواست میکنم هم در ساخت ساختمانها و هم در ساخت نمادهای شهری بیشتر ازالمانهای بومی استفاده کنند. به گفته برزین ضرغامی مدیرعامل سازمان زیباسازی اکنون نزدیک به 2000 مجسمه در سطح شهر تهران وجود دارد.مجسمههایی که کمتر دیده میشود و نیاز است تا شهرداری آنها را ساماندهی کند .
هویت شهر
به گفته کارشناسان، مجسمهسازی شهری در بهبود سازماندهی فضای شهر، که عرصه شکلگیری عمومیترین و ملموسترین عواطف شهروندان است (عواطف مربوط به فضا و فرم) نقشی ویژه دارد؛ نقشی که از عمل و دانش مجسمهسازانه توامان بهره میگیرد. مجسمههای شهری در ایجاد هویت بصری، هویت معنایی و مکانی نقش دارند . مجسمهسازی شهری، با تاکید بر کاربرد رابطه با معماری و ایجاد نقش متقابل با عوامل جغرافیایی، به غنای معنایی و انسانی شهر کمک میکند. محمدمهدی برادران، کارشناس شهری در گفتوگو با «تعادل» به ارزیابی نقش المانهای شهری به خصوص مجسمه در هویت شهری پرداخت و گفت: در هویت شهرها که رابطه تنگاتنگی با موضوع برندینگ شهری دارد، با مجموعهای از المانهای مختلف سر و کار داریم. برخی از این المانها فیزیکی و برخی غیر فیزیکی هستند که مجموع آنها میتواند به شناخت هویت شهر کمک کند . این المانها میتواند یادآور خاطرات، حماسهها، شخصیتها و افراد باشد که در پیشینه فرهنگی شهر نقش داشته و موثر بودهاند. مجسمهسازان سعی میکنند بر اساس آخرین دستاوردها و متد تجربی و با استفاده از بهترین مواد المانهایی را متناسب با روح معنوی شهر خلق میکنند. زیبایی بصری، بزرگی اثر و تلفیق آن با طبیعت جزو ایدههایی است که هنرمندان برای بیشتر دیده شدن اثرشان از آنها استفاده میکنند. گاهی نیز نوآوری و خلاقیت بیشتری به خرج میدهند تا اثر جذابیت بیشتری داشته باشد.
المانهای شهری، شناسنامه شهر
او ادامه داد: المانها گاه واقعی و رئالاند مانند سردیس وتندیس شخصیتها و گاه برخی هنرمندان به دنبال این هستند با استفاده از ساخت مجسمه مفهومی انتزاعی را منتقل کنند که در این صورت ممکن است در نگاه اول درک مفهوم آن برای بیننده مشخص نباشد و هر شخص برداشتی از آن خواهد داشت. در تمام شهرهای جهان این المانها وجود دارد و گاه این المانها تبدیل به شناسنامه شهرها شده وگاه به جای اینکه از اسم شهر استفاده شود از نام آن المان استفاده میشود.گاه مردم برای دسترسی به آدرسها از این المانها کمک گرفته و موقیعتهای جغرافیایی خود را با این المانها تنظیم میکنند. از سوی دیگر وجود این نمادها برای گردشگران نیز جذابیت خاصی دارد. این کارشناس شهری در پاسخ به اینکه چرا در شهری مانند تهران استفاده از مجسمه بسیار کم است، گفت: توجه به این موضوع از دوره مدیریت قبل شهری شروع شده و آقای مظفری مدیرعامل سابق سازمان نوسازی چندین دوره جشنواره المانهای مختلف را برگزار کردند مانند جشنواره نیمکتهای شهری، جشنواره نمادهای نوروزی و چند جشنواره دیگر که فضا را به سمت استفاده از نمادها تغییر داد. در دهه 90 شهر مشهد در جشنواره نمادهای نوروزی رتبه اول جهانی را به نام خودش ثبت کرد. اکنون نیز در سطح ملی به این هنر توجه بیشتری شده و هنرمندان تجسمی ایران نیز در نمایشگاه جهانی که در ونیز در حال برگزاری است شرکت کردهاند.
در تهران المانهای بزرگی نظیر برج میلاد و برج آزادی توانستهاند به نماد شهر تبدیل شوند اما برخی مجسمههای قدیمی که روزگاری شهرتی داشتند اکنون تقریبا از یاد رفتهاند و لازم است تا نمادهای فاخر هنری در حوزههای اجتماعی وفرهنگی داشته باشیم که سیر تاریخی هم درآن لحاظ شود. اکنون در سطح شهر کمتر شاهد این موضوع هستیم چه در المانهای موقت مانند جشنوارهها و چه در المانهای دایمی که انتظار میرود به این موضوعات بیشتر توجه شود. او با بیان اینکه نمادها باید مظهر هویت فرهنگی شهرباشند، تصریح کرد: در این حوزه نمیتوان یک الگوی ثابت برای همه شهرها تعریف کرد یا از تجربه شهرهای دیگر استفاده کنیم زیرا هر شهر تاریخ، فرهنگ و حماسههای خودش را دارد و از سوی دیگر هنرمندان مظهر تجلی این نمادها هستند که قطعا سلایق آنها با یکدیگر متفاوت است.برای مثال اکنون هنرمندان شهر دوبی به دنبال ساختن «بزرگترین ها» هستند و اخیرا نیز بزرگترین قاب دنیا را طراحی کردهاند به عنوان بزرگترین قاب دنیا در کتاب گینس هم ثبت شده است.اما ممکن است مردم دیگر شهرهای دنیا این اثر و این نماد را نپسندند.
او با بیان اینکه اگر ساخت تندیسها با فرهنگ و شرایط مردم یک شهر سازگار نباشد با استقبال مردم مواجه نمیشود؛ گفت: برای مثال ساخت مجسمه یادبود رنسانس آفریقا در داکار پایتخت سنگال باعث ایجاد موج نارضایتی و تنشهای اجتماعی بین مردم این شهر شد. این نماد که بالای یک قطعه سنگ در مرتفعترین تپههای داکار، نصب شده نماد همبستگی و پیروزی مردم این قاره در برابر استعمارگران غرب است.این مجسمه که ارتفاع آن 52 متر و وزنش 7 تن است، 3 آوریل سال 2010 در پنجاهمین سالگرد استقلال سنگال از فرانسه توسط رییسجمهور سنگال رونمایی شد. اما مردم سنگال که 94 درصد آنها مسلمان هستند نصب این تندیس برنزی به ارتفاع 50 متر را خلاف شرع و مبانی دینی دانستند. برخی نیز به دلیل بالا بودن هزینههای ساخت آن را محکوم کردند. این تندیس که به گفته سازندگان آن، نماد آزادی و نگاه نسلها به آینده است، در محله فقیرنشین و مشرف به قبرستان مسلمانان شهر داکار نصب شده است.
برادران تصریح کرد: این مجسمه بسیار زیبا و ارزشمند است اما از آنجا که متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی مردم نبود در نهایت منتج به تغییر رییسجمهور سنگال شد. بنابراین همانطور که گفتم الگوبرداری در این زمینه مناسب نیست و باید با توجه به شرایط فراهنگی اقتصادی واجتماعی به این موضوع بپردازیم. از سوی دیگر نباید سلایق مردم را هم از نظر دور داشت اینکه آیا مردم به داشتن مجسمههای انتزاعی و تندیس و سردیسها علاقه دارند یا به دنبال نمادهای دیگری هستند.
علیرضا آسانلو، مجسمهساز و نقاش نیز چندی پیش در مصاحبهای درباره اهمیت ساخت سردیس از مشاهیر و چهرههای ملی گفته بود: همه جای دنیا از مشاهیرشان به دلیل اینکه در جامعه تأثیرگذار بودند و باعث تغییر شدهاند، سردیسهایی میسازند. سردیسها ساخته میشوند تا بعدها با دیدن آنها چهرههای ملی و کارهایی که کردهاند را به یاد بیاوریم و بتوانیم از تاریخ و گذشته خود درس بگیریم و در ادامه راه بزرگان خود حرکت کنیم. ولی اگر تاریخ معاصر را مرور کنیم متوجه میشویم که خیلی از اتفاقات غلطی که در دنیا در حال رخ دادن است به دلیل ندانستن تاریخ است. چراکه مجبور شدهایم به دلیل فراموش شدن برخی حقایق و کارهایی که پیش از این صورت گرفته، مسیرهای گذشته خود را دوباره دنبال کنیم.
آسانلو مثالی از بدساخت بودن برخی سردیسها زده و گفته بود: جایی را در تهران میشناسم که سردیس مشاهیر مختلف کار گذاشته شده و بدنه همه آنها یکی است و تنها چهرههایشان فرق دارد. این امر خندهدار است و اصلاً کسی هم به چنین چیزی معترض نیست و خیلی هم به این کارشان افتخار میکنند.به گفته این هنرمند ساخت مجسمه و سردیس در مدت زمان کوتاه توجیه پذیر نیست؛ چراکه در نهایت کار خوبی تحویل داده نخواهد شد. اگر هنرمندی در یک برهه زمانی توانایی انجام پروژهای را ندارد بهتر است آن کار را قبول نکند که در آخر به دلیل خراب شدن کارش همه او را به تمسخر بگیرند.